English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
nursling U بچهای که مورد موافبت قرار میگیرد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
working section U قسمتی از تونل باد که مدل یاجسم مورد ازمایش در ان قرار میگیرد
bridges U سکوبی درعرشه کشتی که مورد استفاده کاپیتان وافسران قرار میگیرد
bridged U سکوبی درعرشه کشتی که مورد استفاده کاپیتان وافسران قرار میگیرد
bridge U سکوبی درعرشه کشتی که مورد استفاده کاپیتان وافسران قرار میگیرد
governess U زنی که موافبت بچه یا اشخاص جوان را بعهده میگیرد زن حاکم
governesses U زنی که موافبت بچه یا اشخاص جوان را بعهده میگیرد زن حاکم
accent mark U علامتی که پس ازیک نت قرار میگیرد و نشان میدهد که نت در چه گامی قرار دارد
changeling U بچهای که پریان بجای بچهای که دزدیده اند میگذارند
changelings U بچهای که پریان بجای بچهای که دزدیده اند میگذارند
elf child U بچهای که پریان بجای بچهای که دزدیده اندمیگذارند
kelson or keelson U کالبدزیرین کشتی که روی تیرحمال قرار میگیرد
grandfather clocks U ساعت پاندولی بلندی که روی زمین قرار میگیرد
discs U حلقهای که تیغههای یک مرحله از کمپرسور روی ان قرار میگیرد
grandfather clock U ساعت پاندولی بلندی که روی زمین قرار میگیرد
disc U حلقهای که تیغههای یک مرحله از کمپرسور روی ان قرار میگیرد
ball and socket joint [مفصل ماشینی که گلوله دارد و در داخل حفره قرار میگیرد]
group contracts U قراردادهای کلی قراردادهایی که دران کالاهای مختلف موردمعامله قرار میگیرد
gantline U رجه یا طنابی که برای بارکشی و اویختن لباس مورداستفاده قرار میگیرد
lighter aboard ship نحوه حمل سریع کالا که در آن دوبه و بار آن برروی کشتی قرار میگیرد
design strength U مقاومتی که در محاسبات مورداستفاگه قرار میگیرد و برابراست با مقاومت مشخصه تقسیم بر ضریب تقلیل
constant speed drive U چرخدندهای با ضریبهای متغیر که برای ثابت نگه داشتن دور قسمت گردنده بین دو سیستم گرداننده و گردنده قرار میگیرد
inveighing U مورد حمله قرار دادن
invaded U مورد تجاوز قرار دادن
invade U مورد تجاوز قرار دادن
inveighed U مورد حمله قرار دادن
marginalizes U مورد کمتوجهی قرار دادن
marginalizing U مورد کمتوجهی قرار دادن
marginalize U مورد کمتوجهی قرار دادن
marginalising U مورد کمتوجهی قرار دادن
marginalises U مورد کمتوجهی قرار دادن
take to task U مورد مواخذه قرار دادن
marginalised U مورد کمتوجهی قرار دادن
utilizing U مورد استفاده قرار دادن
invades U مورد تجاوز قرار دادن
marginalized U مورد کمتوجهی قرار دادن
invading U مورد تجاوز قرار دادن
go for U مورد حمله قرار دادن
utilising U مورد استفاده قرار دادن
utilises U مورد استفاده قرار دادن
utilize U مورد استفاده قرار دادن
utilised U مورد استفاده قرار دادن
utilizes U مورد استفاده قرار دادن
inveighs U مورد حمله قرار دادن
to receive attantion U مورد توجه قرار گرفتن
to assent U مورد موافقت قرار دادن
inveigh U مورد حمله قرار دادن
viewless U مورد نظر قرار نگرفته
to bring odium on U مورد نفرت قرار دادن
applique U مورد استفاده قرار گرفته
unquestioned U مورد بازپرسی قرار نگرفته
ingratiates U مورد لطف و عنایت قرار دادن
ingratiating U مورد لطف و عنایت قرار دادن
ingratiate U مورد لطف و عنایت قرار دادن
rethink U دوباره مورد تفکر قرار دادن
rethought U دوباره مورد تفکر قرار دادن
pick to pieces U سخت مورد انتقاد قرار دادن
ingratiated U مورد لطف و عنایت قرار دادن
reappraising U دوباره مورد ملاحظه قرار دادن
reappraises U دوباره مورد ملاحظه قرار دادن
rethinking U دوباره مورد تفکر قرار دادن
reappraised U دوباره مورد ملاحظه قرار دادن
ingratiation U مورد لطف وتوجه قرار دادن
rethinks U دوباره مورد تفکر قرار دادن
question U مورد تردیدیا اعتراض قرار دادن
questioned U مورد تردیدیا اعتراض قرار دادن
questions U مورد تردیدیا اعتراض قرار دادن
