English Persian Dictionary - Beta version		  
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
 ⌨ Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
 English Persian Menu
to grow a beard U بگذارند ریششان بزرگ شود
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
to burn the food U بگذارند غذا ته بگیرد
to let the peas soak overnight U نخودها را در مدت شب بگذارند بخیسند
oafs U بچهای که پریان بجای بچه حقیقی بگذارند
oaf U بچهای که پریان بجای بچه حقیقی بگذارند
interleaf U برگ سفید که لای برگهای کتابی بگذارند
Perhaps you are waiting for the plums fall into your mouth. U لابد انتظار داری که لقمه را بجوند ودهانت بگذارند
My grandparents are six feet under. <idiom> U پدر بزرگ و مادر بزرگ من فوت و به خاک سپرده شده اند.
megalomania U مرض بزرگ پنداری خویش جنون انجام کارهای بزرگ
big game U صید ماهیهای بزرگ حیوانات بزرگ شکاری
museum piece U آدم پیر [پدر بزرگ ] [مادر بزرگ]
macropterous U دارای بالهای دراز یا بزرگ بزرگ بال
fossil U آدم پیر [پدر بزرگ ] [مادر بزرگ]
grandparents U پدر بزرگ یا مادر بزرگ
so large U چندان بزرگ بقدری بزرگ
grandam U مادر بزرگ ننه بزرگ
grandparent U پدر بزرگ یا مادر بزرگ
cray U نوعی کامپیوتر بسیار بزرگ شرکت سازنده کامپیوترهای بسیار بزرگ
magacephalic U بزرگ سر
paternal grandmother U نه نه بزرگ
grossed U بزرگ
extra U بزرگ
extra- U بزرگ
extras U بزرگ
big U بزرگ
majuscule U بزرگ
gate U در بزرگ
gates U در بزرگ
gross U بزرگ
headman U بزرگ
grosses U بزرگ
small U بزرگ نه
nonus U بزرگ
smallest U بزرگ نه
vast U بزرگ
grosser U بزرگ
smaller U بزرگ نه
megapod U بزرگ پا
grossing U بزرگ
bigger U بزرگ
grossest U بزرگ
majuscular U بزرگ
macrocephalic U بزرگ سر
bulkiest U بزرگ
bulky U بزرگ
bandog U سگ بزرگ
dignified U بزرگ
adult U بزرگ
adults U بزرگ
full bottomed U بزرگ
egregious U بزرگ
decuman U بزرگ
canis major U سگ بزرگ
canis majoris U سگ بزرگ
considerably large U بس بزرگ
mighty U بزرگ
bulkier U بزرگ
headmen U بزرگ
hugeous U بزرگ
macro U بزرگ
long ton U تن بزرگ
eminent U بزرگ
great U بزرگ
great- U بزرگ
of a large size U بزرگ
large sized a U بزرگ
large sized U بزرگ
king size U بزرگ
greatest U بزرگ
majestic U بزرگ
massive U بزرگ
massively U بزرگ
immane U بزرگ
mightier U بزرگ
spankings U بزرگ
doyenne U زن بزرگ
doyennes U زن بزرگ
vasty U بزرگ
extensive U بزرگ
majoring U بزرگ
majored U بزرگ
major U بزرگ
highs U بزرگ
spanking U بزرگ
highest U بزرگ
high U بزرگ
mightiest U بزرگ
gravest U بزرگ
graves U بزرگ
grave U بزرگ
walloping U بزرگ
swingeing U بزرگ
larger U بزرگ
propylon U در بزرگ
voluminous U بزرگ
swith U بزرگ
jumbo U بزرگ
enormous U بزرگ
wallopings U بزرگ
stour U بزرگ
largest U بزرگ
biggest U بزرگ
large U بزرگ
jumbos U بزرگ
maximising U بزرگ کردن
aggrandize U بزرگ کردن
case knife U چاقوی بزرگ
antrum U غار بزرگ
archduke U دوک بزرگ
arch enemy U دشمن بزرگ
arch fiend U دیو بزرگ
archduchess U دوشس بزرگ
archbshop U اسقف بزرگ
archfiend U دیو بزرگ
aggrandise U بزرگ کردن
magnification U بزرگ نمایی
magnifications U بزرگ نمایی
zoom U بزرگ کردن
zoomed U بزرگ کردن
zooms U بزرگ کردن
maximized U بزرگ کردن
aggrandise U بزرگ شدن
great gross U قراص بزرگ
enlarging U بزرگ کردن
maximize U بزرگ کردن
mausoleum U ارامگاه بزرگ
mausoleums U ارامگاه بزرگ
maximises U بزرگ کردن
maximised U بزرگ کردن
big bang U انفجار بزرگ
big league U لیگ بزرگ
magnifying U بزرگ کردن
magnify U بزرگ کردن
bonefire U اتش بزرگ
magnifies U بزرگ کردن
bronchocele U بزرگ شدگی
magnified U بزرگ کردن
bass drum U طبل بزرگ
grandmother U مادر بزرگ
dilating U بزرگ کردن
dilates U بزرگ کردن
dilate U بزرگ کردن
bonfire U اتش بزرگ
archenemy U دشمن بزرگ
archpriest U کشیش بزرگ
argosy U کشتی بزرگ
capital letter U حرف بزرگ
avous U پدر بزرگ
grand father U پدر بزرگ
grandmothers U مادر بزرگ
caldron U کتری بزرگ
bollards U موت بزرگ
store U مغازه بزرگ
whackings U خیلی بزرگ
lump U بزرگ شدن
lumped U بزرگ شدن
lumps U بزرگ شدن
heave U بزرگ کردن
heaved U بزرگ کردن
longbow U کمان بزرگ
longbows U کمان بزرگ
swells U بزرگ شدن
whacking U خیلی بزرگ
lofty U بلند بزرگ
storing U مغازه بزرگ
bass fiddle U ویلن سل بزرگ
viola U ویولن بزرگ
bollard U موت بزرگ
bonfires U اتش بزرگ
magnum opus U کار بزرگ
grandest U بزرگ مهم
grander U بزرگ مهم
grand U بزرگ مهم
blundering U اشتباه بزرگ
hunk U تکه بزرگ
tankards U ابخوری بزرگ
tankard U ابخوری بزرگ
emporia U بازار بزرگ
billow U موج بزرگ اب
distends U بزرگ کردن
platter U بشقاب بزرگ
platters U بشقاب بزرگ
distending U بزرگ کردن
distend U بزرگ کردن
swelled U بزرگ شدن
swell U بزرگ شدن
paterfamilias U بزرگ خانواده
maximizing U بزرگ کردن
maximizes U بزرگ کردن
billowed U موج بزرگ اب
billowing U موج بزرگ اب
billows U موج بزرگ اب
emporium U بازار بزرگ
emporiums U بازار بزرگ
cataclysm U سیل بزرگ
cataclysms U سیل بزرگ
blunder U اشتباه بزرگ
blundered U اشتباه بزرگ
bulldogs U نوعی سگ بزرگ
blunders U اشتباه بزرگ
bulldog U نوعی سگ بزرگ
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Perdic.com