Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
peak speed
U
بیشترین تندی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
maximum
U
بیشترین
utmost
U
بیشترین
uttermost
U
بیشترین
most
U
بیشترین
highest price
U
بیشترین قیمت
maximum slope
U
بیشترین شیب
peak demand
U
بیشترین تقاضا
superlatives
U
بیشترین درجه عالی
make the most of
<idiom>
U
بیشترین سود را بردن
best profit output
U
محصول در بیشترین مقدارسود
machine address
U
بیشترین مقدار یا حد یک سیستم
superlative
U
بیشترین درجه عالی
absolute address
U
بیشترین مقدار یا حد یک سیستم
ultimate strength
U
حاصلضرب بیشترین بار ممکن
peaking
U
بیشترین مقدار متغیر یا سیگنال
peaks
U
بیشترین مقدار متغیر یا سیگنال
best profit point
U
نقطه بیشترین مقدار سود
peak
U
بیشترین مقدار متغیر یا سیگنال
available
U
بیشترین قدرت الکتریکی یا پردازش یک سیستم
peak
U
زمانی که چیزی بیشترین حد استفاده را دارد
rated altitude
U
ارتفاعی که در ان موتورپیستونی بیشترین توان رادارد
range
U
مجموعه مقادیرممکن بین بیشترین حد و کمترین حد
ranges
U
مجموعه مقادیرممکن بین بیشترین حد و کمترین حد
make time
<idiom>
U
بیشترین مسافت را درکمترین وقت رفتن
columns
U
چاپگری که بیشترین پهنای خط از حروف را دارد
column
U
چاپگری که بیشترین پهنای خط از حروف را دارد
peaks
U
زمانی که چیزی بیشترین حد استفاده را دارد
ranged
U
مجموعه مقادیرممکن بین بیشترین حد و کمترین حد
peaking
U
زمانی که چیزی بیشترین حد استفاده را دارد
peaks
U
زمانی در روز که بیشترین توان استفاده میشود
peaking
U
زمانی در روز که بیشترین توان استفاده میشود
peak
U
زمانی در روز که بیشترین توان استفاده میشود
channels
U
بیشترین نرخ ارسال داده روی یک کانال
capacities
U
بیشترین نرخ انتقال داده روی یک کانال
capacity
U
بیشترین نرخ انتقال داده روی یک کانال
channeled
U
بیشترین نرخ ارسال داده روی یک کانال
channel
U
بیشترین نرخ ارسال داده روی یک کانال
spanned
U
مجموعه مقادیر مجاز بین بیشترین حد و کمترین حد
channeling
U
بیشترین نرخ ارسال داده روی یک کانال
span
U
مجموعه مقادیر مجاز بین بیشترین حد و کمترین حد
spanning
U
مجموعه مقادیر مجاز بین بیشترین حد و کمترین حد
channelled
U
بیشترین نرخ ارسال داده روی یک کانال
spans
U
مجموعه مقادیر مجاز بین بیشترین حد و کمترین حد
maximum
U
بیشترین حجم داده که قابل ذخیره سازی است
throughput
U
بیشترین خروجی وسیله که با مشخصات اصلی مط ابق باشد
limiting speed
U
بیشترین سرعت نسبی فاهری هواپیمایی با شکل معین
best rate of climb speed
U
سرعتی که با بیشترین ارتفاع در واحد زمان همراه است
physical record
U
بیشترین واحد داده که در یک عملیات قابل ارسال باشد
integrated
U
روش سازمانی برای بازیابی و ورود داده با بیشترین کارایی
tolerances
U
بیشترین اختلاف مجاز بین ابعاد واقعی و اسمی یک قطعه
fans
U
بیشترین تعداد ورودی ها که یک مدار یا قطعه میتواند با آن کار کند
fanning
U
بیشترین تعداد ورودی ها که یک مدار یا قطعه میتواند با آن کار کند
activity
U
بیشترین تعداد کارهایی که در یک سیستم چند منظوره قابل اجراست
fanned
U
بیشترین تعداد ورودی ها که یک مدار یا قطعه میتواند با آن کار کند
fan
U
بیشترین تعداد ورودی ها که یک مدار یا قطعه میتواند با آن کار کند
tolerance
U
بیشترین اختلاف مجاز بین ابعاد واقعی و اسمی یک قطعه
key
مهمترین ترمینال در سیستم کامپیوتری یا آنکه بیشترین تقدم را دارد
activities
U
بیشترین تعداد کارهایی که در یک سیستم چند منظوره قابل اجراست
resolutions
U
بیشترین تعداد خط وط که یه تصویر را روی صفحه LRT تشکیل میدهند
untimate load
U
بیشترین نیروئی که هر جزء سازهای بدون شکستن بایدتحمل کند
resolution
U