reappraise U دوباره مورد ملاحظه قرار دادن
condemns U مورد اعتراض قرار دادن تخط ئه کردن
condemning U مورد اعتراض قرار دادن تخط ئه کردن
condemn U مورد اعتراض قرار دادن تخط ئه کردن
utilising U مورد استفاده قرار دادن بهره برداری کردن
utilises U مورد استفاده قرار دادن بهره برداری کردن
I had no opportunity to discuss the matter . U فرصت نشد که موضوع را مورد بحث قرار بدهم
utilizes U مورد استفاده قرار دادن بهره برداری کردن
lionize U مورد توجه زیاد قرار گرفتن شیر کردن
utilised U مورد استفاده قرار دادن بهره برداری کردن
utilizing U مورد استفاده قرار دادن بهره برداری کردن
tantalus U تانتالوس که مورد شکنجه شدید زاوش قرار گرفت
storing U ذخیره داده که بعداگ در صورت نیاز مورد استفاده قرار می گیرد
letter de chancellerie U نامهای است که در مناسبات مهم جهانی مورد استفاده قرار می گیرد
store U ذخیره داده که بعداگ در صورت نیاز مورد استفاده قرار می گیرد
skims U سرشیر گرفتن از تماس مختصر حاصل کردن بطور سطحی مورد توجه قرار دادن
skimmed U سرشیر گرفتن از تماس مختصر حاصل کردن بطور سطحی مورد توجه قرار دادن
skim U سرشیر گرفتن از تماس مختصر حاصل کردن بطور سطحی مورد توجه قرار دادن
thermate U نوعی ماده اتشزاست که در گلولههای اتشزا مورد استفاده قرار می گیرد و معمولا مخلوط اکسیداهن و الومینیم میباشد
straddle trench U خندق یا نوعی سنگر عمیق خطی کوتاه که معمولا برای تهیه مستراح اردوگاهی مورد استفاده قرار می گیرد
verbal note U شود مورد استفاده قرار می گیرد و گاهی نیز برای ان که خلاصهای از مذاکرات شفاهی در دست باشد تنظیم می گردد
carpet beetle U نوعی سوسک که در حالت لارو حشره الیاف پشم را مورد تغذیه خود قرار داده و اصطلاحا باعث بیدزدگی فرش می شود
carpet moth U بید فرش که خصوصا در جاهای تاریک و کم نور الیاف پشم فرش را مورد حمله قرار می دهد
Judge not , that ye be not judged. <proverb> U قضاوت نکن ,تا مورد قضاوت قرار نگیرى.
engels law U ارتباط بین درامدو هزینههای مصرفی که اولین بار بوسیله امارشناس المانی قرن نوزدهم ارنست انگل مورد بررسی قرار گرفت
Tekke motife U نگاره تکه [این نقش در فرش های ترکمن چه در ایران و چه در ترکمنستان مورد استفاده قرار می گیرد و بصورت هشت ضلعی کنگره ای می باشد.]
tanner U [پوست اصلاح شده توسط دباغ که گاه حاشیه فرش ها و یا در پشت فرش یا چرمسازی مورد استفاده قرار می گیرد.]
the boy who U بچهای که
mathematical school U مکتبی که مسائل اقتصادی را از دیدگاه ریاضی مورد تجزیه و تحلیل قرار میدهد از جمله اقتصاددانان این مکتب میتوان از استانلی جونز و لئون والراس نام برد
chain stitch U گره یا کوک زنجیره ای جهت جلوگیری از باز شدن گلیم بافت و تزیین و یا کناره بافی و شیرازه بافی مورد استفاده قرار می گیرد
to vaccinate a child U ابله بچهای را کوبیدن
chip of the old block U بچهای که نشانی ازپدرداردcontribute
her last was a son U اخرین بچهای که زایید پسربود
civil reserve air fleet U گروه هواپیماهای احتیاط کشوری گروه هواپیماهای غیرنظامی که در موقع جنگ مورد استفاده قرار می گیرند
bastard eigne U بچهای که پیش از ازدواج متولد شود
to overlie infant U روی بچهای افتادن و او راخفه کردن
oafs U بچهای که پریان بجای بچه حقیقی بگذارند
oaf U بچهای که پریان بجای بچه حقیقی بگذارند
full timer U بچهای که درهمه ساعات اموزشگاه دراموزشگاه میما
plough boy U بچهای که گاویا اسب رادرشخم زنی میراند
twelve tables U الواحی که در سال 054 قبل از میلاد دررم منتشر شد و حاوی موادی از قوانین رمی در مورد اهم مسائل مبتلی به روزمره زندگی مردم رم بود و بعدهااساس قوانین رم قرار گرفت
short clothes U جامه کوتاه که به بچهای که تا اندازهای بزرگ شده بپوشانندچون نیم تنه
reed U شانه [وسیله ای که جهت کوبیدن و محکم کردن نخ پود در چله استفاده می شود و بیشتر در دارهای مکانیکی مورد استفاده قرار می گیرد. اندازه اینگونه شانه به پهنای عرض بافت است.]
