Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
blackout
U
بیهوشی موقت
blackouts
U
بیهوشی موقت
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
suspension of arms
U
اعلام اتش بس موقت یا تعلیق موقت حالت جنگی
protempore
U
موقت شاغل مقامی بطور موقت
holding area
U
منطقه لنگرگاه موقت در روی دریا منطقه توقف موقت کشتیها
lipothymy
U
بیهوشی
anesthetics
U
بیهوشی
syncope
U
بیهوشی
epilepsy
U
بیهوشی
anaesthetics
U
بیهوشی
insensibility
U
بیهوشی
anesthesia
U
بیهوشی
unconsciousness
U
بیهوشی
anaesthesia
U
بیهوشی
insipience
U
بیهوشی
anaesthetic
U
بیهوشی
anesthetic
U
داروی بیهوشی
local anasthesia
U
بیهوشی موضعی
astonishment
U
حیرت بیهوشی
stupidness
U
بیهوشی حماقت
stupefaction
U
بیهوشی تخدیر
stupidity
U
خریت بیهوشی
stupidities
U
خریت بیهوشی
anaesthetist
U
متخصص بیهوشی
anaesthetics
U
بی حسی داروی بیهوشی
anaesthetic
U
بی حسی داروی بیهوشی
anesthetics
U
بی حسی داروی بیهوشی
insensibly
U
از روی بیهوشی یا بی حسی
anaesthesia
U
بی حسی داروی بیهوشی
trance
U
از خود بیخودی بیهوشی
trances
U
از خود بیخودی بیهوشی
to become conscious
U
به هوش آمدن
[پس از غش یا بیهوشی]
to come to
<idiom>
U
به هوش آمدن
[پس از غش یا بیهوشی]
to come round
[around]
<idiom>
U
به هوش آمدن
[پس از غش یا بیهوشی]
to come to oneself
<idiom>
U
به هوش آمدن
[پس از غش یا بیهوشی]
ictus
U
تپش حمله ناگهانی بیهوشی
to anaesthetize locally
U
سر کردن بیهوشی موضعی زدن
anesthetist
U
پزشک متخصص بیهوشی و بی حسی
hibernation
U
بسربردن زمستان درحال خواب یا بیهوشی
blackout
U
فراموشی
[یا بیهوشی یا نابینایی]
موقتی
[پزشکی]
holding anchorage
U
لنگر موقت در روی دریا یابندرگاه توقف موقت در روی دریا
shallow water blackout
U
بیهوشی غواص که نفس رازیر اب حبس کرده
concussion
U
صدمه وتکان مغز که منجر به بیهوشی میشود
to have a blackout
U
فراموشی
[یا بیهوشی یا نابینایی]
موقتی داشتن
[پزشکی]
provisional
U
موقت
pro tempore
U
موقت
makeshift
U
موقت
interim
U
موقت
intrim
U
موقت
pontoon bridge
U
پل موقت
pontoons
U
پل موقت
temporary
U
موقت
pontoon
U
پل موقت
adhoc
U
موقت
interim financing
U
پرداخت موقت
interim plan
U
برنامههای موقت
bretise
U
سنگر موقت
ischemia
U
کم خونی موقت
the pro tem chief
U
رئیس موقت
dazzling
U
کوری موقت
stopgap
U
چاره موقت
temporarily
U
بطور موقت
bretisee
U
سنگر موقت
suspension
U
اخراج موقت
kluged
U
ترسیم موقت
brettys
U
سنگر موقت
suspensions
U
اخراج موقت
interim certificates
U
گواهی موقت
bretesse
U
سنگر موقت
cofferdam
U
بند موقت
coffer dam
U
سد انحرافی موقت
charge d'affaires of the embassy
U
کاردار موقت
debarkation hospital
U
بیمارستان موقت
detention pending trial
U
حبس موقت
drop tank
U
تانک موقت
bridging leon
U
وام موقت
false work
U
حائل موقت
buffer
U
حافظه موقت
bridging leon
U
اعتبار موقت
dazzled
U
کوری موقت
dazzles
U
کوری موقت
stopgaps
U
چاره موقت
temporary duty
U
ماموریت موقت
temporary road
U
راه موقت
term insurance
U
بیمه موقت
temporary marriage
U
ازدواج موقت
armistices
U
صلح موقت
tentative
U
ازمایشی موقت
lean-to
U
پناهگاه موقت
short time duty
U
کار موقت
lean-tos
U
پناهگاه موقت
provisional
U
به طور موقت
temporary gauge
U
اشل موقت
tabernacle
U
پرستشگاه موقت
temporal life
U
زندگی موقت
temporary hardness
U
سختی موقت
temporalty
U
بطور موقت
temporary duty
U
شغل موقت
temporary storage
U
انباره موقت
temporary storage
U
حافظه موقت
armistice
U
صلح موقت
temporary works
U
کارهای موقت
timbering
U
چوبست موقت
modulus vivendi
U
قار موقت
x site
U
انبار موقت
bretess
U
سنگر موقت
bretex
U
سنگر موقت
dazzle
U
کوری موقت
modus vivendi
U
توافق موقت
protem
U
موقتا موقت
temporary wife
U
زوجه موقت
