English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (40 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
vary infinitely U بی اندازه تغییر کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
dimensional change U تغییر اندازه
fix U فیلدی که اندازه آن تغییر نمیکند
fix U رکوردی که اندازه آن تغییر نمیکند
fixes U فیلدی که اندازه آن تغییر نمیکند
fixes U رکوردی که اندازه آن تغییر نمیکند
flexible U آرایهای که اندازه و حد آن قابل تغییر است
adobe type manager U استاندارد برای نوشتارهایی که اندازه شان قابل تغییر است که توسط System Apple و Windows Microsoft برای تقریبا تمام اندازه ها و قابل چاپ روی تمام چاپگرها ایجاد شده است
dynamic U بافری که اندازه آن طبق نیاز تغییر کند
dynamically U بافری که اندازه آن طبق نیاز تغییر کند
buffer U بافری که اندازه اش طبق نیاز تغییر میکند
elastic buffer U اندازه بافر که طبق نیاز تغییر میکند
amplitude U روش انتقال داده توسط تغییر اندازه سیگنال جاری
perspective U روش تغییر اندازه و شکل اشیا برای تاثیرگذاری عمق و فاصله
perspectives U روش تغییر اندازه و شکل اشیا برای تاثیرگذاری عمق و فاصله
vectors U که باعث می شوند اندازه حروف تغییر کند بدون اینکه کیفیت عوض شود
vector U که باعث می شوند اندازه حروف تغییر کند بدون اینکه کیفیت عوض شود
varies U تغییر دادن تغییر کردن اختلاف داشتن
vary U تغییر دادن تغییر کردن اختلاف داشتن
processor U ساخت CPU با اندازه کلمه بزرگ با وصل کردن پلاکهای با اندازه کلمه کوچکتر به هم
change U تغییر کردن تغییر دادن
changing U تغییر کردن تغییر دادن
changes U تغییر کردن تغییر دادن
changed U تغییر کردن تغییر دادن
constants U ROM-DC که با سرعت مشخصی می چرخد اندازه هر یک از فریمهای داده روی دیسک برای بدست آوردن یک داده با قاعده برای خارج شدن یک فریم در ثانیه تغییر میکند
constant U ROM-DC که با سرعت مشخصی می چرخد اندازه هر یک از فریمهای داده روی دیسک برای بدست آوردن یک داده با قاعده برای خارج شدن یک فریم در ثانیه تغییر میکند
counter march U تغییر جهت نیروی نظامی عقب گرد عقب گرد کردن تغییر رویه دادن
angle U اندازه تغییرات در جهت که معمولا اندازه گردش از یک محور میباشد
angles U اندازه تغییرات در جهت که معمولا اندازه گردش از یک محور میباشد
zahn cup U محفظهای با سوراخی به اندازه معین و دقیق برای اندازه گیری ویسکوزیته سیال
If the cap fit,wear it. <proverb> U اگر کلاه به اندازه سرت هست به سر بگذار !(لقمه به اندازه دهن بردار).
typefaces U اندازه نوشتار که در واحد نقط ه اندازه گیری میشود
typeface U اندازه نوشتار که در واحد نقط ه اندازه گیری میشود
analogue U نمایش و اندازه گیری دادههای عددی توسط مقادیر ممتد و متغیر فیزیکی مثل اندازه ولتاژ الکتریکی
orifice meter U روش اندازه گیری جریان سیال با گرفتن اندازه دقیق فشار قبل و بعد از یک صفحه عرضی با یک سوراخ
analog U نمایش و اندازه گیری دادههای عددی توسط مقادیر متغیر ممتد فیزیکی مثل اندازه ولتاژ الکتریکی
analogues U نمایش و اندازه گیری دادههای عددی توسط مقادیر ممتد و متغیر فیزیکی مثل اندازه ولتاژ الکتریکی
end strings U نخهای قابل تغییر کیسه لاکراس برای تغییر عمق ان
unclocked U مدار الکترونیکی یا فلیپ فلاپ که با تغییر ورودی وضعیتش تغییر میکند و نه با سیگنال ساعت
transition U عبور تغییر از یک حالت بحالت دیگر مرحله تغییر
transitions U عبور تغییر از یک حالت بحالت دیگر مرحله تغییر
shoots U زدن با تیر پرتاب کردن اندازه گیری کردن ارتفاع خورشید
