English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (33 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
outstay U بیش از حد لزوم ماندن اقامت طولانی کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
long game U بازی با لزوم ضربههای طولانی
extension U طولانی تر کردن چیزی .افزودن چیزی به چیزی دیگر برای طولانی تر کردن آن
extensions U طولانی تر کردن چیزی .افزودن چیزی به چیزی دیگر برای طولانی تر کردن آن
embassies U سفیرکبیر و اعضای سفارتخانه شهر محل اقامت سفیر بنایی که سفیر در ان اقامت دارد
embassy U سفیرکبیر و اعضای سفارتخانه شهر محل اقامت سفیر بنایی که سفیر در ان اقامت دارد
to become a necessity U لزوم پیدا کردن
remained U اقامت کردن
remain U اقامت کردن
sojourn U موقتا" اقامت کردن
sojoiurn U موقتا اقامت کردن
sojourns U موقتا" اقامت کردن
superaddition U بیش از حد لزوم اضافه کردن سربار کردن
superadd U بیش از حد لزوم اضافه کردن سربار کردن
excess stock U ذخایر اضافی ذخیره کردن بیش از حد لزوم
elongation U طولانی کردن
prolongs U طولانی کردن
prolonging U طولانی کردن
extending U طولانی تر کردن
prolong U طولانی کردن
extend U طولانی تر کردن
extends U طولانی تر کردن
lengthened U طولانی کردن کشیدن
prolongation U طولانی کردن تطویل
lengthening U طولانی کردن کشیدن
lengthen U طولانی کردن کشیدن
lengthens U طولانی کردن کشیدن
To live a long life . U عمر طولانی (زیاد ) کردن
macrobiotics U دانش طولانی کردن عمر
prolongate U طولانی کردن امتداد دادن
extensions U طولانی کردن اتصالی شعبه فروشگاه یااداره
extension U طولانی کردن اتصالی شعبه فروشگاه یااداره
skip breathing U حبس نفس برای طولانی کردن مدت غواصی
stalling U ماندن ممانعت کردن
stall U ماندن ممانعت کردن
fibre U که برای ارسال سیگنال نوری روی سافت طولانی استفاده میشود. این نوع فیبر پهنای باند تا حد گیگا بیت در ثانیه دارد و برای شبکههای تلفنی با سافت طولانی استفاده میشود
fiber U که برای ارسال سیگنال نوری روی سافت طولانی استفاده میشود. این نوع فیبر پهنای باند تا حد گیگا بیت در ثانیه دارد و برای شبکههای تلفنی با سافت طولانی استفاده میشود
fibres U که برای ارسال سیگنال نوری روی سافت طولانی استفاده میشود. این نوع فیبر پهنای باند تا حد گیگا بیت در ثانیه دارد و برای شبکههای تلفنی با سافت طولانی استفاده میشود
aborts U سقط کردن نارس ماندن
aborting U سقط کردن نارس ماندن
aborted U سقط کردن نارس ماندن
overstays U بیش از حد معین توقف کردن زیاد ماندن
overstaying U بیش از حد معین توقف کردن زیاد ماندن
nurse a cold U سرما خوردگی را ماندن درخانه علاج کردن
overstayed U بیش از حد معین توقف کردن زیاد ماندن
overstay U بیش از حد معین توقف کردن زیاد ماندن
peregrinate U سرگردان بودن اواره بودن در کشور خارجی اقامت کردن
long- U میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
longed U میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
longs U میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
long U میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
longer U میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
longest U میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
occasion U لزوم
necessity U لزوم
occasions U لزوم
needing U لزوم
irrevocability U لزوم
occasioning U لزوم
requisteness U لزوم
needfulness U لزوم
need U لزوم
occasioned U لزوم
needed U لزوم
exigency U لزوم
requisiteness U لزوم
exigencies U لزوم
incumbency U وفیفه لزوم
supplied U موجودی لزوم
if necessary U در صورت لزوم
unnecessarily U بیش از حد لزوم
supplying U موجودی لزوم
needs U بر حسب لزوم
unnecessary U بیش از حد لزوم
inherence or rency U لزوم ذاتی
supply U موجودی لزوم
inhesion U لزوم ذاتی
inherence U لزوم ذاتی
on occasion U هنگام لزوم
inherency U لزوم ذاتی
too U بیش از حد لزوم
needlessness U عدم لزوم
staying U اقامت
residing U اقامت
inhabitancy U اقامت
commorant U اقامت
inhabitation U اقامت
inhabitance U اقامت
tarriance U اقامت
overdose U داروی بیش از حد لزوم