provisional scrip
U
تصدیق موقت
temporary structures
U
ساختمانهای موقت
suspension of arms
U
اتش بس موقت
shells
U
برنامه خروج موقت
beach dump
U
انبار موقت ساحلی
shell
U
برنامه خروج موقت
lapse
U
برگشت انحراف موقت
lapsing
U
برگشت انحراف موقت
air commodore
U
سرتیپ موقت هوایی
alternate water terminal
U
بارانداز ابی موقت
acting sublieutenant
U
ناوبان دوم موقت
convening authority
U
فرماندار موقت نظامی
shelling
U
برنامه خروج موقت
lapses
U
برگشت انحراف موقت
pontoons
U
پل موقت نظامی زدن
pontoon
U
پل موقت نظامی زدن
kludge
U
سخت افزار موقت
scrip
U
گواهی نامه موقت
rendezvous area
U
منطقه تجمع موقت
locumtenens
U
کفیل جانشین موقت
provisionally
U
بطور موقت عجالتا"
provisorily
U
بطور شرطی یا موقت
pontoneer
U
مامور پل موقت سازی
pontonier
U
مامور پل موقت سازی
provisional statement
U
صورت وضعیت موقت
provisional assignee
U
مدیر تصفیه موقت
provisional order
U
دستور موقت اداری
shadow memory
U
حافظه ثانوی موقت
hard
U
خطای موقت در سیستم
juryrig
U
برپا کردن موقت
harder
U
خطای موقت در سیستم
hardest
U
خطای موقت در سیستم
transient ischemia
U
کم خونی موضعی موقت
convening authority
U
مقام صلاحیتدار موقت
cover note
U
بیمه نامه موقت
covering note
U
بیمه نامه موقت
drug holiday
U
ترک موقت دارو
interim injunction
U
حکم توقیف موقت
provisional scrip
U
تصدیق موقت سهام
quia timet
U
قرار تامین دستور موقت
time charter
U
کرایه کردن موقت کشتی
registering
U
ذخیره موقت دستورات اجرایی
truces
U
متارکه یا صلح یا اتش بس موقت
tenancy
U
مدت اجاره مالکیت موقت
tenancies
U
مدت اجاره مالکیت موقت
registers
U
ذخیره موقت دستورات اجرایی
truce
U
قرارداد متارکه موقت جنگ
parleys
U
مذاکره درباره صلح موقت
parleying
U
مذاکره درباره صلح موقت
parleyed
U
مذاکره درباره صلح موقت
parley
U
مذاکره درباره صلح موقت
fifo
U
فضای ذخیره سازی موقت
register
U
ذخیره موقت دستورات اجرایی
juryrig
U
سوار کردن موقت وسایل
keyboard buffer
U
حافظه موقت صفحه کلید
progress payments
U
پرداختهای موقت یا علی الحساب
truce
U
متارکه یا صلح یا اتش بس موقت
truces
U
قرارداد متارکه موقت جنگ
stopgap
U
وسیله موقت دریچه انسداد
stopgaps
U
وسیله موقت دریچه انسداد
kludge
U
سیستم نرم افزار موقت
suspended animation
U
وقفه موقت فعالیتهای حیاتی وغیره
dazzling
U
سوسو زدن کور کردن موقت
dazzles
U
سوسو زدن کور کردن موقت
dazzled
U
سوسو زدن کور کردن موقت
dazzle
U
سوسو زدن کور کردن موقت
coffer-dam
U
[مانع موقت آب بین دو ردیف شمعها]
blips
U
عقب زدن اتومبیل بطور موقت
outputs
U
ذخیره موقت داده که خارج خواهد شد
output
U
ذخیره موقت داده که خارج خواهد شد
print
U
توقف موقت چاپگر هنگام چاپ
clipboards
U
1-فضای ذخیره سازی موقت داده 2-
printed
U
توقف موقت چاپگر هنگام چاپ
prints
U
توقف موقت چاپگر هنگام چاپ
transients
U
وسیلهای که ولتاژ موقت را تحمل میکند
secondary
U
وضعیت موقت ایستگاه دریافت داده
transient
U
خطای موقت که درمدت زمانی رخ میدهد
transient
U
وسیلهای که ولتاژ موقت را تحمل میکند
blip
U
عقب زدن اتومبیل بطور موقت
transients
U
خطای موقت که درمدت زمانی رخ میدهد
jumpers
U
اتصال موقت روی تخته مدار
jumper
U
اتصال موقت روی تخته مدار
clipboard
U
1-فضای ذخیره سازی موقت داده 2-
task
U
ذخیره موقت کارهای منتظر برای پردازش
transients
U
بخشی از حافظه موقت که در مدت زمانی رخ میدهد
transient
U
بخشی از حافظه موقت که در مدت زمانی رخ میدهد
stacks
U
ذخیره موقت صفحات در سیستم حافظه مجازی
stationed
U
وضعیت موقت یک ایستگاه که داده را بازیابی میکند
stacked
U
ذخیره موقت صفحات در سیستم حافظه مجازی
holding area
U
منطقه توقف موقت
[هوا فضا]
[هوانوردی ]
stack
U
ذخیره موقت صفحات در سیستم حافظه مجازی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com