بیشترین تعداد خط وط که یه تصویر را روی صفحه LRT تشکیل میدهند
limits
U
محدودههای بیشترین حد از پیش تعیین شده برای اعداد در کامپیوتر
limiting velocity
U
بیشترین سرعت هواپیما تحت زاویه معین نسبت به افق
acidly
U
به تندی
astingency
U
تندی
celerity
U
تندی
angularity
U
تندی
choler
U
تندی
briskness
U
تندی
tempests
U
تندی
abruptness
U
تندی
acrimoniousness
U
تندی
acidness
U
تندی
brusqurie
U
تندی
accelerative
U
تندی
acrasy
U
تندی
acridfty
U
تندی
brusqueness
U
تندی
acridness
U
تندی
causticity
U
تندی
acridly
U
به تندی
acrimoniously
U
به تندی
tempest
U
تندی
crustiness
U
تندی
rigor
U
تندی
sour temper
U
تندی
sourly
U
به تندی
steepness
U
تندی
sternness
U
تندی
tartness
U
تندی
to tone down
U
از تندی
wildness
U
تندی
precipitousness
U
تندی
alacrity
[speed]
U
تندی
nippiness
U
تندی
promptitude
U
تندی
promptness
U
تندی
rapidness
U
تندی
speediness
U
تندی
rashness
U
تندی
rabidness
U
تندی
quickness of temper
U
تندی
fieriness
U
تندی
passionateness
U
تندی
fleetness
U
تندی
harsh usage
U
تندی
easiness
[quickness]
U
تندی
huffishly
U
به تندی
huffishness
U
تندی
impetuousness
U
تندی
incautiousness
U
تندی
inconsiderateness
U
تندی
inflammability
U
تندی
keenness
U
تندی
previousness
U
تندی
protervity
U
تندی
quick temper
U
تندی
quickness
U
تندی
speed of action
U
تندی
violence
U
تندی
speeding
U
تندی
speeds
U
تندی
vehemence
U
تندی
acceleration
U
تندی
acrimony
U
تندی
fire
U
تندی
speed
U
تندی
rigours
U
تندی
swiftness
U
تندی
fastnesses
U
تندی
velocities
U
تندی
fastness
U
تندی
suddenness
U
تندی
velocity
U
تندی
rigors
U
تندی
rigour
U
تندی
fired
U
تندی
fires
U
تندی
bitterness
U
تندی
kicks
U
تندی
tartly
U
به تندی
kicked
U
تندی
wildly
U
به تندی
acerbity
U
تندی
pungency
U
تندی
rapidity
U
تندی
sternly
U
تندی
kicking
U
تندی
mordacity
U
تندی
kick
U
تندی
abruptly
U
به تندی
rate
U
بیشترین خروجی وسیله که باید با مشخصات ابتدایی تط ابق داشته باشد
limit load
U
بیشترین باری که ممکن است در حالتی بر یک جزء یا قطعه وارد شود
aggregate
U
بیشترین سرعتی که داده روی کانال مشخص میتواند ارسال شود
rates
U
بیشترین خروجی وسیله که باید با مشخصات ابتدایی تط ابق داشته باشد
Shannon's Law
U
قانونی که بیشترین گنجایش محل اطلاعات را برای خط ارتباطی بیان کند
aggregates
U
بیشترین سرعتی که داده روی کانال مشخص میتواند ارسال شود
speed of action
U
درجه تندی
swiftness
U
درجه تندی
velocity
U
درجه تندی
velocity of advance
U
تندی پیشرفت
with rapidity
U
تندی سرعت
heat
U
تندی خشم
petulancy
U
تندی گستاخی
permissible velocity
U
تندی مجاز
petulance
U
تندی گستاخی
paced
U
شیوه تندی
paces
U
شیوه تندی
discourtesy
U
خشونت تندی
virulence
U
تلخی تندی
radial velocity
U
تندی شعاعی
speed indicator
U
تندی نما
pace
U
شیوه تندی
irritably
U
ازروی تندی
roughness
U
تندی ناهمواری
angular velocity
U
تندی زاویهای
speed
U
درجه تندی
impetuosity
U
تندی حرارت
alacrity
[speed]
U
درجه تندی
rapidity
U
درجه تندی
celerity
U
درجه تندی
headiness
U
تندی گیرندگی
speedometers
U
تندی نما
fleetness
U
درجه تندی
nippiness
U
درجه تندی
promptitude
U
درجه تندی
promptness
U
درجه تندی
quickness
U
درجه تندی
ginger
U
تندی حرارت
bad blood
U
تلخی تندی
speeds
U
درجه تندی
most probable speed
U
محتملترین تندی
speedometer
U
تندی نما
mean velocity
U
تندی میانگین
easiness
[quickness]
U
درجه تندی
speeding
U
درجه تندی
let out
U
تندی کردن
heats
U
تندی خشم
irefully
U
ازروی تندی
instantaneous speed
U
تندی انی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com