English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 67 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
ornate U بیش ازحد اراسته
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
to cap the climax U ازحد گدشتن
over irrigation U ابیاری بیش ازحد
mush U احساسات بیش ازحد
hyperemployment U اشتغال بیش ازحد
superfluity U فراوانی بیش ازحد
amply U بطور بیش ازحد
red tape <idiom> U بیش ازحد فرمالیته
overstepped U ازحد خود تجاوز کردن
overdress U بیش ازحد لباس فاخرپوشیدن
overstuff U بیش ازحد لزوم انباشتن
overstep U ازحد خود تجاوز کردن
overstepping U ازحد خود تجاوز کردن
oversteps U ازحد خود تجاوز کردن
sticks U خطای بلندکردن چوب بیش ازحد نشانه
overtrading U بیش ازحد معامله کردن افراط در داد و ستد
clean limbed U اراسته
ornamented U اراسته
equipped U اراسته
in full fig U اراسته
sprucy U اراسته
plumy U با پر اراسته
politic U اراسته
decorous U اراسته
decent U اراسته
decorated U اراسته
spruce U اراسته
spruces U اراسته
nattier U اراسته
nattiest U اراسته
natty U اراسته
trim U اراسته
adorned U اراسته
trimmest U اراسته
trims U اراسته
prissy U اراسته
overdrssed U زیاد اراسته
panoplied U مجهز و اراسته
poppied U اراسته به خشخاش
briskest U تیز اراسته
polished U مهذب اراسته
brisk U تیز اراسته
spic and span U اراسته ومرتب
ornately U قطور اراسته
ornamented with jewles U اراسته به جواهر
spick-and-span U اراسته ومرتب
sprucely U بطور اراسته
spick and span U اراسته ومرتب
brisker U تیز اراسته
symmetrize U هم اراسته کردن
inlaid with mosaic U اراسته باموزائیک
trimly U بطور اراسته و زیبا
flory U اراسته با نشان گل یا سوسن
tidily U بطور اراسته و منظم
nattily U بطور اراسته و قشنگ
laureate U اراسته ببرگ غار
neatly U بطور مرتب و اراسته
in perfect trim U کاملا اراسته یا اماده
purple passage U نوشته اراسته به صنایع بدیعی
neaty U بطور مرتب و اراسته بسادگی
purple patch U نوشته اراسته به صنایع بدیعی
she is neatly dressed U جامه اش اراسته و پاکیزه است
broadside U توپهایی که دریک سوی کشتی اراسته شده
broadsides U توپهایی که دریک سوی کشتی اراسته شده
she kept her room neat U اطاق خود را اراسته و پاکیزه نگاه میداشت
maypole U تیری که باگلهای گوناگون اراسته ودر روز یکم ماه مه درمیدان شهربدوران میرقصند
overcapitalization U سرمایه گذاری بیش ازحد سرمایه گذاری افراطی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com