Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
in the main
U
بیشتر اصلا
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
You have to watch your diet more
[carefully]
and get more exercise.
U
شما باید بیشتر به تغذیه خود توجه و بیشتر ورزش بکنید.
bandwidth
U
صفحه تصویرهای با resolution بیشتر پیکسل در فضای بیشتری نمایش میدهد و به ورودی سریع و پهنای بلند بیشتر نیاز دارند
ever-
U
اصلا
none
U
اصلا
radically
U
اصلا
initially
U
اصلا"
possibly
U
اصلا"
fundamentally
U
اصلا"
originally
U
اصلا"
cardinally
U
اصلا"
by birth
U
اصلا
mainly
U
اصلا"
materially
U
اصلا"
in no case
U
اصلا
ever
U
اصلا
on no account
U
اصلا
nix
U
اصلا
to begin with
U
اصلا
to start with
U
اصلا
essentially
U
اصلا"
no-no
U
اصلا نه
why on earth
U
اصلا چرا
he is of greek origin
U
اصلا یونانی است
He answered nothing.
U
اصلا جواب نداد
anything
<adv.>
U
هیچ چیز
[اصلا]
It is ridicrlous . I t is a farce .
U
اصلا" مسخره است
to not feel hungry
[to not like having anything]
U
اصلا اشتها نداشتن
by some means or other
<adv.>
U
هیچ چیز
[اصلا]
drives
U
چنیدن درایو دیسک متصل بهم با یک کنترولی هوشمند که ازدرایوها برای ذخیره چندین کپی ازدادههای هر درایو برای اطمینان بیشتر تهیه می کنند یا بخش از هر داده روی هر درایو برای سرعت بیشتر
drive
U
چنیدن درایو دیسک متصل بهم با یک کنترولی هوشمند که ازدرایوها برای ذخیره چندین کپی ازدادههای هر درایو برای اطمینان بیشتر تهیه می کنند یا بخش از هر داده روی هر درایو برای سرعت بیشتر
to not give a hoot in hell for something
U
برایشان اصلا مهم نباشد.
to not give a stuff about something
[British E]
U
برایشان اصلا مهم نباشد.
to not give a toss about something
[British E]
U
برایشان اصلا مهم نباشد.
not on any account
U
اصلا روی هیچ حسابی
I don't
[ couldn't ]
give a damn about it.
<idiom>
U
برایم اصلا مهم نیست.
It isn't anything like her.
U
او
[زن]
اصلا همچنین رفتاری ندارد.
There was absolutely no point in her going .
U
رفتن او اصلا" موردی نداشت
Money is no object at all .
U
پول اصلا" مطرح نیست
I didnt relize what was going on .
U
اصلا" نفهمیدم چه خبر است
Forget it . dont give it a thought .
U
اصلا"فکرش راهم نکن
Nothing is further from my mind than marriage .
U
اصلا" فکر ازدواج نیستم
to not lift a finger
<idiom>
U
اصلا هیچ کاری نکردن
It is of no interest to me at all.
U
من به این موضوع اصلا"علاقه ای ندارم
The suggestion didn't go down very well with our boss.
U
کارفرما این پیشنهاد را اصلا نپذیرفت.
Such a thing does not exist at all .
U
چنین چیزی اصلا" وجود ندارد
I don't give a monkey's (fart)!
[vulgar]
<idiom>
U
به ت.مم!
[حرف رکیک و عامیانه]
[اصلا اهمیت نمیدم]
it is of doubtful proveance
U
معلوم نیست اصلا از کجا امده است
I don't give a fuck!
[vulgar]
<idiom>
U
به ت.مم!
[حرف رکیک و عامیانه]
[اصلا اهمیت نمیدم]
I don't give a shit!
[vulgar]
<idiom>
U
به ت.مم!
[حرف رکیک و عامیانه]
[اصلا اهمیت نمیدم]
I don't give a damn shit!
[vulgar]
<idiom>
U
به ت.مم!
[حرف رکیک و عامیانه]
[اصلا اهمیت نمیدم]
without lifting a finger
U
بدون اینکه اصلا کاری بکند
[اصطلاح روزمره]
If this is your problem , it is no problem , it is no problem .
U
اگر گرفتاریت فقط اینست که اصلا" گرفتاری نیست
to not give a shit about something
U
برای چیزی اصلا مهم نباشد.
[اصطلاح رکیک]
to not give a smeg about something
[British E]
U
برای چیزی اصلا مهم نباشد.
