English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 151 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
shovel U بیل مکانیکی
shoveled U بیل مکانیکی
shoveling U بیل مکانیکی
shovelled U بیل مکانیکی
shovelling U بیل مکانیکی
shovels U بیل مکانیکی
bucket U بیل مکانیکی
buckets U بیل مکانیکی
crane shovel U بیل مکانیکی
forklift track U بیل مکانیکی
grab bucket U بیل مکانیکی
grab crane U بیل مکانیکی
grab excavator U بیل مکانیکی
power shovel U بیل مکانیکی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
gadget U مکانیکی
gadgets U مکانیکی
mechanical U مکانیکی
mechanism U اجزاء مکانیکی
mechanism U عوامل مکانیکی مکانیزم
mechanisms U اجزاء مکانیکی
mechanisms U عوامل مکانیکی مکانیزم
power U اعمال انرژی الکتریکی یا مکانیکی به یک وسیله
powered U اعمال انرژی الکتریکی یا مکانیکی به یک وسیله
powering U اعمال انرژی الکتریکی یا مکانیکی به یک وسیله
powers U اعمال انرژی الکتریکی یا مکانیکی به یک وسیله
cab U اطاقکی که روی بیل مکانیکی برای راننده سوار شده است
cabs U اطاقکی که روی بیل مکانیکی برای راننده سوار شده است
ultrasonic U نوسانات مکانیکی
vibrator U منبع مکانیکی تولید نوسانات سینوسی که اغلب برای تست بکار میرود
vibrators U منبع مکانیکی تولید نوسانات سینوسی که اغلب برای تست بکار میرود
peripheral U وسیله جانبی مثل کارت خوان که حرکات مکانیکی سرعت را مشخص میکند
electronic U یچ انتخاب شده و نه با روشهای مکانیکی
flutter U کم و زیاد شدن سرعت نوار به علت مشکلات مدار یا مکانیکی که باعث اختلال سیگنال میشود
fluttered U کم و زیاد شدن سرعت نوار به علت مشکلات مدار یا مکانیکی که باعث اختلال سیگنال میشود
fluttering U کم و زیاد شدن سرعت نوار به علت مشکلات مدار یا مکانیکی که باعث اختلال سیگنال میشود
flutters U کم و زیاد شدن سرعت نوار به علت مشکلات مدار یا مکانیکی که باعث اختلال سیگنال میشود
clapper U بخش مکانیکی چاپگر dot matrix که سوزنهای چاپ را می چرخاند به سوی ریبون تا حرفی را روی صفحه بنویسد
clappers U بخش مکانیکی چاپگر dot matrix که سوزنهای چاپ را می چرخاند به سوی ریبون تا حرفی را روی صفحه بنویسد
selector U وسیله مکانیکی که به کاربر امکان انتخاب تابع یا موضوعی را میدهد
selectors U وسیله مکانیکی که به کاربر امکان انتخاب تابع یا موضوعی را میدهد
carriage U بخش مکانیکی ماشین تایپ یا چاپگر که کاغذی که باید چاپ شود را به درستی حرکت میکند و محلش را تنظیم میکند
carriages U بخش مکانیکی ماشین تایپ یا چاپگر که کاغذی که باید چاپ شود را به درستی حرکت میکند و محلش را تنظیم میکند
mechanically U بطور مکانیکی
automaton U ادم مکانیکی
automatons U ادم مکانیکی
motor U منبع نیروی مکانیکی
motor- U منبع نیروی مکانیکی
motored U منبع نیروی مکانیکی
motors U منبع نیروی مکانیکی
docking U ارتباط مکانیکی دو فضاپیما دریک مدار
arm U وسیله مکانیکی در درایو دیسک برای مکان دهی به نوک خواندن / نوشتن روی شیار مناسب از دیسک
CD U وسیله مکانیکی که با استفاده از اشعه لیزر باریک اطلاعاتی را از روی سطح دیسک می خواند
CDs U وسیله مکانیکی که با استفاده از اشعه لیزر باریک اطلاعاتی را از روی سطح دیسک می خواند
thermodynamics U مبحث فعالیت مکانیکی ورابطه ان باحرارت
boom U بازدی جرثقیل یا بیل مکانیکی
boomed U بازدی جرثقیل یا بیل مکانیکی
booming U بازدی جرثقیل یا بیل مکانیکی
booms U بازدی جرثقیل یا بیل مکانیکی
mechanic U هنرور مکانیکی
mechanised U با ماشین الات ولوازم مکانیکی مجهز کردن با وسایل مکانیکی کارکردن ماشینی کردن