provisional ball U گویی که به علت گم شدن یاخروج گوی قبلی از محدوده مورد استفاده قرار میگیردگویی که هنگام پرتاب شدن پرتاب قبلی خطا یا مورداعتراض بوده
log wood U درخت بقم [در بافت این گیاه ماده رنگینی بنام هماتوکسیلین وجود دارد که برای ساخت رنگینه های قرمز، بنفش، آب و خاکستری مورد استفاده قرار می گیرد و برای الیاف پشم و ابریشم مناسب است.]
short coats U جامه کوتاه که به بچهای که تا اندازهای بزرگ شده بپوشانند چون نیم تنه
attendances U موافبت
vigilance U موافبت
attendance U موافبت
attentiveness U موافبت
attention U موافبت
attentions U موافبت
watchfully U با موافبت
carefulness U موافبت
to watch over U موافبت کردن
cares U موافبت بیم
cared U نگهداری موافبت
cared U موافبت بیم
care U نگهداری موافبت
care U موافبت بیم
to keep an eyes on U موافبت کردن
alertress U زرنگی موافبت
cares U نگهداری موافبت
tendance U موافبت پرستاری
assistance U موافبت رسیدگی
assisted U موافبت کردن ملحق شدن
assists U موافبت کردن ملحق شدن
assisting U موافبت کردن ملحق شدن
mind U موافبت کردن ملتفت بودن
assist U موافبت کردن ملحق شدن
aftercare U توجه و موافبت درمرحلهء نقاهت
to keep watch U کشیک کشیدن موافبت کردن
minds U موافبت کردن ملتفت بودن
minding U موافبت کردن ملتفت بودن
to be all eyes U موافبت کامل کردن سرتاپاچشم شدن
star design U طرح ستاره ای شکل [این طرح به گونه های مختلف در فرش های مناطق مختلف مورد استفاده قرار می گیرد. گاه بصورت ترنج و گاه بصورت تزئین در متن.]
cleanest U کامپیوتری که کمترین کد پایه ROM مورد نیاز را برای راه اندازی سیستم از دیسک دارد. هر زبان مورد نیاز هم باید بار شود
cleaned U کامپیوتری که کمترین کد پایه ROM مورد نیاز را برای راه اندازی سیستم از دیسک دارد. هر زبان مورد نیاز هم باید بار شود
clean U کامپیوتری که کمترین کد پایه ROM مورد نیاز را برای راه اندازی سیستم از دیسک دارد. هر زبان مورد نیاز هم باید بار شود
cleans U کامپیوتری که کمترین کد پایه ROM مورد نیاز را برای راه اندازی سیستم از دیسک دارد. هر زبان مورد نیاز هم باید بار شود
airy-fairy U کسی که خود را میگیرد
that right inheres in him U ان حق باو تعلق میگیرد
fully paid U که حقوق خودراتمام میگیرد
hydraulic cement U سیمانی که در زیر اب میگیرد
eyeservant U نوکری که فقط هنگام موافبت اقایش خوب کارمیکند نوکرپیش رو
alignments U میخی که در سوراخی قرار می دهند تا دو وسیله متوازن قرار بگیرند
alignment U میخی که در سوراخی قرار می دهند تا دو وسیله متوازن قرار بگیرند
candlelit U اتاقیا میزیکهبا شمعنور میگیرد
weaner U کسیکه بچه را از شیر میگیرد
the freak takes him U وسواس میگیردش وسواسش میگیرد
all in contract U قراردادی که همه چیز را در بر میگیرد
lunt U کبریتی که بکندی اتش میگیرد
it is very easily done U بسیار اسان انجام میگیرد
hooker U قایقی که با قلاب ماهی میگیرد
heliograph U دستگاهی که افتاب را اندازه میگیرد
hookers U قایقی که با قلاب ماهی میگیرد
postures U چگونگی طرز ایستادن یا قرار گرفتن قرار دادن
postured U چگونگی طرز ایستادن یا قرار گرفتن قرار دادن