[اصطلاح رکیک]
to not give a damn about something
[somebody]
U
برای چیزی
[کسی]
اصلا مهم نباشد.
[اصطلاح روزمره]
There is just no comparison between canned vegetables and fresh ones.
U
سبزیجات کنسرو شده و سبزیجات تازه اصلا قابل مقایسه نیستند.
I can't make anything of it.
U
من این را اصلا نمی فهمم
[درک نمی کنم]
.
He has a negative attitude towards every thing . to oppose everything .
U
اصلا" توی دهنش نه است ( بد بین ومنفی است )
more and more
U
هی بیشتر
more than
U
بیشتر از
the more better the best
U
هر چه بیشتر
the more
U
بیشتر
principally
U
بیشتر
large adv
U
بیشتر
more
U
بیشتر
as much as possible
U
هر چه بیشتر
for the most part
U
بیشتر
further
U
بیشتر
as early aspossible
U
هر چه بیشتر
it is mostly iron
U
بیشتر
furthered
U
بیشتر
furthering
U
بیشتر
furthers
U
بیشتر
rather
U
بیشتر
mainly
U
بیشتر
mostly
U
بیشتر
rather ... than
U
بیشتر ...تا
[ترجیحا ... تا]
above-average
<adj.>
U
بیشتر از حد متوسط
not any more
U
دیگر نه
[بیشتر نه]
hypercard
U
یات بیشتر
over-average
<adj.>
U
بیشتر از حد متوسط
outshine
U
بیشتر درخشیدن
above average
<adj.>
U
بیشتر از حد متوسط
majored
U
بیشتر اعظم
major
U
بیشتر اعظم
by superir wisdom
U
با خرد بیشتر
nine times out ten
U
بیشتر اوقات
better
U
نیکوتر بیشتر
further information
U
آگاهی بیشتر
The more the better .
U
هر چه بیشتر بهتر
majoring
U
بیشتر اعظم
no more
U
نه دیگر
[بیشتر]
multichannel
U
با بیشتر از یک کانال
to overcomein number
U
بیشتر بودن از
so many menŠso many minds
U
عقیده بیشتر
oddson
U
بیشتر محتمل
outsit
U
بیشتر نشستن از
outstand
U
بیشتر ایستادن
surviver
U
بیشتر عمرکننده
better part
U
قسمت بیشتر
over crowding
U
بیشتر باشد
so many menŠso many minds
U
هر چه اشخاص بیشتر
most people
U
بیشتر مردم
outshines
U
بیشتر درخشیدن
outshining
U
بیشتر درخشیدن
the many
U
بیشتر مردم
outshone
U
بیشتر درخشیدن
no longer
U
نه بیشتر
[زمانی]
the most that i can do
U
بیشتر انها
more and more
U
بیشتر ازبیشتر
most of them
U
بیشتر انها
more the merrier
<idiom>
U
هرچی بیشتر بهتر
outwork
U
بیشتر کار کردن از
at full pelt
U
با شتاب هر چه بیشتر سراسیمه
as soon as possible
U
بزودی هرچه بیشتر
read mostly memory
U
حافظه بیشتر خواندنی
outlives
U
بیشتر دوام اوردن
overlive
U
بیشتر زنده بودن از
it consists mainly
U
بیشتر عبارت است از
he makes most noise
U
او از همه بیشتر صدا یا
norther
U
بیشتر بطرف شمال
outwalk
U
بیشتر راه رفتن از
full drive
U
باشتاب هرچه بیشتر
extensive cultivation
U
کار وسرمایه بیشتر
outwatch
U
بیشتر بیدار ماندن از
outwear
U
بیشتر دوام کردن
outstand
U
بیشتر تحمل کردن
roundabout production
U
تولید با کارائی بیشتر
outvotes
U
بیشتر رای بردن از
mare
U
مادیان 4 ساله یا بیشتر
outvoted
U
بیشتر رای بردن از
outbidded
U
بیشتر توپ زدن از
outvoting
U
بیشتر رای بردن از
outbidding
U
بیشتر توپ زدن از
I am over 50 years old.
