Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
nuggar
U
بکجور کرجی بزرگ که دررودخانه نیل بکار میرود
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
long boat
U
کرجی بزرگ
apostrophes
U
که درموارد زیر بکار میرود
apostrophe
U
که درموارد زیر بکار میرود
fuller's earth
U
خاکی که درصافی اب وغیره بکار میرود
lakh
U
سدهزار در شممردن روییه بکار میرود
lampron
U
چراغ فیتلهای که درچراغانی بکار میرود
studs
U
زائدهائی که در میلههای گرد بکار میرود
fucus
U
رنگی که برای زیبایی پوست بکار میرود
blacktop
U
موادی که برای اسفالت خیابان بکار میرود
bathometer
U
دستگاهی که برای تعیین عمق اب بکار میرود
wisha
U
برای بیان تعجب فراوان بکار میرود
boring tubes
U
لوله هایی که برای حفاری بکار میرود
crosse
U
چوگان پهنی که دربازی گلف بکار میرود
baby siphon
U
سیفون کمکی که در هوابند ابی بکار میرود
bay leaf
U
برگ خشک برگبو که دراشپزی بکار میرود
hypodermic syringe
U
کوچکی که برای تزریقات تحت جلدی بکار میرود
baseboard
U
چوب یا تختهای که بعنوان ستون یا پایه بکار میرود
aniseed
U
تخم بادیان رومی که بصورت ادویه بکار میرود
balbriggan
U
یکنوع پارچهء نخی که برای زیرپوش بکار میرود
property master
U
متصدی اثاثیهای که در روی صفحه نمایش بکار میرود
flag stones
U
تخته سنگهایی که برای سنگ فرش بکار میرود
aquaplane
U
قطعهء چوبی که برای اسکی ابی بکار میرود
propety man
U
متصدی اثاثیهای که در روی صفحه نمایش بکار میرود
gasogene
U
مادهای که برای ساختن اب گاز دار بکار میرود
inoculum
U
مادهای که برای مایه کوبی وتلقیح بکار میرود
laniard
U
طناب کوتاهی که برای نگاه داشتن چیزی بکار میرود
windlasses
U
ماشین هایی که برای کشیدن یا بالا اوردن اب بکار میرود
poetaster is pejorative word
U
شاعرک واژه ایست که برای تحقیر شاعر بکار میرود
windlass
U
ماشین هایی که برای کشیدن یا بالا اوردن اب بکار میرود
mashy
U
نام یکی از چوگانهای اهنی که در بازی گلف بکار میرود
the smoking gun
U
شی یا واقعیتی که به عنوان شواهد قطعی به جرم بکار میرود
[قانون]
kelvin tube
U
لوله کلوین که جهت اندازه گیری عمق اب بکار میرود
serinette
U
ارغنوان کوچک دستی که برای سروداموزی به پرندگان بکار میرود
roller bandage
U
نوار دراز پیچیده که برای زخم بندی بکار میرود
in flagrante delicto
U
شی یا واقعیتی که به عنوان شواهد قطعی به جرم بکار میرود
[قانون]
Molotov cocktail
U
بطری محتوی مواد منفجره که بجای نارنجک بکار میرود
Molotov cocktails
U
بطری محتوی مواد منفجره که بجای نارنجک بکار میرود
manrope
U
طناب کنار نردبان که بجای نرده یا دستگیره بکار میرود
bow compass
U
نوعی پرگار که برای رسم دایرههای کوچک بکار میرود
stop bath
U
ابگونه اسیدی که برای تثبیت عکس وفیلم بکار میرود
thyratron
U
پریود تخلیه که بعنوان سویچ رله یا ژنراتور بکار میرود
calliper
U
نوعی پرگار که برای اندازه گیری ضخامت یا قطراجسام بکار میرود
