English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
lowbrow U بیسواد دارای سلیقه پست
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
analphabetic U بیسواد
analphabet U بیسواد
uneducated U بیسواد
illiterate U بیسواد
illiterately U بطور بیسواد
criss-crossing U امضای اشخاص بیسواد
criss-crossed U امضای اشخاص بیسواد
criss-cross U امضای اشخاص بیسواد
criss-crosses U امضای اشخاص بیسواد
The illiterate person is blind . <proverb> U بیسواد کور است .
unread U قرائت نشده بیسواد
tact U سلیقه
elegance U سلیقه
tasteless U بی سلیقه
taste U سلیقه
congenial <adj.> U هم سلیقه
custom U سلیقه
styles U سلیقه
congenial U هم سلیقه
style U سلیقه
styled U سلیقه
styling U سلیقه
tasteful U با سلیقه
tasted U سلیقه
tastes U سلیقه
elegant U با سلیقه
tasting U سلیقه
stylists U خوش سلیقه
stylish <adj.> U باب سلیقه
stylist U قاضی سلیقه
stylist U خوش سلیقه
exquisite taste U سلیقه زیاد
taste changes U تغییرات سلیقه
gastronome U سلیقه در غذا
taste maker U سلیقه افرین
fashionable U خوش سلیقه
stylists U قاضی سلیقه
tactlessly U بی مهارت بی سلیقه
tactless U بی مهارت بی سلیقه
tastefully U از روی سلیقه
exquisitely U از روی سلیقه زیاد
neatly U از روی سلیقه ساده
Difference of opinion (in taste). U اختلا ف عقیده ( سلیقه )
In so far as their taste would go . U تا آنجا که سلیقه شا ؟ قد می داد
gormandizer U خوش سلیقه درخوراک
daintiness U سلیقه باذوق لطیف
have an eye for <idiom> U سلیقه خوبی درچیزی داشتن
hit parade <idiom> U لیستی از آهنگها برطبق سلیقه مردم
demand factors U جمعیت سلیقه قیمت کالاهای دیگر
to pick and choose U درسوا کردن چیزی سلیقه زیادبخرج دادن
isobar U دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobars U دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobare U دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
cementitious U دارای مواد سمنتی یا سیمانی دارای خواص سیمان
soft shelled U دارای عقیده معتدل حلزون دارای صدف نرم
ringent U دارای دهن باز دارای لبان برگشته
acinaseous U دارای تخم و بذر دارای تخمدان
gravel blind U دارای چشم تار دارای دید کم
low tension U دارای فشار ضعیف دارای ولتاژکم
virile U دارای نیروی مردی دارای رجولیت
galleried U دارای سرسرا دارای اطاق نقاشی
outrigged U دارای تیر یا دیرک پیش امده دارای چوب یااهن اضافی برای بستن اسب اضافی
dynamic condition U شرایط و مقتضیات پویای اقتصادی تغییر شرایط اقتصادی ناشی از تحول سلیقه تقاضا کنندگان وهزینه و مخارج تولید ونسبت جمعیت
idiomorphic U دارای شکل مخصوص بخود دارای شکل صحیح خود
isotropic solutions U دارای خواص برابر از هرسو از هر سو دارای همان خواص
end stopped U دارای وقفه نهایی منطقی دارای سکته منطقی
rug names U اسامی فرش [بدلیل پراکندگی زیاد بافت ها و اختلاف سلیقه بافندگان، طراحان و کارشناسان یک سیستم نامگذاری تعریف شده برای فرش وجود ندارد.بدین جهت از مکان، قبیله، قوم، اندازه، طرح و انگیزه استفاده می شود.]
Indo-persian rug U قالی هندی با طرح ایرانی [اغلب دارای زمینه قرمز یا سبز بوده و از گل های کوچک، پیچک ها، پرندگان، حیوانات و طرح ابر بهره گرفته و دارای تارهای ابریشمی و پود پنبه ای است. به آن هندی-هراتی نیز می گویند.]
