Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 97 (7 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
voluntary unemployment
U
بیکاری ارادی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
involuntary unemployment
U
بیکاری غیر ارادی
Other Matches
natural rate hypothesis
U
فرضیهای که بر اساس ان یک حداقل نرخ بیکاری وجود دارد که چنانچه میزان بیکاری از این حد کمتر شود در این صورت تورم با شتاب بیشتری افزایش می یابد . در این نرخ طبیعی بیکاری
unemployment compensation
U
پرداختی در زمان بیکاری پرداخت کمکی در زمان بیکاری
okuns law
U
براساس این قانون رابطه نزدیکی بین تغییرات نرخ بیکاری وافزایش تولید واقعی وجوددارد . اوکان نشان میدهد که در امریکا برای کاهش 1درصد نرخ بیکاری تولیدواقعی باید معادل 3درصدافزایش یابد
volitional
U
ارادی
volentary
U
ارادی
intentional
U
ارادی
autonomic
U
ارادی
volitionary
U
ارادی
arbitrary
U
ارادی
voluntary
U
ارادی
wilfull
U
ارادی
involuntary
U
غیر ارادی
automatics
U
غیر ارادی
voluntary assignment
U
انتقال ارادی
voluntary movement
U
حرکت ارادی
voluntarily
U
بطور ارادی
automatic
U
غیر ارادی
voluntarism
U
فرضیه ارادی
unintentional
U
غیر ارادی
volitive
U
حالت افعال ارادی
reflex action
U
عمل غیر ارادی
autonomous
U
خودکاربطور غیر ارادی
instinctive
U
خودبخود غیر ارادی
knee-jerk
U
حرکت غیر ارادی زانو
autonomic
<adj.>
U
خودکار
[ارادی]
[خود مختار]
tics
U
حرکات غیر ارادی اندامها
blepherospasm
U
انقباض غیر ارادی پلک
involuntarily
U
بطورغیر ارادی یا غیر عمدی
tic
U
حرکات غیر ارادی اندامها
automatization
U
حرکت غیر ارادی حالت خودکار
idleness
U
بیکاری
inoccupation
U
بیکاری
unemployment
U
بیکاری
vacations
U
بیکاری
vacation
U
بیکاری
idly
U
به بیکاری
idless
U
بیکاری
sloth
U
بیکاری
cringes
U
چاپلوسانه فروتنی کردن انقباض غیر ارادی ماهیچه
cringing
U
چاپلوسانه فروتنی کردن انقباض غیر ارادی ماهیچه
cringe
U
چاپلوسانه فروتنی کردن انقباض غیر ارادی ماهیچه
cringed
U
چاپلوسانه فروتنی کردن انقباض غیر ارادی ماهیچه
seasonal unemployment
U
بیکاری فصلی
unemployment inflation dilemma
U
معمای بیکاری
rate of unemployment
U
نرخ بیکاری
unemployment insurance
U
بیمه بیکاری
off hours
U
ساعات بیکاری
residual unemployment
U
بیکاری باقیمانده
technological unemployment
U
بیکاری فنی
structural unemployment
U
بیکاری بنیادی
unemployment rate
U
نرخ بیکاری
structural unemployment
U
بیکاری ساختاری
mass unemployment
U
بیکاری انبوه
an off day
U
روز بیکاری
chronic unemployment
U
بیکاری مزمن
cyclical unemployment
U
بیکاری ادواری
cyclical unemployment
U
بیکاری دورانی
disguised unemployment
U
بیکاری پنهان
disguised unemployment
U
بیکاری نامرئی
down time
U
زمان بیکاری
frictional unemployment
U
بیکاری اصطکاکی
hidden unemployment
U
بیکاری پنهان
idle hours
U
ساعتهای بیکاری
In ones spare time .
U
دروقت بیکاری
intellectual unemployment
U
بیکاری تحصیلکرده ها
latency
U
زمان بیکاری
jobless
U
وابسته به بیکاری
marginal unemployment
U
بیکاری نهائی
vacant hours
U
ساعات بیکاری یا فراغت
unemployment fund
U
صندوق تامین بیکاری
inactively
U
از روی بیکاری بطورغیرفعال
natural unemployment rate
U
نرخ بیکاری طبیعی
kief
U
بنگ کیف بیکاری
idlesse
U
بیکاری تنبلی بطالت
dole
U
حق بیمه ایام بیکاری
quantity of leisure
U
مقدار ساعات بیکاری
idleness
U
بیکاری تنبلی بطالت
idle time
U
دوره فترت زمان بیکاری
unemployment benefit
U
کمک دریافتی در دوران بیکاری
inflationary gap
U
بیکاری مطلقا" وجودنداشته باشد
Time hangs heavily on my hands.
U
از زور بیکاری حوصله ام سر رفته
lay off
U
فصل کم کاری دوره بیکاری
technological unemployment
U
بیکاری ناشی ازپیشرفتهای فنی
poomse
U
نتیجه حرکت فکری ارادی باتوجه به ایستادن سرعت شتاب و نیروی اولیه
leisure hours
U
ساعات فراغت یا بیکاری هنگام فرصت
trade off between inflation and
U
رابطه جانشینی بین تورم و بیکاری
I am obsessed by fear of unemployment .
U
تنها فکرم نگرانی از بیکاری ( عدم اشتغال ) است
man a bout town
U
ادم بیکاری که همیشه به باشگاه و نمایشگاههای شهر میرود
frictional unemployment
U
بیکاری کوتاه مدت که در نتیجه تحرک ناقص نیروی کار
mondayish
U
بیحال در روز دوشنبه بواسطه بیکاری یکشنبه خسته از کار
phillips curve
U
شکلی غیرخطی بوده و در حقیقت نشان میدهد که یک رابطه جانشینی بین تورم و بیکاری وجود دارد
begger my neighbour policy
U
سیاستی است که هدفش انتقال مشکل بیکاری به کشور دیگر است مانندافزایش تعرفه گمرکی
new deal
U
برنامه توسعه اقتصادی فرانکلین روزولت پس از سالهای بعداز بحران بزرگ درامریکا که دران کمک به کشاورزی بازنشستگی وبیمه بیکاری و غیره گنجانیده شده است
phillips curve
U
منحنی است که بر اساس ان رابطه بین نرخ بیکاری و نرخ تورم درانگلستان را نشان میدهد.شکل اولیه این منحنی
accelerationists
U
شتاب گرایان مکتبی که براساس اعتقاد انها هر گونه اقدام در جهت کاهش نرخ طبیعی بیکاری بدون اینکه قادر باشد این نرخ را کاهش دهد باعث تسریع تورم خواهدشد .میلتون فریدمن و ادموندفلپس از پیروان اصلی این گروه میباشند
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com