gluteus
U
یکی از سه عضله سرینی که برای حرکت دادن ران بکار میرود
hundreds and thousands
U
یکجور شیرینی که مانند است به ساچمه و برای ارایش بکار میرود
toluene
U
مایع قابل اشتعالی که به عنوان حلال و رقیق کننده بکار میرود
caliper
U
نوعی پرگار که برای اندازه گیری ضخامت یا قطراجسام بکار میرود
jelutong
U
ماده رزینی درخت شاهدانه ک ه بجای صمغ ادامس بکار میرود
goggles
U
عینکی که اطرافش پوشیده شده وبرای محافظت چشم بکار میرود
splint
U
نوار یا تراشه ایکه برای بستن استخوان شکسته بکار میرود
distemper
U
ترکیبی از گچ اب چسب و موادرنگی که در رنگ کردن داخل اطاقها بکار میرود
chuck
U
جوجه مرغ تکان صدایی که برای راندن حیوان بکار میرود
bock
U
یکنوع چرم پوست گوسفند که برای صحافی بکار میرود تیماج
chucks
U
جوجه مرغ تکان صدایی که برای راندن حیوان بکار میرود
chucked
U
جوجه مرغ تکان صدایی که برای راندن حیوان بکار میرود
dry pack
U
مخلوطی از سیمان و ماسه که برای مرمت ترکهای بتن بکار میرود
monochord
U
الت یک سیمه که برای نمایش نسبت میان صداهای موسیقی بکار میرود
leno
U
یکجور تور یا گارس که برای پوشش و ارایش کلاه و پرده بکار میرود
bolstered
U
کیسه یا توری حاوی سنگ شکسته که برای کنترل فرسایش بکار میرود
vibrators
U
منبع مکانیکی تولید نوسانات سینوسی که اغلب برای تست بکار میرود
bolsters
U
کیسه یا توری حاوی سنگ شکسته که برای کنترل فرسایش بکار میرود
langrel
U
اهن پارهای که برای خراب کردن بادبان و اسباب کشتی بکار میرود
coffins
U
جعبه ایست که برای عملیات تنبوشه گذاری در ماسه سیال بکار میرود
land plaster
U
صخره گچی فریفی که بعنوان کود برای اصلاح خاک بکار میرود
coffin
U
جعبه ایست که برای عملیات تنبوشه گذاری در ماسه سیال بکار میرود
langridge
U
اهن پارهای که برای خراب کردن بادبان و اسباب کشتی بکار میرود
bolster
U
کیسه یا توری حاوی سنگ شکسته که برای کنترل فرسایش بکار میرود
langrage
U
اهن پارهای که برای خراب کردن بادبان و اسباب کشتی بکار میرود
vibrator
U
منبع مکانیکی تولید نوسانات سینوسی که اغلب برای تست بکار میرود
nitrobenzene
U
ابگونهای که بوی روغن بادام تلخ میدهدو درساختن رنگهای جوهری بکار میرود
characters
U
یکی از نمادهای مقدماتی که برای بیان اطلاعات بصورت مجزا یا ترکیبی بکار میرود
character
U
یکی از نمادهای مقدماتی که برای بیان اطلاعات بصورت مجزا یا ترکیبی بکار میرود
hi
U
فریاد خوش امد مثل هالو وچطوری و همچنین بجای اهای بکار میرود
rollpin
U
پینی متشکل از طومارهای فنرهای پیچیده فولادی که به عنوان محور لولا بکار میرود
hyphens
U
برای نشان دادن وقفه یاتردید یا لکنت زبان دررمان ها بکار میرود مثل ah-ah و غیره
hyphen
U
برای نشان دادن وقفه یاتردید یا لکنت زبان دررمان ها بکار میرود مثل ah-ah و غیره
cellulose acetate
U
ترموپلاستیکی متشکل ازسلولز و اسیداستیک که درابریشمهای مصنوعی فیلم لاک الکل و غیره بکار میرود
opalite
U
