English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 104 (2 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
tunnel vision U بینایی کانونی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
focusing U کانونی
trifocal U سه کانونی
focal U کانونی
focal distance U فاصله کانونی
focal length U طول کانونی
focal length U فاصله کانونی
focal epilepsy U صرع کانونی
focussing U فاصله کانونی
f. distance or length U فاصله کانونی
focal plane U افق کانونی
focal plane U صفحه کانونی
focuses U فاصله کانونی
focusses U فاصله کانونی
focused U فاصله کانونی
focussed U فاصله کانونی
focus U فاصله کانونی
bundle U کانونی کردن
bundles U کانونی کردن
bundling U کانونی کردن
major axis U محور کانونی
focused U کانونی شدن کانون
aberration U عدم انطباق کانونی
bifocal U دو دید عینک دو کانونی
bifocals U دو دید عینک دو کانونی
focus U کانونی شدن کانون
vergency U عکس فاصله کانونی
relative aperture U ضریب کانونی عدسی
relative aperture U نسبت فاصله کانونی
focussing U کانونی شدن کانون
focuses U کانونی شدن کانون
focusses U کانونی شدن کانون
focussed U کانونی شدن کانون
focal length U فاصله کانونی دوربین یاعدسی
trifocal U دارای سه فاصله کانونی ومرکزی
calibrated focal lenght U فاصله کانونی تنظیم شده
center U کانونی کردن تمرکز یافتن مرکز
perceptivity U بینایی
visions U بینایی
vision U بینایی
eying U بینایی
eyes U بینایی
eyeing U بینایی
eye U بینایی
eyesight U بینایی
perspectives U بینایی
perspective U بینایی
sight U بینایی
spectrum U بینایی
sights U بینایی
spectral U بینایی
second sight U بینایی
visual yellow U زرد بینایی
optometry U بینایی سنجی
photopia U بینایی درنورزیاد
visual axis U محور بینایی
quick sight U بینایی تیز
visual acuity U تیزی بینایی
visive U وابسته به بینایی
visual purple U ارغوان بینایی
rhodopsin U ارغوان بینایی
vision test U ازمون بینایی
the sense of sight U حس بینایی یا باصره
scotopia U بینایی در تاریکی
optometer U بینایی سنج
emmetropis U بینایی طبیعی
far point U برد بینایی
trichromatism U بینایی سه فامی
asthenopia U ضعف بینایی
dichromatism U بینایی دوفامی
discernment U بصیرت بینایی
monochromatism U بینایی تک فامی
monocular vision U بینایی یک چشمی
emmetropia U بینایی طبیعی
facial vision U بینایی صورتی
optic U وابسته به بینایی
nervus opticus U عصب بینایی
optics U علم بینایی
optic nerve U عصب بینایی
field of vision U میدان بینایی
perimeter U میدان سنج بینایی
campimeter U میدان سنج بینایی
astigmatism U ناهمخوانی بینایی استیگماتیسم
ametropia U نقص انکساری بینایی
perimeters U میدان سنج بینایی
xanthocyanopsia U بینایی زرد- ابی
scope U وسیله دیدبانی یا بینایی
optical instruments U الات وابسته به بینایی
test chart U لوحه بینایی سنجی
optometric service U قسمت بینایی سنجی
paropsis U خراب شدن بینایی
manoptoscope U برتری سنج بینایی
kenning U نگاه قدرت بینایی
perceptiveness U بینایی قوه مشاهده
his sight could p darkness U بینایی وی تاریکی رامی شکافت
hemeralopia U کمی بینایی در نور زیاد
orthoptic U وابسته به اصلاح نقص بینایی
orthoptic U درست کننده نقص بینایی
eye glass U شیشهای که برای کمک بینایی بکارمیبرند
optometric service U بخش بینایی سنجی و چشم پزشکی
Poor eyesight is a handicap to a scientists progress . U ضعف بینایی مانع پیشرفت یک دانشمند است
red out U از بین رفتن قدرت بینایی هنگام سقوط با شتاب منفی
spectroscope U بینایی بین طیف بین
spectroscopy U بینایی بین طیف بین
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com