English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (29 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
gravitate U بوسیله قوه جاذبه حرکت کردن
gravitated U بوسیله قوه جاذبه حرکت کردن
gravitates U بوسیله قوه جاذبه حرکت کردن
gravitating U بوسیله قوه جاذبه حرکت کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
windblown U در حرکت بوسیله باد
rocket propulsion U حرکت بجلو بوسیله موتورموشکی
telekinesis U حرکت اجسام بوسیله ارواح
locomotion U نقل وانقال نیرو بوسیله حرکت
electrophoresis U حرکت ذرات معلق مایع بوسیله نیروی برق
set forward U جهش یا حرکت بجلو بوسیله قطعات داخلی گلوله در هنگام اصابت
handcar U چهارچرخه کوچکی که بوسیله دست یا موتورکوچکی روی خط اهن حرکت میکند
strike U فروبردن پارو در اغاز هر حرکت در اب به قلاب افتادن ماهی نخ را سفت کشیدن یافتن بوی شکار بوسیله سگ
strikes U فروبردن پارو در اغاز هر حرکت در اب به قلاب افتادن ماهی نخ را سفت کشیدن یافتن بوی شکار بوسیله سگ
free air anomaly U اختلاف نیروی جاذبه زمین اختلاف جاذبه ازاد
turbopump U پمشی که توسط توربینی که بوسیله گازهای حاصل ازسوختن سوختهای راکت به چرخش درامده به حرکت درمی اید
cruised U سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
cruises U سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
cruise U سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
cruising U سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
earth's attraction U جاذبه زمین قوه جاذبه زمین
osmose U نفوذ کردن در بوسیله تراوش تجزیه کردن بوسیله نفوذ تجزیه کردن
lyophilization U خشک کردن چیزی بوسیله منجمد کردن ان در لوله هی خالی از هوا
to scrape down U تراشیدن وکوچک کردن بوسیله کشیدن پابرزمین سخن کسیراپایمال کردن
ratten U بوسیله دزدیدن یا خراب کردن افزارش اذیت کردن
quick count U کوتاه کردن علامتهای قراردادی بوسیله مهاجم میانی در خط تجمع بمنظورغافلگیر کردن تیم مدافع
wiping U خشک کردن بوسیله مالش پاک کردن
wipes U خشک کردن بوسیله مالش پاک کردن
wiped U خشک کردن بوسیله مالش پاک کردن
wipe U خشک کردن بوسیله مالش پاک کردن
differential ailerons U ارتباط شهپرها به قسمتی که زاویه حرکت شهپری که به طرف بالا حرکت میکند اززاویه شهپر دیگر که بطرف پایین حرکت میکند بیشتر است
baptised U بوسیله تعمیدنامگذاری کردن
baptized U بوسیله تعمیدنامگذاری کردن
baptizes U بوسیله تعمیدنامگذاری کردن
baptises U بوسیله تعمیدنامگذاری کردن
baptizing U بوسیله تعمیدنامگذاری کردن
baptising U بوسیله تعمیدنامگذاری کردن
baptize U بوسیله تعمیدنامگذاری کردن
chafing U بوسیله اصطکاک گرم کردن
electrotype U بوسیله برق چاپ کردن
semaphore U بوسیله پرچم مخابره کردن
shield U بوسیله سپر حفظ کردن
wet down U بوسیله اب پاشی خیس کردن
latch U بوسیله کلون محکم کردن
instantiate U معرفی کردن بوسیله کنسرت
shields U بوسیله سپر حفظ کردن
latches U بوسیله کلون محکم کردن
hyphenate U بوسیله خط دارای فاصله کردن
chafes U بوسیله اصطکاک گرم کردن
step down U کم کردن ولتاژجریان بوسیله ترانسفورماتور
chafe U بوسیله اصطکاک گرم کردن
vectorial U شعاع حامل بوسیله برداررهبری کردن
to proclaim meetings U بوسیله اگهی اجتماعات راقدغن کردن
electrolyze U تجزیه کردن بوسیله جریان برق
latensify U بوسیله مواد شیمیایی تقویت کردن
faradize U بوسیله القای برق معالجه کردن
to file a petition U بوسیله درخواست نامه تقاظا کردن
to shield U بوسیله سپر [پوشش] حفظ کردن
whet U عمل تیز کردن بوسیله مالش
photoengrave U بوسیله عکاسی گراور سازی کردن