ترکیبی که دارای رنگهای مختلف بوده و برای براق کردن نمای اجری بکار میرود
jacana
U
پرنده پا دراز و پنجه بزرگ مکزیکی که در اب راه میرود
amalgam
U
الیاژ جیوه باچند فلز دیگرکه برای پرکردن دندان و ایینه سازی بکار میرود ترکیب مخلوط
game theory
U
این نظریه اغلب در تحلیل کردار انحصارچند جانبه بکار میرود واستراتژیهای مختلف را موردبررسی قرار میدهد
carbon seal
U
وسیلهای مقاوم در برابرگرما که در موتورهای توربینی برای جلوگیری ازخروج یا نشت روغن ازمحفظه یاتاقان بکار میرود
amalgams
U
الیاژ جیوه باچند فلز دیگرکه برای پرکردن دندان و ایینه سازی بکار میرود ترکیب مخلوط
steeve
U
خفت کردن میلهای که نوک ان قلابی داردوبرای ازمایش محتویات عدل پنبه وامثال ان بکار میرود سیخک
puncuation
U
نشان گذاری نقطه و نشان هایی که برای بخش ها بکار میرود
jute
U
کنف هندی الیاف کنف که برای گونی بافی بکار میرود
pitot pressure
U
فشار برخورد هوا که به منظور اندازه گیری سرعت هوا بکار میرود
lobworm
U
بزرگ که درماهی گیری بکار میبرند
anti blush tinner
U
ماده رقیق کننده ایکه به کندی خشک میشود و در شرایط رطوبت زیاد برای جلوگیری از التهاب لعاب روی سطح بکار میرود
design stress resultant
U
تلاشی که در محاسبات بکار میرود وبرابر است با حاصلضرب تلاش در ضریب تشدید یادرصورت لزوم ضریب تصغیر
acrylic lacquer
لاک های اکریلیک که دارای حلال های بسیار فرار بوده و برای پرداخت سطح هواپیما بکار میرود
pondweed
U
بکجور جلبک که در استخرهابهم میرسد
midship
U
میان کشتی یا کرجی وسطکشتی یا کرجی
aluminum wool
U
رشتههای تکه تکه الومینوم که برای رفع زنگ زدگی وخوردگی و نیز جلادادن وصیقل دادن خراشهای جزئی روی ورقه ها یا لولههای الومینیومی بکار میرود
fluviatic
U
زندگی کننده دررودخانه
echo sounding
U
اندازه گیری عمق اب دررودخانه یا مخزن
Mina-khani design
U
طرح میناخانی
[این طرح منسوب به شخصی به همین نام و اهل تبریز است. گل های بزرگ بکار رفته بصورت قرینه و بندی کل متن را در بر گرفته و بوسیله شبکه های لوزی شکل یا الماسی شکل به یکدیگر متصل می شوند.]
My grandparents are six feet under.
<idiom>
U
پدر بزرگ و مادر بزرگ من فوت و به خاک سپرده شده اند.
megalomania
U
مرض بزرگ پنداری خویش جنون انجام کارهای بزرگ
fossil
U
آدم پیر
[پدر بزرگ ]
[مادر بزرگ]
big game
U
صید ماهیهای بزرگ حیوانات بزرگ شکاری
macropterous
U
دارای بالهای دراز یا بزرگ بزرگ بال
museum piece
U
آدم پیر
[پدر بزرگ ]
[مادر بزرگ]
crabber
U
کرجی
towing boat
U
کرجی
barquentine
U
کرجی
barque
U
کرجی
hoy
U
کرجی
small craft
U
کرجی ها
barged
U
کرجی
barges
U
کرجی
barge
U
کرجی
bargee
U
کرجی بان
singlisticker
U
کرجی شراعی
caique
U
کرجی که دربوسفوربکارمیرود
bargeman
U
کرجی بان
row boat
U
کرجی پارویی
trawler
U
کرجی ماهیگیری
penteconter
U
کرجی 05پارویی
gondoliers
U
کرجی بان
gondolier
U
کرجی بان
steam boat
U
کرجی بخار
cock boat
U
کرجی کوچک