shoot U زدن با تیر پرتاب کردن اندازه گیری کردن ارتفاع خورشید
hangovers U تغییر ناگهانی tone در یک متن ارسالی فکس به صورت تغییر تدریجی که ناشی از خطای وسایل است
income effect U اثر درامدی تغییر در مقدارتقاضای کالا در نتیجه تغییردرامد واقعی بدون تغییر درقیمتهای نسبی کالاها
hangover U تغییر ناگهانی tone در یک متن ارسالی فکس به صورت تغییر تدریجی که ناشی از خطای وسایل است
plastic U تغییر پذیر قابل تحول و تغییر
sizes U به اندازه کردن
size U به اندازه کردن
to a agarment to the body U جامهای را اندازه تن کردن
superpurgation U بی اندازه ازکار کردن
measure U اندازه گیری کردن
gauge=gage U اندازه کردن اشل
to take measures U اندازه گیری کردن
gage U اندازه وسیله اندازه گیری
gage U اندازه گیر اندازه گرفتن
varies U تغییر کردن
to turn [into] U تغییر کردن
vary U تغییر کردن
size U 1-تعداد حروفی که کامپیوتر به صورت افقی و عمودی میتواند نمایش دهد. 2-اندازه صفحه نمایش بر پایه اندازه بین المللی کاغذ
sizes U 1-تعداد حروفی که کامپیوتر به صورت افقی و عمودی میتواند نمایش دهد. 2-اندازه صفحه نمایش بر پایه اندازه بین المللی کاغذ
burden U بار کردن به اندازه فرفیت
to set a U اندازه گرفتن باطل کردن
burdens U بار کردن به اندازه فرفیت
stack up U جمع کردن اندازه گرفتن
margins U مشخص کردن اندازه و حاشیه
margin U مشخص کردن اندازه و حاشیه
to fit U برازاندن [اندازه کردن] جامه
variable area nozzle U نازل پیش برندهای که مساحت سطح مقطع ان برای سازگار شدن با تغییر سرعت و کارکرد سیستم پس سوز یاتغییر فشار اتمسفر یا محیط تغییر میکند
ranged U تغییر کردن خط مبنا
graduates U تغییر تدریجی کردن
graduating U تغییر تدریجی کردن
range U تغییر کردن خط مبنا
ranges U تغییر کردن خط مبنا
graduate U تغییر تدریجی کردن
meters U بامتر اندازه گیری کردن سنجیدن
to set measures to anything U برای چیزی اندازه یا حد معین کردن
metres U بامتر اندازه گیری کردن سنجیدن
meter U بامتر اندازه گیری کردن سنجیدن
live up to one's income U به اندازه درامد خود خرج کردن
metre U بامتر اندازه گیری کردن سنجیدن
to overexert U خود را بیش از اندازه خسته کردن
to fit a dress on somebody U جامه ای را برای کسی اندازه کردن
change over U تغییر روش تغییر رویه
ranged U تغییر کردن یا متفاوت بودن
commmute U تغییر دادن مبادله کردن
changes U تغییر کردن عوض شدن
changing U تغییر کردن عوض شدن
range U تغییر کردن یا متفاوت بودن
changed U تغییر کردن عوض شدن
moves U پیشنهاد کردن تغییر مکان
ranges U تغییر کردن یا متفاوت بودن
change U تغییر کردن عوض شدن
moved U پیشنهاد کردن تغییر مکان
revolved U دور زدن تغییر کردن
revolves U دور زدن تغییر کردن
move U پیشنهاد کردن تغییر مکان
revolve U دور زدن تغییر کردن
quantize U با تئوری و فرمول صفات وکیفیت چیزی را تعیین کردن نیرو را با فرمول اندازه گیری کردن
overwind U بیش از اندازه کوک کردن زیاد پیچیدن
minimise U کوچک کردن پنجره برنامه به اندازه یک نشانه
measure U 1-یافتن اندازه یا کمیت چیزی . 2-از اندازه یا کمیت خاص بودن
edit U اماده چاپ کردن تغییر دادن
overplayed U حریف را ناچار به تغییر محل کردن
to turn something U تغییر کردن در ظاهر یا خواص خود
overplaying U حریف را ناچار به تغییر محل کردن
overplays U حریف را ناچار به تغییر محل کردن
edited U اماده چاپ کردن تغییر دادن
overplay U حریف را ناچار به تغییر محل کردن
size U سایز ساختن یارده بندی کردن برحسب اندازه
leave (let) well enough alone <idiom> U دل خوش کردن به چیزی که به اندازه کافی خوب است