thermostats U :بوسیله الت تعدیل گرماکنترل کردن
vectors U شعاع حامل بوسیله برداررهبری کردن
postcards U بوسیله کارت پستال مکاتبه کردن
police U بوسیله پلیس اداره وکنترل کردن
vector U شعاع حامل بوسیله برداررهبری کردن
polices U بوسیله پلیس اداره وکنترل کردن
policed U بوسیله پلیس اداره وکنترل کردن
roentgenize U بوسیله اشعه مجهول معالجه کردن
thermostat U :بوسیله الت تعدیل گرماکنترل کردن
postcard U بوسیله کارت پستال مکاتبه کردن
percutaneous perspiration U عرق کردن بوسیله پوست تعرق جلدی
to file an application to somebody U از کسی بوسیله درخواست نامه تقاظا کردن
talk out U بوسیله بحث شفاهی موضوعی را روشن کردن
labiovelar U تلفظ شده بوسیله گرد کردن لبها
psychanalyze U بوسیله تجزیه وتحلیل روانی معالجه کردن
scalded cream U سر شیری که بوسیله گرم کردن شیر بگیرند
valence U جاذبه
attractions U جاذبه
gravity U جاذبه
law of gravity U جاذبه
gravitation U جاذبه
attraction U جاذبه
appeals U جاذبه
appealed U جاذبه
appeal U جاذبه
seam U درز دادن بوسیله درزگیری بهم متصل کردن
pyrogravure U نقشهای که بوسیله داغ کردن چوب روی ان می اندازند
lixiviate U تجزیه کردن بوسیله شستشو باقلیا یا ماده حلالی
seams U درز دادن بوسیله درزگیری بهم متصل کردن
counter attraction U جاذبه متقابله
electrostatic attraction U جاذبه الکترواستاتیکی
attractive field U میدان جاذبه
capillary attraction U جاذبه شعریه
attration U جاذبه کشندگی
coulomb attraction U جاذبه کولنی
gravitational constant U ثابت جاذبه
electron capture U جاذبه الکترونی
gravitation U جاذبه گرانشی
attractive force U نیروی جاذبه
attraction force U نیروی جاذبه
adhesion U جاذبه سطحی
magnetic attraction U جاذبه مغناطیسی
electric attraction U جاذبه الکتریکی
gravitational waves U امواج جاذبه
gravitation U جاذبه ثقلی
gravitational force U نیروی جاذبه
gravitational attraction U جاذبه گرانشی
gravitation U کشش جاذبه
gravitation U قوه جاذبه
cohesion U جاذبه مولکولی
absorpthiveness U قوه جاذبه
electromagnetic attraction U جاذبه الکترومغناطیسی
sex appeal U جاذبه جنسی
sexiness U جاذبه جنسی
attraction of current U جاذبه میدان
barff's precess U حفافت اهن در مقابل زنگ زدن بوسیله اکسیده کردن
maieutics U فن زنده کردن فکر نهایی شخص بوسیله پرسش وپاسخ
law of universal gravitation U قانون جاذبه عمومی
scenic attractions U جاذبه های دیدنی
ablatitious U کاهنده قوه جاذبه
interionic attraction U جاذبه بین یونی
intermolecular attraction U جاذبه بین مولکولی
magnetic dip U قوه جاذبه مغناطیسی
magnetic dip U میدان جاذبه مغناطیسی
centripetal force U قوه جاذبه مرکز
geomagnetic U وابسته به جاذبه زمین
intensity of gravity U گرانی یا جاذبه زیاد
law of electrostatic attraction U قانون جاذبه الکترواستاتیکی
intensity of gravity U شدت با زیادی جاذبه
manual U عمل وارد کردن داده به کامپیوتر توسط اپراتور بوسیله صفحه کلید
cohesion U التصاق یا قوه جاذبه ذرات
gravity U جاذبه زمین کشش انحراف
intermolecular attractive force U نیروی جاذبه بین مولکولی
gravity U جاذبه زمین درجه کشش
raster U سیستم اسکن کردن تمام صفحه نمایش CRT تمام صفحه , پیش نمایش CRT با یک اشعه تصویر با حرکت افقی روی آن و حرکت به پایین در انتهای هر خط
lifemanship U متشخص وبرجسته شدن یاتظاهر به تشخص کردن بوسیله تحت تاثیر گذاردن دیگران
to walk the chalk U بوسیله درست راه رفتن ازمیان خطهای گچ کشیده هوشیاری خود را ثابت کردن
sifting U روشی از مرتی کردن داخلی که بوسیله ان رکوردهاحرکت داده می شوند تا ورودرکوردهای دیگر را مجازسازند