cockle shell
U
کرجی کوچک
cockboat
U
کرجی کوچک
boatman
U
کرجی بان
trawlers
U
کرجی ماهیگیری
cutter
U
نوعی کرجی
praam
U
کرجی ته پهن
cutters
U
نوعی کرجی
falt
U
کرجی ته پهن
ferryman
U
کرجی بان
pleasure boat
U
کرجی تفرجی
life boat
U
کرجی نجات
pair oar
U
کرجی دو پارویی
davit
U
کرجی بلندکن
pugs
U
کرجی بان
pug
U
کرجی بان
landing craft
U
کرجی ساحلی
rowers
U
کرجی ران
shallop
U
کرجی پارویی
rower
U
کرجی ران
sloop of war
U
کرجی جنگی
dingey
U
کرجی پارویی
oarsmanship
U
کرجی رانی
drag boat
U
کرجی لاروب
dragboat
U
کرجی لاروب
flyboat
U
کرجی تندرو
gondoliers
U
راننده کرجی ونیزی
motor launch
U
قایق موتوری کرجی
gondolier
U
راننده کرجی ونیزی
sloop
U
کرجی یک دگلی قدیمی
skiff
U
کرجی پارویی کوچک
tugboat
U
کرجی یا کشتی یدک کش
keelboatman
U
کرجی بان رودخانه
praam
U
کرجی یا پارویی اسکاندیناوی
bumboat
U
کرجی سورسات فروش
fosher boat
U
کرجی ماهی گیری
dory
U
کرجی ته پهن ماهیگیری
regatta
U
مسابقه کرجی رانی
hackney boat
U
کرجی یاکشتی کرایهای
flag boat
U
کرجی نشان دار
regattas
U
مسابقه کرجی رانی
barcarolle
U
سرود کرجی بان
flag boat
U
کرجی پرچم دار
fishing boat
U
کرجی ماهی گیری
barcarole
U
سرود کرجی بان
grandam
U
مادر بزرگ ننه بزرگ
so large
U
چندان بزرگ بقدری بزرگ
grandparents
U
پدر بزرگ یا مادر بزرگ
grandparent
U
پدر بزرگ یا مادر بزرگ
row a race
U
مسابقه کرجی رانی دادن
fisher
U
جانور ماهیخوار کرجی ماهیگیری
puntist
U
راننده کرجی نام دارد
packet boat
U
کرجی پستی کشتی مسافربر
pitpan
U
یکجور کرجی دراز و ته پهن
fisherman
U
صیاد ماهی کرجی ماهیگیری
fishermen
U
صیاد ماهی کرجی ماهیگیری
dumb barge
U
کرجی بی بادبان یابی موتور
galliot
U
کرجی باری یا ماهی گیری
fly boat
U
کرجی تندروکه درترعه هابکارمیرود
inboard engined boat
U
کرجی که موتورش در میان انست
boat
U
کرجی هرچیزی شبیه قایق
boats
U
کرجی هرچیزی شبیه قایق
speedboat
U
کرجی یا قایق موتوری سریع السیر
pontoon
U
کرجی ته پهن که ازروی ان عبور کنند
pontoons
U
کرجی ته پهن که ازروی ان عبور کنند
speedboats
U
کرجی یا قایق موتوری سریع السیر
yachts
U
کرجی بادی یا بخاری مخصوص تفرج
gigs
U
نوعی کرجی پارویی یابادبانی نیزه
carvel
U
کشتی کوچک سریع السیر کرجی
to pull any one across a river
کسی را با کرجی پارویی ازرودخانه گذراندن
to row a race
U
در مسبابقه کرجی رانی شرکت کردن
yacht
O
کرجی بادی یا بخاری مخصوص تفرج
galiot
U
کرجی باری یاماهی گیری هلندی
gig
U
نوعی کرجی پارویی یابادبانی نیزه
pontoar
U
نوعی کرجی برای پل بندی کلک
cray
U
نوعی کامپیوتر بسیار بزرگ شرکت سازنده کامپیوترهای بسیار بزرگ
long boat
U
بزرگترین کرجی که وابسته بکشتی بازرگانی است
an outboard engine boat
U
کرجی ای که موتور ان دربیرون ان واقع شده است
the train runs without a stop
U
میرود
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com