mechanises U با ماشین الات ولوازم مکانیکی مجهز کردن با وسایل مکانیکی کارکردن ماشینی کردن
mechanising U با ماشین الات ولوازم مکانیکی مجهز کردن با وسایل مکانیکی کارکردن ماشینی کردن
mechanize U با ماشین الات ولوازم مکانیکی مجهز کردن با وسایل مکانیکی کارکردن ماشینی کردن
mechanizes U با ماشین الات ولوازم مکانیکی مجهز کردن با وسایل مکانیکی کارکردن ماشینی کردن
mechanizing U با ماشین الات ولوازم مکانیکی مجهز کردن با وسایل مکانیکی کارکردن ماشینی کردن
switch U وسیله مکانیکی یا با وضعیت ثابت که به صورت الکتریکی دو یا چند خط را بهم وصل یا قط ع میکند
switched U وسیله مکانیکی یا با وضعیت ثابت که به صورت الکتریکی دو یا چند خط را بهم وصل یا قط ع میکند
switches U وسیله مکانیکی یا با وضعیت ثابت که به صورت الکتریکی دو یا چند خط را بهم وصل یا قط ع میکند
elision U باقوه مکانیکی شکستن
workbench U میز کار مکانیکی و نجاری وغیره
workbenches U میز کار مکانیکی و نجاری وغیره
gadgetry U وسایل کوچک مکانیکی
fast U وسیله جانبی که با کامپیوتر ارتباط دار د باسرعت زیاد و فقط با سرعت مداریهای الکترونیکی محدود میشود مثلاگ یک وسیله کند مثل کارت خوان که حرت مکانیکی سرعت را مشخص میکند
fasted U وسیله جانبی که با کامپیوتر ارتباط دار د باسرعت زیاد و فقط با سرعت مداریهای الکترونیکی محدود میشود مثلاگ یک وسیله کند مثل کارت خوان که حرت مکانیکی سرعت را مشخص میکند
fastest U وسیله جانبی که با کامپیوتر ارتباط دار د باسرعت زیاد و فقط با سرعت مداریهای الکترونیکی محدود میشود مثلاگ یک وسیله کند مثل کارت خوان که حرت مکانیکی سرعت را مشخص میکند
fasts U وسیله جانبی که با کامپیوتر ارتباط دار د باسرعت زیاد و فقط با سرعت مداریهای الکترونیکی محدود میشود مثلاگ یک وسیله کند مثل کارت خوان که حرت مکانیکی سرعت را مشخص میکند
robot U ادم مکانیکی
robots U ادم مکانیکی
absolute viscosity U گرانروی مکانیکی
access mechanism U دستگاه مکانیکی در واحدذخیره دیسک که نوکهای مخصوص خواندن و نوشتن را روی شیارهای صحیح دیسک قرار میدهد مکانیزم دستیابی
actuator U وسیله مکانیکی که توسط سیگنال خارجی قابل کنترل است
airbrush U یک ابزار نقاشی که الگوهای نامنظم از نقاط را ایجاد میکند مانند اسپری مکانیکی
android U نام یک ادم مکانیکی که شبیه انسان مذکر است
analytical engine U ماشین محاسب مکانیکی که توسط Babbage Charles ایجاد شد که اصول اولیه کامپیوترهای دیجیتالی چند منظوره ابتدایی را پیاده کرد
ascender U وسیله مکانیکی برای فرستادن بار
backplane U مدار و اعضای مکانیکی که بردهای یک سیستم را متصل می کنند
bionics U مطالعه سیستمهای زنده به منظور ارتباط دادن ویژگی هاو اعمال انها به توسعه سخت افزار مکانیکی و الکترونیکی کاربرد علم بیولوژی درمهندسی الکترونیک و سایرعلوم مهندسی
break down U توقف انجام کار به علت خطای مکانیکی
burster U یک وسیله مکانیکی که خروجی کامپیوتری چند صفحهای راجدا میکند
contact mine U مین مکانیکی
contact sweeping U روبیدن مکانیکی
coupler U وسیله مکانیکی برای اتصال دو یا چند هادی
dashpot U خفه کن مکانیکی
dat U درایو مکانیکی که داده را روی نواز DAT ضبط میکند و ازنوار بازیابی میکند
dynamic viscosity U گرانروی مکانیکی
electromotion U جریان برق حرکت مکانیکی که ازالکتریک پیداشود
fan blower U بادزن مکانیکی یاماشینی
fractional sampling U نمونه گیری مکانیکی
ganged U وسایل که به صورت مکانیکی متصل شده اند و با یک عمل انجام می شوند
gas fitter U فیتر یا مکانیکی که لولههای گاز و لوازم گاز منازل رانصب و تعمیر میکند
grab bucket crane U جرثقیل با بیل مکانیکی
inductive coupling U شفت مکانیکی که توسط اتصالات مغناطیسی میچرخد