posturing U چگونگی طرز ایستادن یا قرار گرفتن قرار دادن
posture U چگونگی طرز ایستادن یا قرار گرفتن قرار دادن
undertaking U کسیکه طرح یاکاری رابعهده میگیرد
undertakers U کسیکه طرح یاکاری رابعهده میگیرد
undertaker U کسیکه طرح یاکاری رابعهده میگیرد
quantity allowance U تخفیفی که به خرید عمده تعلق میگیرد
fusion reactor U راکتوری که در ان جوش هستهای صورت میگیرد
bass clef U کلیدی که زیر f ومیان cقرار میگیرد
aneroid U فشارسنجی که فشار مطلق رااندازه میگیرد
eye service U خدمتی که فقط هنگام موافبت خوب انجام داده میشود نگاه عاشقانه
quarterback U بازیگری که توپ را میگیرد وبازی را رهبری میکند
sheet lighning U برقی که روشنایی ان پخش شده همه جا را میگیرد
quarterbacks U بازیگری که توپ را میگیرد وبازی را رهبری میکند
it is ridiculously small U بقدری کوچک است که ادم خنده اش میگیرد
indian giver U کسی که چیزی بکسی میدهد وبعد انرا پس میگیرد
cross to bear/carry <idiom> U رنج دادن کاری بصورت دائمی انجام میگیرد
decalescence point U دمایی که در ان تغییر شکل کریستالی در فولاد صورت میگیرد
outwork U قسمتی از کار شرکت که توسط افرادخارجی انجام میگیرد
spectrophotometry U اسپکتروفتومتر [در این روش با تجزیه رنگ ها و مقایسه آن نمونه های مرجع، نوع رنگینه بکار رفته مشخص می شود. این روش خصوصا در تجزیه رنگ های فرش های قدیمی و شناخت رنگینه های آن مورد استفاده قرار می گیرد.]
design points U ترکیب ویژهای از متغیرها که پروسه طراحی براساس ان صورت میگیرد
hot test U تست استاتیک موتور راکت که در ان احتراق واقعی صورت میگیرد
surface mount technology U روش ساخت تختههای مدار که قط عات الکترونیکی مستقیماگ روی سطح تخته قرار دارند به جای اینکه در سوراخها قرار بگیرد و در آن محل جا شوند
geomancer U کسیکه بادیدن خاک ریخته شده در روی زمین فال میگیرد
perfect infinitive U مصدری که با اسم مفعول ساخته میشودو جای ماضی کامل را میگیرد
comas U پوشش گازی که هسته یک ستاره دنباله دار یا کومت رادر بر میگیرد
cold rolling U عملیاتی که برای افزایش سختی و استکام فولاد روی ان صورت میگیرد
coma U پوشش گازی که هسته یک ستاره دنباله دار یا کومت رادر بر میگیرد
writ of error U قرار یا حکم دادگاه که متضمن تصحیح اشتباه موجود در حکم یا قرار قبلی است
naturally aspirated engine U موتور پیستونی بدون سوپرشارژر که ورود هوا به ان تحت فشار محیط صورت میگیرد
haulage U پولی که راه اهن بابت حمل ونقل قطارهای بیگانه در مسیر خود میگیرد
cw system U سیستمی که از سیگنالهی امواج پیوسته برای کسب اطلاعات درمورد مسیر پروازبهره میگیرد
hung start U شرایطی در استارت توربینهای گاز که در ان احتراق صورت میگیرد ولی موتور به سرعت خودکفایی نمیرسد
quick opener U بازی تهاجمی که مدافع تیم توپ را از مهاجم میگیرد وبه سمت شکاف خط رقیب می دود
fusion welding U اتصال دولبه فلزی به یکدیگرکه با ذوب کردن مستقیم انهاصورت میگیرد و دو فلز درهم نفوذ میکنند
classifies U در یک کلاس قرار دادن یا در زیر مجموعههای مختلف قرار دادن
classify U در یک کلاس قرار دادن یا در زیر مجموعههای مختلف قرار دادن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com