English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
Windows GDI U بیتی دارد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
transputer U - بیتی که سرعت حدود Mips دارد. که بهم وصل میشود تا سیستم پردازش موازی ایجاد کند.
Other Matches
adder U جمع کننده کامل یک بیتی که دو کلمه یک بیتی را در یک زمان جمع میکند
adders U جمع کننده کامل یک بیتی که دو کلمه یک بیتی را در یک زمان جمع میکند
scalar U متغیری که یک مقدارمجزا منتسب به خود دارد. یک مقدارمجزا پایه دارد. بردار دویا چند مقدارجهت دار دارد
extends U بیتی
sixteen bit U 61 بیتی
extending U بیتی
extend U بیتی
hexastich U شش بیتی
quatorzain U شعر 14 بیتی
heptastich U هفت بیتی
sixteen bit chip U تراشه 61 بیتی
IBM U - بیتی Intel
tetrastich U چهار بیتی
bit string U رشته بیتی
bit stream U گروه بیتی
bit stream U مسیل بیتی
sextets U بایت شش بیتی
sextet U بایت شش بیتی
tercet U سه بیتی سه نت در دو ضرب
thirty two bit chip U تراشه 23 بیتی
bit pattern U الگوی بیتی
bit rate U سرعت بیتی
motorola U - بیتی استفاده میکند
Intel U بیتی ساخت intel
octet U کلمه هشت بیتی
pentastich U شعر پنج بیتی
Pentium U بیتی استفاده میکند
bit slice processor U پردازشگر قطعه بیتی
Intel U بیتی استفاده میکند
septet U کلمه هفت بیتی
u law U بیتی را ذخیره کند
filters U انتخاب کلمه چند بیتی
filter U انتخاب کلمه چند بیتی
nubus U - بیتی در کامپیوترهای Apple MacintoshII
ISA U - بیتی در IBM PC یا سازگار با آن به کار رود
repeating group U الگوی داده مکرردریک رشته بیتی
heroic couplet U شعر دو بیتی حماسی پنج هجایی
rondeau U غزل تهلیل دار ده بیتی یا 31بیتی دو قافیهای
ebcdic U سیستم کد گذاری حروف دودویی هشت بیتی
. The car is gathering momentum. U اتوموبیل دارد دور بر می دارد
Targa U بیتی . 2-آداپتور گرافیکی با renolation بالا مسافت Truevision
Micro Channel Architecture U - بیتی است که وسایل کنترل باس را پشتیانی میکند
MCA U بیتی است که وسایل نگهدارنده باس را پشتیبانی میکند
check U یک بیت از کلمه دودویی که برای بررسی هر بیتی به کار می رود
column U بیت بررسی هر بیتی روی هر ستون پانچ کارت یا نوار
columns U بیت بررسی هر بیتی روی هر ستون پانچ کارت یا نوار
at U استاندارد کامپیوتر شخصی IBM که از پردازنده تک بیتی استفاده میکند
checked U یک بیت از کلمه دودویی که برای بررسی هر بیتی به کار می رود
paragraphs U - بیتی که آدرس شانزده هایی را شروع میکند که ضریب دو باشد
paragraph U - بیتی که آدرس شانزده هایی را شروع میکند که ضریب دو باشد
most significant bit U بیتی در کلمه که نشان دهنده بزرگترین مقدار یا وزن است .
number U عدد تولید شده از داده برای هر بیتی یا تشخیص خطا
numbers U عدد تولید شده از داده برای هر بیتی یا تشخیص خطا
checks U یک بیت از کلمه دودویی که برای بررسی هر بیتی به کار می رود
Z0 U بیتی ساخت Zilog که در کامپیوترهای خیلی قدیمی تر به کار می رفت
z 0 U یک تراشه پردازنده 8 بیتی که به عنوان مبنایی برای ریزکامپیوترها بکار می رود
Intel U بیتی استفاده میکند که اولین بار در کامپیوترهای IBMPC به کار رفت
baudot code U کد ارسال با حروف 5 بیتی که در ماشین تایپهای دور نویس استفاده میشود
micro channel bus U - بیتی که توسط IBM در micro channel Architecfure بیان شده است
jaguars U -بیتی RISC برای تصاویر گرافیکی سریع و صوت استفاده میکند
thirty two bit system U سیستم ریز کامپیوتر یا CPU که داده را در کلمات سی و دو بیتی کنترل میکند
jaguar U -بیتی RISC برای تصاویر گرافیکی سریع و صوت استفاده میکند
mask U بیتی که برای انتخاب بیت مورد نظر از کلمه یا رشته به کار می رود
masks U بیتی که برای انتخاب بیت مورد نظر از کلمه یا رشته به کار می رود
bytes U پتروکل ارتباطات که داده رابه صورت حروف و نه رشتههای بیتی ارسال میکند
byte U پتروکل ارتباطات که داده رابه صورت حروف و نه رشتههای بیتی ارسال میکند
