English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 86 (1 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
maximum U بیشترین
uttermost U بیشترین
most U بیشترین
utmost U بیشترین
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
peak demand U بیشترین تقاضا
highest price U بیشترین قیمت
peak speed U بیشترین تندی
maximum slope U بیشترین شیب
superlatives U بیشترین درجه عالی
superlative U بیشترین درجه عالی
make the most of <idiom> U بیشترین سود را بردن
machine address U بیشترین مقدار یا حد یک سیستم
absolute address U بیشترین مقدار یا حد یک سیستم
best profit output U محصول در بیشترین مقدارسود
peak U بیشترین مقدار متغیر یا سیگنال
peaks U بیشترین مقدار متغیر یا سیگنال
peaking U بیشترین مقدار متغیر یا سیگنال
best profit point U نقطه بیشترین مقدار سود
ultimate strength U حاصلضرب بیشترین بار ممکن
range U مجموعه مقادیرممکن بین بیشترین حد و کمترین حد
columns U چاپگری که بیشترین پهنای خط از حروف را دارد
ranged U مجموعه مقادیرممکن بین بیشترین حد و کمترین حد
column U چاپگری که بیشترین پهنای خط از حروف را دارد
peaks U زمانی که چیزی بیشترین حد استفاده را دارد
ranges U مجموعه مقادیرممکن بین بیشترین حد و کمترین حد
rated altitude U ارتفاعی که در ان موتورپیستونی بیشترین توان رادارد
peaking U زمانی که چیزی بیشترین حد استفاده را دارد
make time <idiom> U بیشترین مسافت را درکمترین وقت رفتن
peak U زمانی که چیزی بیشترین حد استفاده را دارد
available U بیشترین قدرت الکتریکی یا پردازش یک سیستم
spanning U مجموعه مقادیر مجاز بین بیشترین حد و کمترین حد
spanned U مجموعه مقادیر مجاز بین بیشترین حد و کمترین حد
peaking U زمانی در روز که بیشترین توان استفاده میشود
channel U بیشترین نرخ ارسال داده روی یک کانال
capacities U بیشترین نرخ انتقال داده روی یک کانال
capacity U بیشترین نرخ انتقال داده روی یک کانال
spans U مجموعه مقادیر مجاز بین بیشترین حد و کمترین حد
span U مجموعه مقادیر مجاز بین بیشترین حد و کمترین حد
channels U بیشترین نرخ ارسال داده روی یک کانال
channeling U بیشترین نرخ ارسال داده روی یک کانال
channeled U بیشترین نرخ ارسال داده روی یک کانال
channelled U بیشترین نرخ ارسال داده روی یک کانال
peaks U زمانی در روز که بیشترین توان استفاده میشود
peak U زمانی در روز که بیشترین توان استفاده میشود
best rate of climb speed U سرعتی که با بیشترین ارتفاع در واحد زمان همراه است
limiting speed U بیشترین سرعت نسبی فاهری هواپیمایی با شکل معین
maximum U بیشترین حجم داده که قابل ذخیره سازی است
throughput U بیشترین خروجی وسیله که با مشخصات اصلی مط ابق باشد
physical record U بیشترین واحد داده که در یک عملیات قابل ارسال باشد
integrated U روش سازمانی برای بازیابی و ورود داده با بیشترین کارایی
resolutions U بیشترین تعداد خط وط که یه تصویر را روی صفحه LRT تشکیل میدهند
untimate load U بیشترین نیروئی که هر جزء سازهای بدون شکستن بایدتحمل کند
fan U بیشترین تعداد ورودی ها که یک مدار یا قطعه میتواند با آن کار کند
limiting velocity U بیشترین سرعت هواپیما تحت زاویه معین نسبت به افق