overcompensation U جبران بیش از حد لزوم
overdoses U داروی بیش از حد لزوم
supererogatory U زائد بیش از حد لزوم
underexpose U کمتر از حد لزوم در معرض
residence permit U جواز اقامت
permission to reside U پروانه اقامت
residency U محل اقامت
permit of residence U پروانه اقامت
sojourns U اقامت موقتی
residence permit U پروانه اقامت
resides U اقامت داشتن
residence U محل اقامت
seats U محل اقامت
resided U اقامت داشتن
residential U مربوط به اقامت
sojourn U اقامت موقتی
reside U اقامت داشتن
dwell U اقامت گزیدن
sojoiurn U اقامت موقتی
dwelled U اقامت گزیدن
dwells U اقامت گزیدن
permission to stay U پروانه اقامت
seat U محل اقامت
home U اقامت گاه
permission to reside U جواز اقامت
passport of residence U گذرنامه اقامت
domicil U محل اقامت
seated U محل اقامت
residences U محل اقامت
domiciliate U محل اقامت
permit of residence U جواز اقامت
permission to stay U جواز اقامت
domicile U محل اقامت
homes U اقامت گاه
domiciles U محل اقامت
overstuff U بیش ازحد لزوم انباشتن
service at domicile U ابلاغ در محل اقامت
permanent residence permit U جواز اقامت دائمی
indefinite leave to remain [British E] U جواز اقامت دائمی
franchise du quartier U مصونیت محل اقامت
abodes U رحل اقامت افکندن
abode U رحل اقامت افکندن
student residence permit U جواز اقامت دانشجوئی
hypertrophy U بزرگ شدن عضوی بیش از حد لزوم
fattest U ضربه با سر چوب گلف پایین تر از حد لزوم
factionalism U اعتقاد به لزوم وجود احزاب سیاسی
fatter U ضربه با سر چوب گلف پایین تر از حد لزوم
fat U ضربه با سر چوب گلف پایین تر از حد لزوم
fats U ضربه با سر چوب گلف پایین تر از حد لزوم
ceremonialism U اعتقاد به لزوم رعایت کامل تشریفات
nonresidency U عدم اقامت غیر مقیم
residential U وابسته به اقامت قابل سکنی
interne U یا جراحی که در بیمارستان اقامت دارد
nonresidence U عدم اقامت غیر مقیم
It has been a very enjoyable stay. اقامت بسیار خوبی داشتیم.
residentship U اقامت سیاسی به عنوان نمایندگی
tyrannicide U اعتقاد به لزوم قتل و ترور زمامداران ستمگر
referee in case of need U داوری که در صورت لزوم می توان به او مراجعه کرد
deaneries U سمت یاحوزه یامحل اقامت یکنفر
squatters U اقامت گزین درزمین غیر معمور
franchisede i'hotel U مصونیت محل اقامت نمایندگان خارجی
squatter U اقامت گزین درزمین غیر معمور
deanery U سمت یاحوزه یامحل اقامت یکنفر
protracted U طولانی
longsome U طولانی
long U طولانی
longed U طولانی
shortest U طولانی نه
agelong U طولانی
prolonging U طولانی
short U طولانی نه
longer U طولانی
great U طولانی
shorter U طولانی نه
prolong U طولانی
great- U طولانی
of long standing U طولانی
prolix U طولانی
greatest U طولانی
prolongs U طولانی
longs U طولانی
longest U طولانی
long- U طولانی
residency U محل اقامت نماینده دولت استعمارگر در کشورمستعمره
vicarages U محل اقامت خلیفه نوعی منصب مذهبی
residency U اقامت پزشک در بیمارستان برای کسب تخصص
vicarage U محل اقامت خلیفه نوعی منصب مذهبی
vice presidency U مقام یا محل اقامت معاون رئیس جمهور
dynamically U حرف کامپیوتری یا متن ویدیویی که در صورت لزوم تغییر میکند
dynamic U حرف کامپیوتری یا متن ویدیویی که در صورت لزوم تغییر میکند
longs U طولانی طویل
periphrastically U بطور طولانی
longed U طولانی طویل
longest U طولانی طویل
long U طولانی طویل
long- U طولانی طویل
blue moon U مدت طولانی
longer U طولانی طویل
telephones U در یک مسافت طولانی
telephoning U در یک مسافت طولانی
hold over <idiom> U طولانی نگهداشتن
telephoned U در یک مسافت طولانی
telephone U در یک مسافت طولانی
gangling U طولانی و دراز
as long as U بمدت طولانی
long play U صفحه طولانی
constitutionalism U اعتقاد به حقانیت حکومت مشروطه اعنقاد به لزوم حاکمیت قانون اساسی
defense emergency U مواد مورد لزوم وحیاتی پدافندی وضعیت اضطراری دفاعی یا نظامی
marathon U جلسه گروهی طولانی
slotting U سوراخ طولانی و باریک
marathons U جلسه گروهی طولانی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com