Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 81 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
disguised unemployment
U
بیکاری نامرئی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
natural rate hypothesis
U
فرضیهای که بر اساس ان یک حداقل نرخ بیکاری وجود دارد که چنانچه میزان بیکاری از این حد کمتر شود در این صورت تورم با شتاب بیشتری افزایش می یابد . در این نرخ طبیعی بیکاری
unemployment compensation
U
پرداختی در زمان بیکاری پرداخت کمکی در زمان بیکاری
okuns law
U
براساس این قانون رابطه نزدیکی بین تغییرات نرخ بیکاری وافزایش تولید واقعی وجوددارد . اوکان نشان میدهد که در امریکا برای کاهش 1درصد نرخ بیکاری تولیدواقعی باید معادل 3درصدافزایش یابد
invisible
U
نامرئی
intangible
U
نامرئی
invisibleness
U
نامرئی بودن
implicit costs
U
هزینههای نامرئی
disappearances
U
نامرئی شدن
disappearance
U
نامرئی شدن
intangible assets
U
دارائیهای نامرئی
invisible file
U
فایل نامرئی
invisible hand
U
دست نامرئی
invisible refresh
U
نوسازی نامرئی
invisible items of trade
U
اقلام نامرئی تجارت
unvisual exchange
U
مبادله نامرئی چوب
formwork unexposed
U
قالب بندی سطوح نامرئی
sprint pass
U
مبادله نامرئی چوب امدادی
phantom section
U
خط نقطهای که جهت رسم تصاویر نامرئی کشیده میشود
idless
U
بیکاری
inoccupation
U
بیکاری
unemployment
U
بیکاری
idleness
U
بیکاری
idly
U
به بیکاری
sloth
U
بیکاری
vacations
U
بیکاری
vacation
U
بیکاری
off hours
U
ساعات بیکاری
mass unemployment
U
بیکاری انبوه
voluntary unemployment
U
بیکاری ارادی
technological unemployment
U
بیکاری فنی
structural unemployment
U
بیکاری بنیادی
unemployment inflation dilemma
U
معمای بیکاری
structural unemployment
U
بیکاری ساختاری
unemployment insurance
U
بیمه بیکاری
seasonal unemployment
U
بیکاری فصلی
residual unemployment
U
بیکاری باقیمانده
unemployment rate
U
نرخ بیکاری
rate of unemployment
U
نرخ بیکاری
jobless
U
وابسته به بیکاری
In ones spare time .
U
دروقت بیکاری
marginal unemployment
U
بیکاری نهائی
latency
U
زمان بیکاری
cyclical unemployment
U
بیکاری ادواری
idle hours
U
ساعتهای بیکاری
hidden unemployment
U
بیکاری پنهان
an off day
U
روز بیکاری
intellectual unemployment
U
بیکاری تحصیلکرده ها
frictional unemployment
U
بیکاری اصطکاکی
down time
U
زمان بیکاری
disguised unemployment
U
بیکاری پنهان
chronic unemployment
U
بیکاری مزمن
cyclical unemployment
U
بیکاری دورانی
vacant hours
U
ساعات بیکاری یا فراغت
unemployment fund
U
صندوق تامین بیکاری
kief
U
بنگ کیف بیکاری
idlesse
U
بیکاری تنبلی بطالت
quantity of leisure
U
مقدار ساعات بیکاری
idleness
U
بیکاری تنبلی بطالت
involuntary unemployment
U
بیکاری غیر ارادی
natural unemployment rate
U
نرخ بیکاری طبیعی
inactively
U
از روی بیکاری بطورغیرفعال
dole
U
حق بیمه ایام بیکاری
technological unemployment
U
بیکاری ناشی ازپیشرفتهای فنی
unemployment benefit
U
کمک دریافتی در دوران بیکاری
Time hangs heavily on my hands.
U
از زور بیکاری حوصله ام سر رفته
lay off
U
فصل کم کاری دوره بیکاری
inflationary gap
U
بیکاری مطلقا" وجودنداشته باشد
idle time
U
دوره فترت زمان بیکاری
leisure hours
U
ساعات فراغت یا بیکاری هنگام فرصت
trade off between inflation and
U
رابطه جانشینی بین تورم و بیکاری
invisible assets
U
دارائیهای نامرئی دارائیهای غیرقابل رویت
I am obsessed by fear of unemployment .
U
تنها فکرم نگرانی از بیکاری ( عدم اشتغال ) است
man a bout town
U
ادم بیکاری که همیشه به باشگاه و نمایشگاههای شهر میرود
frictional unemployment
U
بیکاری کوتاه مدت که در نتیجه تحرک ناقص نیروی کار
mondayish
U
بیحال در روز دوشنبه بواسطه بیکاری یکشنبه خسته از کار
phillips curve
U
شکلی غیرخطی بوده و در حقیقت نشان میدهد که یک رابطه جانشینی بین تورم و بیکاری وجود دارد
begger my neighbour policy
U
سیاستی است که هدفش انتقال مشکل بیکاری به کشور دیگر است مانندافزایش تعرفه گمرکی
new deal
U
برنامه توسعه اقتصادی فرانکلین روزولت پس از سالهای بعداز بحران بزرگ درامریکا که دران کمک به کشاورزی بازنشستگی وبیمه بیکاری و غیره گنجانیده شده است
phillips curve
U
منحنی است که بر اساس ان رابطه بین نرخ بیکاری و نرخ تورم درانگلستان را نشان میدهد.شکل اولیه این منحنی
accelerationists
U
شتاب گرایان مکتبی که براساس اعتقاد انها هر گونه اقدام در جهت کاهش نرخ طبیعی بیکاری بدون اینکه قادر باشد این نرخ را کاهش دهد باعث تسریع تورم خواهدشد .میلتون فریدمن و ادموندفلپس از پیروان اصلی این گروه میباشند
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com