lever watch U سود مکانیکی اهرم دستگاه اهرمی
lifter U وسیله مکانیکی که نور مغناطیسی را از نوک هنگام برگشت نور جدا میکند
major cycle U کمترین زمان دستیابی به وسیله ذخیره سازی مکانیکی
materiel U قسمت مادی یا مکانیکی هنر تکنیک
mechanic recepter U گیرنده مکانیکی
mechanical advantage U مزیت مکانیکی
mechanical analysis U تجزیه مکانیکی خاک
mechanical data processing U پردازش داده مکانیکی
mechanical de icing U یخ زدایی مکانیکی
mechanical drawing U ترسیم مکانیکی
mechanical efficiency U راندمان مکانیکی
mechanical efficiency U بازده مکانیکی
Other Matches
mechanicalism U عقیده به دخالت عمل مکانیکی در کیفیات فاهر و طبیعی عمل مکانیکی
mechnical U مکانیکی
mechanical resolution U تراکم مکانیکی
actuator U عملگر مکانیکی
mechanical stabilization U استوارسازی مکانیکی
mechanical stabilization U تثبیت مکانیکی
mechanical stimulation U تحریک مکانیکی
mechanical translation U ترجمه مکانیکی
mechanicalness U خاصیت مکانیکی
mechanician U هنرور مکانیکی
mechanotherapy U معالجه مکانیکی
mechanical properties U خواص مکانیکی
mechanical equipment U تجهیزات مکانیکی
mechanical efficiency U کارایی مکانیکی
mechanical energy U انرژی مکانیکی
power rammer U زمین کوب مکانیکی
mechanical equivalent of heat U هم ارز مکانیکی گرما
mechanical move U حرکت مکانیکی یا فاهری شطرنج
static equilibrium U تعادل مکانیکی [فیزیک] [مهندسی]
mechanical equilibrium U تعادل مکانیکی [فیزیک] [مهندسی]
shovelful U حجم و اندازه بیل مکانیکی
mechanical sweep U مین جمع کنی باوسایل مکانیکی
mechanical time fuze U ماسوره زمانی خودکار یا زمان مکانیکی
rocker shovel U بیل مکانیکی مناسب تونی کنی
mechanical powers U نیروها یا عوامل مکانیکی ماشینهای ساده
thermal shock U تنش مکانیکی شدید ناشی ازافزایش ناگهانی دما
stepped motor U دستگاه مکانیکی که بهنگام پالس دادن به ان مقدار ثابتی می چرخد
stop [Engineering] U توقف [برخورد] [محدودیتی برای حرکت یک سیستم مکانیکی و یا تکه ای] [مهندسی]
end stop [Engineering] U توقف [برخورد] [محدودیتی برای حرکت یک سیستم مکانیکی و یا تکه ای] [مهندسی]
retraction lock U وسیله مکانیکی برای جلوگیری از جمع شدن غیرعمدی ارابه فرود
ultrasonic inspection U متد تست غیرمخرب که در انهاترکها توسط ناپیوستگی انتشار امواج نوسانات مکانیکی در فلز اشکار میشود
widget U آلت کوچک [ابزار ] [اسباب مکانیکی کوچک]
conservation [darn] U مرمت و رفوگری فرش که بیشتر بصورت عمل مکانیکی بوده و جهت جلوگیری از پیشرفت خرابیو اصلاح نسبی خسارت وارد شده صورت می گیرد
reed U شانه [وسیله ای که جهت کوبیدن و محکم کردن نخ پود در چله استفاده می شود و بیشتر در دارهای مکانیکی مورد استفاده قرار می گیرد. اندازه اینگونه شانه به پهنای عرض بافت است.]
quadrature encoding U سیستمی که جهت حرکت mouse را مشخص میکند. در یک mouse مکانیکی , دو احساس WS و سیگنال حرکت عمودی و افقی آنرا تشخیص می دهند. با این روش این سیگنالها ارسال می شوند
rs c U استاندارد صنعتی برای مخابره غیر همزمان داده سری میان دستگاههای ترمینالی مجموعهای از استانداردهادر ارتباطات داده که کاراکترهای مکانیکی والکتریکی مختلفی را برای رابط بین کامپیوترها ترمینالها و تلفیق و تفکیک کننده ها مشخص میکند
piezoelectric U ویژگی برخی کریستالها که به هنگام اعمال ولتاژ به انهاتحت فشار قرار می گیرند یابه هنگام قرار گرفتن درمعرض فشار مکانیکی یک ولتاژ تولید می کنند
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com