meters U اندازه گیری کردن بصورت مسجع ومقفی دراوردن
metre U اندازه گیری کردن بصورت مسجع ومقفی دراوردن
metres U اندازه گیری کردن بصورت مسجع ومقفی دراوردن
meter U اندازه گیری کردن بصورت مسجع ومقفی دراوردن
sizes U سایز ساختن یارده بندی کردن برحسب اندازه
transmute U تغییر شکل دادن قلب ماهیت کردن
edited U تغییر دادن و تصحیح کردن متن یا برنامه
transmuted U تغییر شکل دادن قلب ماهیت کردن
edit U تغییر دادن و تصحیح کردن متن یا برنامه
to refresh oneself U تغییر ذائقه دادن رفع خستگی کردن
transmuting U تغییر شکل دادن قلب ماهیت کردن
transmutes U تغییر شکل دادن قلب ماهیت کردن
halving adjustment U تنظیم نیم حبابها به منظورتراز کردن دستگاههای اندازه گیر
adapt U تغییر یا تنظیم یا اضافه کردن به چیزی تا مناسب شود
adapting U تغییر یا تنظیم یا اضافه کردن به چیزی تا مناسب شود
affects U لمس کردن یا تاثیر گذاشتن یا تغییر دادن چیزی
change of leg U وادار کردن اسب به تغییر پادر چهارنعل کوتاه
bytes U حرکت دادن ویرایش کردن و تغییر محتوای یک بایت
adapts U تغییر یا تنظیم یا اضافه کردن به چیزی تا مناسب شود
byte U حرکت دادن ویرایش کردن و تغییر محتوای یک بایت
affect U لمس کردن یا تاثیر گذاشتن یا تغییر دادن چیزی
batch U اندازه گیری و وزن کردن شن ماسه سیمان و اب برای مخلوط بتن
batches U اندازه گیری و وزن کردن شن ماسه سیمان و اب برای مخلوط بتن
fm U فرایند تغییر مقدار نشان داده شده توسط یک سیگنال ازطریق تغییر فرکانس سیگنال مدولاسیون فرکانس odulation
cycle U تغییر مکان یک الگویی از بیتها در کلمه و بیتهایی که در آخر تغییر مکان می یابند به اول کلمه می آیند
cycles U تغییر مکان یک الگویی از بیتها در کلمه و بیتهایی که در آخر تغییر مکان می یابند به اول کلمه می آیند
cycled U تغییر مکان یک الگویی از بیتها در کلمه و بیتهایی که در آخر تغییر مکان می یابند به اول کلمه می آیند
gauged U اندازه اندازه گیر
gauges U اندازه اندازه گیر
gauge U اندازه اندازه گیر
corrupted U تغییر دادن یا خراب کردن اطلاعات چنان که اعتبار انهامشکوک باشد
corrupt U تغییر دادن یا خراب کردن اطلاعات چنان که اعتبار انهامشکوک باشد
to jink [colloquial] [British English] U در دویدن [راه رفتن] [رانندگی کردن] ناگهان مسیر را تغییر دادن
corrupting U تغییر دادن یا خراب کردن اطلاعات چنان که اعتبار انهامشکوک باشد
backout U ذخیره کردن فایل در محل اصلی پیش از اعمال هر گونه تغییر
corrupts U تغییر دادن یا خراب کردن اطلاعات چنان که اعتبار انهامشکوک باشد
to keep pace with something <idiom> U با چیزی برابر راه رفتن [یاد گرفتن] [تغییر کردن] [اصطلاح]
bottoming reamer U وسیلهای برای میزان و بزرگ ردن سوراخ به اندازه دلخواه بدون کج کردن لبه ها
maintenance U فرآیند بهنگام سازی فایل با تغییر دادن یا اضافه کردن یا حذف ورودی ها
bitmap U تصویری که پیکسل ها با عوض کردن مقدار بیت ذخیره شده تغییر میکند
sanitize U حفظ کردن اسناد و مدارک بااهمیت با تغییر اسامی یامحلها یا علایم مشخصه ان
fet U وسیله الکترونیکی که به عنوان کنترل جریان متغییر بکار می رود : یک سیگنال خارجی مقاومت وسیله و جریان جاری را تغییر میدهد به وسیله تغییر پهنای کانال هدایت
stream gaging U اندازه گیری ابراهه ها اندازه گیری رودخانه
moment of momentum U اندازه حرکت زاویهای گشتاور اندازه حرکت
measuring converter U مبدل اندازه گیری ترانسفورماتور اندازه گیری
angular momentum U اندازه حرکت زاویهای گشتاور اندازه حرکت