affinities U نیروی جاذبه بین اتمهای یک ملکول
gravitates U بطرف جاذبه یامرکز نفوذمتمایل شدن
affinity U نیروی جاذبه بین اتمهای یک ملکول
gravitating U بطرف جاذبه یامرکز نفوذمتمایل شدن
gravitated U بطرف جاذبه یامرکز نفوذمتمایل شدن
gravitate U بطرف جاذبه یامرکز نفوذمتمایل شدن
cohesion U نیروی جاذبه بین ذرات همگن
centriole U ذره کوچکی در مرکز جاذبه میان دانه
sail U باکشتی حرکت کردن روی هوا با بال گسترده پرواز کردن
sailed U باکشتی حرکت کردن روی هوا با بال گسترده پرواز کردن
sailings U باکشتی حرکت کردن روی هوا با بال گسترده پرواز کردن
waved U حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
waving U حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
wave U حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
waves U حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
feint U فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feinted U فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feinting U فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feints U فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
mouses U نرخ حرکت نشانه گر در صفحه نمایش در مقایسه با مسافتی که شما mouse رد حرکت می دهید
mouse U نرخ حرکت نشانه گر در صفحه نمایش در مقایسه با مسافتی که شما mouse رد حرکت می دهید
route order U ترتیب حرکت در روی جاده حرکت به ستون راه
braid U ناگهان حرکت کردن جهش ناگهانی کردن
braided U ناگهان حرکت کردن جهش ناگهانی کردن
braids U ناگهان حرکت کردن جهش ناگهانی کردن
lumber U چوب بری کردن سنگین حرکت کردن
lumbers U چوب بری کردن سنگین حرکت کردن
lumbering U چوب بری کردن سنگین حرکت کردن
lumbered U چوب بری کردن سنگین حرکت کردن
geotropism U رشدو نمو گیاه تحت تاثیر قوه جاذبه زمین
move on U ازجای خود حرکت دادن ازجای خود حرکت کردن
trackball U وسیلهای برای حرکت نشانه گر روی صفحه که با حرکت دادن توپ موجود در محفظه کنترل می شوند
stroked U حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
move off the ball U حرکت سریع از نقطه معین پس از حرکت توپ
stroking U حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
fish tailing U حرکت نوسانی یا تاب [تریلر در حال حرکت]
tapes U وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
taped U وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
strokes U حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
tape U وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
stroke U حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
neap tide U دراین حالت نیروی جاذبه ماه وخورشید در خلاف یکدیگر تاثیرمیکند
loitered U معطل کردن باتنبلی حرکت کردن
loiters U معطل کردن باتنبلی حرکت کردن
loiter U معطل کردن باتنبلی حرکت کردن
loitering U معطل کردن باتنبلی حرکت کردن
garotte U اسباب ادم خفه کنی راهزنی بوسیله خفه کردن مردم
bouse U بوسیله طناب وقرقره کشیدن بزور باطناب کشیدن میگساری کردن
garrote U اسباب ادم خفه کنی راهزنی بوسیله خفه کردن مردم
skew U کج حرکت کردن
waggling U حرکت کردن
departures U حرکت کردن
to weigh anchor U حرکت کردن
whir U حرکت کردن
sailings U حرکت کردن
moves U حرکت کردن
sail U حرکت کردن
sailed U حرکت کردن
skewing U کج حرکت کردن
get under way U حرکت کردن
departure U حرکت کردن
waggled U حرکت کردن
waggle U حرکت کردن
moved U حرکت کردن
inch U حرکت کردن
to bear oneself U حرکت کردن
skews U کج حرکت کردن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com