U
من ۵۰ سال بیشتر دارم.
outbids
U
بیشتر توپ زدن از
outliving
U
بیشتر دوام اوردن
outlives
U
بیشتر زنده بودن از
outlasted
U
بیشتر طول کشیدن از
outvote
U
بیشتر رای بردن از
like nowhere else
<adv.>
U
بیشتر از هر جای دیگر
mares
U
مادیان 4 ساله یا بیشتر
outlasting
U
بیشتر طول کشیدن از
ahead
U
دارای امتیاز بیشتر
outlive
U
بیشتر دوام اوردن
outlive
U
بیشتر زنده بودن از
outlived
U
بیشتر دوام اوردن
outlasts
U
بیشتر طول کشیدن از
outbid
U
بیشتر توپ زدن از
outlast
U
بیشتر طول کشیدن از
put someone's best foot forward
<idiom>
U
بیشتر تلاش کردن
outlived
U
بیشتر زنده بودن از
outliving
U
بیشتر زنده بودن از
It does more harm than good .
U
ضررش از نفعش بیشتر است
transuranium
U
دارای عدداتمی بیشتر از اورانیم
It tends to be blue . It is bluish.
U
بیشتر برنگ آبی می زند
full pelt
U
با شتاب هرچه بیشتر سراسیمه
overload
U
تقاضا بیشتر از توانایی وسیله
transuranic
U
دارای عدداتمی بیشتر از اورانیم
multi
U
در معنای زیاد یا بیشتر از یکی
overloads
U
تقاضا بیشتر از توانایی وسیله
multi-
U
در معنای زیاد یا بیشتر از یکی
overloaded
U
تقاضا بیشتر از توانایی وسیله
semidouble
U
دارای گلبرگهای بیشتر از معمول
at full speed
U
با تندی هر چه بیشتر بسرعتی هر چه تمامتر
rioting
U
تجمع سه نفر یا بیشتر جهت ایجاداغتشاش
loved i nothonour more
U
اگر شرافت را بیشتر دوست نداشتم
rioted
U
تجمع سه نفر یا بیشتر جهت ایجاداغتشاش
more frequently than ever
<adv.>
U
نسبت به سابق خیلی بیشتر اوقات
riot
U
تجمع سه نفر یا بیشتر جهت ایجاداغتشاش
overpoise
U
مهمتر بودن از بیشتر نفوذ داشتن از
ness on his part
U
این بیشتر بواسطه کمرویی است
operators
U
انتساب بیشتر از یک تابع به عملگرا مشخص .
half century
U
05 امتیاز یا بیشتر توپزن درمسابقه کریکت
composer
U
آهنگ ساز
[بیشتر موسیقی کلاسیک]
accuracy
U
هر قدر تعداد بیتها بیشتر باشد
queue
U
افزودن داده یا کار بیشتر به انتهای صف
operator
U
انتساب بیشتر از یک تابع به عملگرا مشخص .
i life that better
U
انرا بیشتر از همه دوست دارم
riots
U
تجمع سه نفر یا بیشتر جهت ایجاداغتشاش
man up
U
بازی با یک نفر بیشتر از تعدادافراد حریف
to jackknife truck-trailers
U
تا شدن کامیون در جاده
[بیشتر در تصادفات]
Cut a little more off the top.
یک کمی بیشتر بالا را کوتاه کنید.
century
U
001 امتیاز یا بیشتر در یک بازی کریکت
supercharger
U
دستگاه هوا و سوخت رسانی بیشتر
Cut a little more off the back.
یک کمی بیشتر عقب را کوتاه کنید.
excess cover treaty
U
قرارداد پوشش بیمهای ضایعات بیشتر
follow up
<idiom>
U
بهتر کردن کار با تلاش بیشتر
compound parry
U
دفع شمشیر حریف با دو حرکت یا بیشتر
peter penny
U
زکات سالیانه که بیشتر به پاپ میداند
centuries
U
001 امتیاز یا بیشتر در یک بازی کریکت
More money is not the answer to this problem.
U
پول بیشتر حل این مسئله نیست.
queued
U
افزودن داده یا کار بیشتر به انتهای صف
queues
U
افزودن داده یا کار بیشتر به انتهای صف
queueing
U
افزودن داده یا کار بیشتر به انتهای صف
ventre a terre
U
سراسیمه باشتاب هرچه بیشتر شکم بزمین
outpoint
U
سبقت گرفتن پوان یا نمره بیشتر اوردن از
like hell
<idiom>
U
با تاثیر وانرژی بیشتر ،مغایر با حقیقت ،نه زیاد
outshoot
U
تعداد بیشتر و بهتر تیراندازی نسبت به حریف
supercharged
U
موتور دارای دستگاه رساننده هواوسوخت بیشتر
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com