boolean algebra U قوانین مربوط به معرفی ساده کردن و تغییر توابع منط قی بر پایه عبارت درست و نادرست
algebra U ساده کردن و تغییر دادن توابع منط قی بر پایه عبارت درست و نادرست ایجاد شده اند
angular travel U تغییر مکان زاویهای زاویه تغییر مکان
readers U یکی از دو حالت که به کاربر امکان کار کردن با یک برنامه چند رسانهای میدهد ولی آنرا تغییر نمیدهد
reader U یکی از دو حالت که به کاربر امکان کار کردن با یک برنامه چند رسانهای میدهد ولی آنرا تغییر نمیدهد
images U تغییر دادن یا تنظیم کردن یک تصویر با استفاده از بسته نرم افزاری نقاشی یا برنامه ویرایش تصاویر خاص
image U تغییر دادن یا تنظیم کردن یک تصویر با استفاده از بسته نرم افزاری نقاشی یا برنامه ویرایش تصاویر خاص
gradient circuit U مدار حساس به تغییر میزان قدرت مکانیسم عامل انفجار مدار حساس به تغییر قدرت چاشنی مین
slices U ساخت CPU با کلمات با اندازه بزرگ با ترکیب کردن بلاکهای با کلمات کوچکتر
slice U ساخت CPU با کلمات با اندازه بزرگ با ترکیب کردن بلاکهای با کلمات کوچکتر
modifying U تغییر داده چیزی یا مناسب استفاده دیگر کردن چیزی
modifies U تغییر داده چیزی یا مناسب استفاده دیگر کردن چیزی
modify U تغییر داده چیزی یا مناسب استفاده دیگر کردن چیزی
rezone U محیط چیزی را اصلاح کردن محیط را تغییر دادن
fall back U تغییر موضع به عقب دادن عقب نشینی کردن
housekeeping U در آغاز برنامه جدید برای انجام امور سیستم مثل پاک کردن حافظه تشخیص کلیدهای تابع یا تغییر حالت صفحه تصویر
overlap U سیستم تولید چاپ با کیفیت بهتر از چاپگر matrix-dot با جایگزین کردن خط حروف و تغییر مکان به آرامی به طوری که نقاط کمتر به نظر بیایند.
overlaps U سیستم تولید چاپ با کیفیت بهتر از چاپگر matrix-dot با جایگزین کردن خط حروف و تغییر مکان به آرامی به طوری که نقاط کمتر به نظر بیایند.
overlapped U سیستم تولید چاپ با کیفیت بهتر از چاپگر matrix-dot با جایگزین کردن خط حروف و تغییر مکان به آرامی به طوری که نقاط کمتر به نظر بیایند.
trapdoors U فاصلهای عمدی در یک سیستم پردازش اطلاعات که به منظور جمع اوری تغییر یا خراب کردن اتی اطلاعات بوجود امده است
trapdoor U فاصلهای عمدی در یک سیستم پردازش اطلاعات که به منظور جمع اوری تغییر یا خراب کردن اتی اطلاعات بوجود امده است
declinating station U ایستگاه اندازه گیری انحراف مغناطیس دستگاهها ایستگاه اندازه گیری انحراف
torsionmeter U وسیله اندازه گیری دور پروانه ناو وسیله اندازه گیری نیروی چرخش پروانه ناو
non return to zero U سیستم ارسال سیگنال که ولتاژ مثبت نشان دهنده یک عدد دودویی و ولتاژ منفی عدد دیگر باشد. نمایش عدد دودویی که سیگنال در آن وقتی وضعیت داده تغییر میکند تغییر کند و پس از هر بیت داده به ولتاژ صفر برنگردد
reed U شانه [وسیله ای که جهت کوبیدن و محکم کردن نخ پود در چله استفاده می شود و بیشتر در دارهای مکانیکی مورد استفاده قرار می گیرد. اندازه اینگونه شانه به پهنای عرض بافت است.]
moving iron instrument U دستگاه اندازه گیری اهن گردان دستگاه اندازه گیری اهن نرم گردان
deal U اندازه
magnitude U اندازه
beyond measure U بی اندازه
size U اندازه
equalling U : هم اندازه
To some extent. Within limits. U تا اندازه ای
equalled U : هم اندازه
soupcon U اندازه کم
isometric U هم اندازه
isometrics U هم اندازه
immoderately U بی اندازه
fitted U اندازه
gauge=gage U اندازه
deals U اندازه
equals U : هم اندازه
rather U تا یک اندازه
immense U بی اندازه
immensely U بی اندازه
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com