CD quality U اغلب به وسایلی گفته میشود که می توانند الگوهای بیتی رادر ثانیه ذخیره کنند
scsi U بیتی با نرخ مگا بایت در ثانیه تامین میکند. این استاندارد وسایل را هم پوشش میدهد
Walls have ears <idiom> U دیوار موش دارد و موش گوش دارد [اصطلاح]
labor theory of value U براساس این نظریه قیمتهای نسبی کالاها به مقادیر نسبی کارکه در تولید ان کالاهابکاررفته بستگی دارد بخش عمدهای از اقتصاد مارکس برپایه نظریه ارزش کارقرار دارد
zero insertion force socket [قطعه ای که ترمینال های اتصال متحرک دارد و امکان درج قطعه بدون اعمال نیرو دارد سپس اهرم کوچکی می چرخد تا با لبه های قطعه برخورد کند]
local U MAR با سرعت بالا که به جای وسیله سخت افزاری برای ذخیره رشتههای بیتی و الگو به کار می رود
locals U MAR با سرعت بالا که به جای وسیله سخت افزاری برای ذخیره رشتههای بیتی و الگو به کار می رود
enclave economices U اقتصادهائی که عمدتا درکشورهای در حال توسعه وجود دارد در این اقتصادهاتعداد کمی مناطق پیشرفته ازنظر اقتصادی وجود دارد وبقیه مناطق که وسیعترند ازرشد و پیشرفت بسیار کمی برخوردار میباشند
walls here ears U دیوار موش دارد موش گوش دارد
bcd U جمع کننده کامل برای جمع دو عدد 4 بیتی BCD
motorola U - بیتی منتقل میکند. که در SE Apple Macintosh و Macintosh plus استفاده میشود
eight bit system U کم توان که CPU آن می توان کلمات هشت بیتی را پردازش کند
sequencer U بخشی در ریز پردازنده بیتی که حاوی آدرس ریز برنامه بعدی است
Intel U بیتی استفاده میکند و تا چند مگا بایت از RAM را آدرس دهی میکند
ebcdic U کد کامپیوتربرای نشان دادن یک الگوی خاص از هشت بیت باینری یک کد 8 بیتی که برای نمایش اطلاعات در کامپیوتر مدرن بکار برده میشود
bitmap U معرفی رویدادها یا استفاده از آرایه تک بیتی به عنوان تصویر یا شکل یا جدول وسایل استفاده شده و...
sample size U بیتی استفاده میشود. بدست آوردن اندازهای از سیگنال که برای تامین اطلاعات درباره سیگنال به کار می رود
ring shift U جابجایی داده به چپ و راست در یک کلمه بیتی که از موز کلمه بیفتد نادیده گرفته میشود و محلهای خالی با صفر پر می شوند
autos U الگویی از برخی برنامههای گرافیکی که یک تصویر بیتی را به برداری تبدیل میکند به این ترتیب که لبههای شکل را در تصویر قرار میدهد و اطراف آن خط می کشد
auto U الگویی از برخی برنامههای گرافیکی که یک تصویر بیتی را به برداری تبدیل میکند به این ترتیب که لبههای شکل را در تصویر قرار میدهد و اطراف آن خط می کشد
intel 0 U پردازنده 61 بیتی که توسط شرکت اینتل ساخته شده است و در ریزکامپیوترها بکاربرده شده است
extend U گروهی ازتولیدکنندگان PC که انجمنی برای پیشبرد استاندارد تک بیتی به عنوان یک رقیب برای استاندارد باس MAC توسط IBM تشکیل داده اند
extends U گروهی ازتولیدکنندگان PC که انجمنی برای پیشبرد استاندارد تک بیتی به عنوان یک رقیب برای استاندارد باس MAC توسط IBM تشکیل داده اند
extending U گروهی ازتولیدکنندگان PC که انجمنی برای پیشبرد استاندارد تک بیتی به عنوان یک رقیب برای استاندارد باس MAC توسط IBM تشکیل داده اند
eisa U گروه تولید کنندگان PC که یک انجمنی برای پیشبرد استاندارد باس تک بیتی تشکیل داده اند که رقیبی برای استاندار باس MAC از IBM است
he has a rage for money U دارد
chains U دارد.
has U دارد
there is a time for everything U دارد
he is ill with fever U تب دارد
he has worms U دارد
are there any remarks? U دارد
hast U او دارد
chain U دارد.
heavy fighting is in progress U دارد
it is sufficiently stamped U کسرتمبر دارد
he is 0 years old U او ده سال دارد
multungulate U که بیش از دو سم دارد
walls have ears U گوش دارد
he has an axe to grind U غرض دارد
not a patch on U چه دخلی دارد
he has an a. to grind U مقصود دارد
what matter? U چه اهمیت دارد
But one leg to the fowl. <proverb> U مرغ یک پا دارد .