monadelphous U دارای میلههای یک پارچه دارای نافه یک پارچه
off colored U دارای رنگ ناجور دارای رنگ مغایر
polyisotopic U دارای چند هم پایه دارای چند ایزوتوپ
winy U شراب مانند دارای خصوصیات شراب دارای مزه شراب
winey U شراب مانند دارای خصوصیات شراب دارای مزه شراب
pentadactyl U دارای پنج پنجه دارای پنج زائده شبیه پنجه
odoriferous U دارای بو
bilabiate U دارای دو لب
iodic U دارای ید
footy U دارای پا
trilinear U دارای سه خط
fraught with U دارای
three-legged U دارای سه پا
three legged U دارای سه پا
glochidiate U دارای مو
copperbottomed U دارای ته مسی
primiparous U دارای یک اولاد
bodily U دارای بدن
sulfureous U دارای گوگرد
swell butted U دارای ته گنده
geniculate U دارای زانویی
polygamous U دارای چند زن
short range U دارای برد کم
short-range U دارای برد کم
hearted U دارای قلب ...
cuspidal U دارای برامدگی
miasmatic U دارای دمه بد بو
practical <adj.> U دارای مزیت
handy <adj.> U دارای مزیت
varietal U دارای تنوع
weak sighted U دارای چشم کم سو
primipara U دارای یک اولاد
bifocals U دارای دو کانون
divan U دارای دوفرفیت
preemptor U دارای حق شفعه
divans U دارای دوفرفیت
bifocal U دارای دو کانون
viniferous U دارای شراب
patented U دارای حق انحصاری
cretaceous U دارای گچ فراوان
monoclinal U دارای یک شیب
syntonic U دارای بسامدمشابه
haired U دارای موی ...
rifled U دارای خان
glanduliferous U دارای غد دکوچک
vivific U دارای حیات
weak eyed U دارای چشم کم سو
glary U دارای تشعشع
warty U دارای زگیل
wapper jawed U دارای ارواره کج
pre emptive U دارای حق شفعه
crepitant U دارای صدای خش خش
curvy U دارای انحنا
petiolate U دارای دمگل
cirrous U دارای اویز
petiolated U دارای دمگل
low spirited U دارای روحیه بد
low-spirited U دارای روحیه بد
shoaly U دارای جاهای کم اب
allergic U دارای حساسیت به
zygomorphic U دارای تقارن
zonate U دارای مدار
humous U دارای موادالی
deficient U دارای کمبود
applicatory <adj.> U دارای مزیت
ill neighboured U دارای همسایه بد
functional <adj.> U دارای مزیت
patenting U دارای حق انحصاری
chymiferous U دارای کیموس
cingulate U دارای کمربند
practicable <adj.> U دارای مزیت
strontic U دارای استرونیوم
squib U دارای صدای فش فش
miasmal U دارای دمه بد بو
reboant U دارای واکنش
prerogatived U دارای حق ویژه
redundant U دارای اطناب
woolly headed U دارای سر پشمالو
homolographic U دارای قرینه
ambivalence U دارای دو جنبه
windiness U دارای باد
hexameter U دارای شش وزن
plumose U دارای دسته پر
isometrics U دارای یک میزان
squibs U دارای صدای فش فش
isometric U دارای یک میزان
whizzer U دارای صدای غژ
equivocal U دارای دومعنی
heterogamous U دارای مادگی ها
backed U دارای پشت
behind U دارای پس افت
behinds U دارای پس افت
pileate U دارای کلاهک
pinnular U دارای برگچه
legitimate U دارای حق مشروع
legitimated U دارای حق مشروع
legitimates U دارای حق مشروع
legitimating U دارای حق مشروع
pinnular U دارای بالچه
rectilinear U دارای مسیرمستقیم
flabby U دارای عضلات شل
shelterer U دارای حفاظ
cloven foot U دارای پا یا سم شکافته
sexagenary U دارای سن 06 تا96
far reaching U دارای اثرزیاد
energetic U دارای انرژی
trifoliolate U دارای سه نشریه
dichotomous U دارای دو بخش
tricyclic U دارای سه چرخ
reversioner U دارای حق رجوع
stilted U دارای چوب پا
tricuspidate U دارای سه لخت
tricorn U دارای سه شاخ
synonymous U دارای ترادف
synonymous U دارای تشابه
dimorphic U دارای دو شکل
testate U دارای وصیت
trigonous U دارای سه زاویه
trigynous U دارای سه مادگی
monatomic U دارای یک جوهرفرد
adjuvant <adj.> U دارای مزیت
patent U دارای حق انحصاری
trilocular U دارای سه حفره
suitable <adj.> U دارای مزیت
purposive <adj.> U دارای مزیت
purposeful <adj.> U دارای مزیت
tristigmatic U دارای سه مادگی
purpose-built <adj.> U دارای مزیت
proper <adj.> U دارای مزیت
entitative U دارای وجودخارجی
dimply U دارای فرورفتگی
twofold U دارای دو چیز
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com