fanning U بیشترین تعداد ورودی ها که یک مدار یا قطعه میتواند با آن کار کند
limits U محدودههای بیشترین حد از پیش تعیین شده برای اعداد در کامپیوتر
activity U بیشترین تعداد کارهایی که در یک سیستم چند منظوره قابل اجراست
fans U بیشترین تعداد ورودی ها که یک مدار یا قطعه میتواند با آن کار کند
tolerances U بیشترین اختلاف مجاز بین ابعاد واقعی و اسمی یک قطعه
resolution U بیشترین تعداد خط وط که یه تصویر را روی صفحه LRT تشکیل میدهند
tolerance U بیشترین اختلاف مجاز بین ابعاد واقعی و اسمی یک قطعه
key مهمترین ترمینال در سیستم کامپیوتری یا آنکه بیشترین تقدم را دارد
activities U بیشترین تعداد کارهایی که در یک سیستم چند منظوره قابل اجراست
fanned U بیشترین تعداد ورودی ها که یک مدار یا قطعه میتواند با آن کار کند
limit load U بیشترین باری که ممکن است در حالتی بر یک جزء یا قطعه وارد شود
Shannon's Law U قانونی که بیشترین گنجایش محل اطلاعات را برای خط ارتباطی بیان کند
rates U بیشترین خروجی وسیله که باید با مشخصات ابتدایی تط ابق داشته باشد
aggregates U بیشترین سرعتی که داده روی کانال مشخص میتواند ارسال شود
rate U بیشترین خروجی وسیله که باید با مشخصات ابتدایی تط ابق داشته باشد
aggregate U بیشترین سرعتی که داده روی کانال مشخص میتواند ارسال شود
duty rated U بیشترین تعداد عملیات که یک وسیله در یک زمان با مشخصات معلوم میتواند انجام دهد
best angle of climb airspeed U سرعتی در هواپیما که بیشترین افزایش ارتفاع دریک نقطه معین را سبب میشود
cruise control U کنترل عملکرد موتور برای بدست اوردن بیشترین راندمان قدرت و مصرف سوخت
minimal tree U درfکه گرههای آن به روش بهینه سازماندهی شده اند تا بیشترین کارایی را داشته باشند
best economy mixture U نسبت متناسب سوخت و بنزین در موتورهای پیستونی جهت حصول بیشترین برد پروازی
fanned U بیشترین تعداد ورودیهای که یک مداریا قطعه میتواند بدون محدود کردن نیرویش تحمل کند
fanning U بیشترین تعداد ورودیهای که یک مداریا قطعه میتواند بدون محدود کردن نیرویش تحمل کند
fan U بیشترین تعداد ورودیهای که یک مداریا قطعه میتواند بدون محدود کردن نیرویش تحمل کند
fans U بیشترین تعداد ورودیهای که یک مداریا قطعه میتواند بدون محدود کردن نیرویش تحمل کند
wein law U طول موج بیشترین شدت تابش حاصل از منبع جسم داغ با دمای مطلق نسبت عکس دارد
fixed point notation = U نمایش عدد که محل ارقام و نقط ه اعشاری را در کامپیوتر نگه می دارد تا بیشترین تعداد اعداد قابل مدیریت را محدود کند
auctioneering device U وسیلهای که بیشترین یا کمترین سیگنال را از تعدادی سیگنال ورودی انتخاب میکند
infinity U حجم بسیار بسیار بزرگ که از بیشترین حد تصور هم بزرگتر باشد
clamper U مداری که سطح سیگنال را از نوک اسکن کردن یا سایر وسایل ورودی به بیشترین حد محدود میکند زودتر از وقتی که به یک مقدار عددی تبدیل شود
whisker U کریستال منفرد کوچک عدسی شکلی که استحکام یا استقامت ان به بیشترین مقداری که به صورت تئوریک قابل دستیابی است بسیار نزدیک است
collision parameter U در محاسبه مدارات فاصله بین مرکز جاذبه یک میدان نیروی مرکزی از امتداد بردار سرعت جسم متحرک در بیشترین فاصله از مرکز ان
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com