what the odds U چه اهمیت دارد
he has a spite against me U بامن لج دارد
There is a knack in it . U یک فنی دارد
he tops .0 metres U یک مترونیم قد دارد
it is usual with him U عادت دارد
it has sides U سه پهلو دارد
the probability is U احتمال دارد
the reason is manifold U چنددلیل دارد
the reason is two fold U دودلیل دارد
he speaks to the purpose U قصدی دارد
there is a rumour that U شهرت دارد که
leek d;[,vjvi ;i fv'ihd \ik , U بزرگ دارد
There is something wrong with the ... ... عیب دارد.
he is fifty U تمام دارد
our library is well stocked U خوبی دارد
he has a maggot in his head U وسواس دارد
what hurt is there in that U چه زیانی دارد
viruses U وجود دارد
I owe him a dept of gratitude. U حق بگردنم دارد
Buttonhole U کتی که در دو طرف دکمه دارد
He has a day off. U او مرخصی دارد.
virus U وجود دارد
figure on <idiom> U بستگی دارد به
it depends [on] U بستگی دارد [به]
god is U خداوجود دارد
it is very important U بسیار اهمیت دارد
it is worth 0 rials U ده ریال ارزش دارد
lengths U خط با طول جر حرف دارد
it is particularly difficult U یک دشواری ویژه دارد
it is particularly difficult U یک اشکال بخصوصی دارد
it is of frequent U خیلی مورد دارد
It is much sought after خیلی طالب دارد.
it askes for attention U توجه لازم دارد
it is wringing U خیلی تراست یا اب دارد
it needs to be done carefully U اینکارتوجه لازم دارد
basses U کسی که صدای بم دارد
How long is the ticket valid? U بلیت تا کی اعتبار دارد؟
he has Roman nose U او بینی عقابی دارد
and there an end. U و پایان وجود دارد.
he has much merit U خیلی قابلیت دارد
length U خط با طول جر حرف دارد
it stand well with him U بامن نظرمساعدی دارد
it speaks well for him U بامن نظرمساعد دارد
batteries U که یک باتری پشتیبان دارد
he is rightly named U اسم بامسمائی دارد
he is in the know U اطلاع ویژه دارد
he is in a hurry to go U عجله دارد برفتن
bass U کسی که صدای بم دارد
delectus U برای ترجمه دارد
backs U که یک باتری پشتیبان دارد
double decker U هرچیزیکه دو لایه دارد
back U که یک باتری پشتیبان دارد
he has much merit U بسیار شایستگی دارد
he bears out his name U اسم بامسمایی دارد
he keeps my a U حساب مراونگه می دارد
he must needs go U بیخوداصرار دارد برفتن
the export of ... is granted the premium. U صدور ... جایزه دارد.
in all like U احتمال کلی دارد
battery U که یک باتری پشتیبان دارد
likelihood U احتمال کلی دارد
bigamist U زنی که دوشوهر دارد
he is f. of money U پول فراوان دارد
bigamists U زنی که دوشوهر دارد
he insists on going U اصرار دارد برفتن
He is distantly related to us . U نسبت دوری با ما دارد
he has a loose tongue U دهان لقی دارد
the party is led by him U او بر ان حزب ریاست دارد
She has a lovely ( nice ) voice. U صدای قشنگه دارد
to bring grist to the mill U نان دراب دارد
She has engaging manners . U رفتار گیرایی دارد
She has a soft voice U صدای نرمی دارد
To bring pressure to bear . To exert pressure . U فشار خون دارد
She has got regular teeth . U دندانهای منظمی دارد
significance U معنای مخصوص دارد
(not to be) sneezed at <idiom> U ارزش داشتن را دارد
My hair is falling. U موهایم دارد می ریزد
She has a lovely (nice) voice. U صدای قشنگه دارد
He writes well . he wields a formidable pen . U قلم خوبی دارد
There is only one condition attached to it . U فقط یک شرط دارد
the switch is on U برق جریان دارد
Does it matter if I dont come ? U اشکالی دارد اگرنیایم ؟
the cat has nine lives U سگ هفت جان دارد
the work is in full swing U کاربخوبی جریان دارد
there removred revolution U شورشی که شهرت دارد
that word is obsolescent U ان واژه کم کم دارد مهجور
that bridge has openings U ان پل سه چشمه یا دهانه دارد
Somebody is beating at (upon)the door. U یک کسی دارد در می زند
what is wrong with that? U مگراین چه عیبی دارد
There are ticks in every trade . <proverb> U هر کار لمى دارد .
He is against [opposed to] me . با من ضد است. [ضدیت دارد]
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com