Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (30 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
to file a petition
U
بوسیله درخواست نامه تقاظا کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
to file an application to somebody
U
از کسی بوسیله درخواست نامه تقاظا کردن
Other Matches
to reject
[refuse]
an application
U
درخواست نامه ای را رد کردن
subsequent filing
[application, documents]
U
ادا کردن پس از ارائه درخواست نامه
to withdraw an application
U
صرف نظر کردن از تقاضای درخواست نامه ای
to grant an application
U
درخواست نامه ای را پذیرفتن
applications
U
درخواست نامه پشت کار
application
[for something]
U
درخواست نامه
[برای چیزی]
application
U
درخواست نامه پشت کار
call-ups
U
درخواست شناسایی شبکه درخواست اعلام شناسایی درشبکه حاضر و غایب کردن ایستگاههای بی سیم
call up
U
درخواست شناسایی شبکه درخواست اعلام شناسایی درشبکه حاضر و غایب کردن ایستگاههای بی سیم
call-up
U
درخواست شناسایی شبکه درخواست اعلام شناسایی درشبکه حاضر و غایب کردن ایستگاههای بی سیم
requisitioning
U
درخواست کردن درخواست وسایل
requisitions
U
درخواست کردن درخواست وسایل
requisitioned
U
درخواست کردن درخواست وسایل
requisition
U
درخواست کردن درخواست وسایل
pourparley
U
جلسه غیررسمی برای مذاکره در اطراف عهد نامه یا موافقت نامه تبادل نظر کردن
pourparler
U
جلسه غیررسمی برای مذاکره در اطراف عهد نامه یا موافقت نامه تبادل نظر کردن
requested
U
درخواست اماد کردن درخواست کردن
request
U
درخواست اماد کردن درخواست کردن
requesting
U
درخواست اماد کردن درخواست کردن
requests
U
درخواست اماد کردن درخواست کردن
request modify
U
درخواست تصحیح دارم درخواست تغییر میکنم
challengo
U
ادعا کردن دعوت کردن اعلام نشانی اسم عبور خواستن درخواست معرف کردن
excess demand
U
درخواست بیش از حد درخواست اضافی
osmose
U
نفوذ کردن در بوسیله تراوش تجزیه کردن بوسیله نفوذ تجزیه کردن
solicited
U
درخواست کردن
soliciting
U
درخواست کردن
solicit
U
درخواست کردن
entreats
U
درخواست کردن
to make an application
[to apply]
U
درخواست کردن
solicits
U
درخواست کردن
entreating
U
درخواست کردن
implored
U
درخواست کردن از
implore
U
درخواست کردن از
entreated
U
درخواست کردن
plead with
U
درخواست کردن
implores
U
درخواست کردن از
demands
U
درخواست کردن
demanded
U
درخواست کردن
supplicate
U
درخواست کردن
prays
U
درخواست کردن
praying
U
درخواست کردن
prayed
U
درخواست کردن
pray
U
درخواست کردن
applying
U
درخواست کردن
demand
U
درخواست کردن
imploring
U
درخواست کردن از
entreat
U
درخواست کردن
applies
U
درخواست کردن
apply
U
درخواست کردن
speak for
<idiom>
U
درخواست کردن
call mission
U
درخواست پشتیبانی فوری هوایی ماموریت هوایی طبق درخواست
plead
U
در دادگاه اقامه یا ادعا کردن درخواست کردن
pleaded
U
در دادگاه اقامه یا ادعا کردن درخواست کردن
pleads
U
در دادگاه اقامه یا ادعا کردن درخواست کردن
solicit
U
درخواست یا تقاضا کردن از
to deny somebody a wish
U
درخواست کسی را رد کردن
bone
U
خواستن درخواست کردن
bones
U
خواستن درخواست کردن
boned
U
خواستن درخواست کردن
boning
U
خواستن درخواست کردن
to apply for leave
U
درخواست مرخصی کردن
to ask too much
U
بیش از حد درخواست کردن
indent
U
سفارش درخواست کردن
indenting
U
سفارش درخواست کردن
indents
U
سفارش درخواست کردن
call for fire
U
درخواست اتش کردن
to a oneself for help
U
درخواست کمک کردن
solicited
U
درخواست یا تقاضا کردن از
solicits
U
درخواست یا تقاضا کردن از
requisitioning
U
درخواست رسمی کردن
requisitions
U
درخواست رسمی کردن
soliciting
U
درخواست یا تقاضا کردن از
requisitioned
U
درخواست رسمی کردن
requisition
U
درخواست رسمی کردن
post script
U
مطلبی که در هنگام تهیه نامه فراموش شده و بعدا درذیل نامه ذکر میگردد
letter of intent
U
تمایل نامه نامه علاقه مندی به انجام معامله
call for ..... under the credit
U
درخواست کردن ..... تحت اعتبار
to ask somebody for
[about]
something
U
از کسی چیزی درخواست کردن
mission call
U
درخواست پشتیبانی هوایی کردن
cryptoparts
U
بخشهای یک نامه رمز قسمتهای رمزی نامه
lyophilization
U
خشک کردن چیزی بوسیله منجمد کردن ان در لوله هی خالی از هوا
to scrape down
U
تراشیدن وکوچک کردن بوسیله کشیدن پابرزمین سخن کسیراپایمال کردن
ratten
U
بوسیله دزدیدن یا خراب کردن افزارش اذیت کردن
to ask specifically about something
U
چیزی را به طور خاص درخواست کردن
applies
U
درخواست کردن شامل حال بودن
apply
U
درخواست کردن شامل حال بودن
to call somebody to
[for]
something
U
از کسی برای چیزی درخواست کردن
applying
U
درخواست کردن شامل حال بودن
quick count
U
کوتاه کردن علامتهای قراردادی بوسیله مهاجم میانی در خط تجمع بمنظورغافلگیر کردن تیم مدافع
wiping
U
خشک کردن بوسیله مالش پاک کردن
wiped
U
خشک کردن بوسیله مالش پاک کردن
wipes
U
خشک کردن بوسیله مالش پاک کردن
wipe
U
خشک کردن بوسیله مالش پاک کردن
libeled
U
هجو نامه یا توهین نامه افترا
libel
U
هجو نامه یا توهین نامه افترا
libelling
U
هجو نامه یا توهین نامه افترا
libelled
U
هجو نامه یا توهین نامه افترا
libels
U
هجو نامه یا توهین نامه افترا
libeling
U
هجو نامه یا توهین نامه افترا
lean on
<idiom>
U
اجبارشخص درقبول کردن درخواست باتحت فشارگذاشتن
baptised
U
بوسیله تعمیدنامگذاری کردن
baptizing
U
بوسیله تعمیدنامگذاری کردن
baptize
U
بوسیله تعمیدنامگذاری کردن
baptising
U
بوسیله تعمیدنامگذاری کردن
baptized
U
بوسیله تعمیدنامگذاری کردن
baptizes
U
بوسیله تعمیدنامگذاری کردن
baptises
U
بوسیله تعمیدنامگذاری کردن
chafe
U
بوسیله اصطکاک گرم کردن
semaphore
U
بوسیله پرچم مخابره کردن
wet down
U
بوسیله اب پاشی خیس کردن
instantiate
U
معرفی کردن بوسیله کنسرت
hyphenate
U
بوسیله خط دارای فاصله کردن
chafes
U
بوسیله اصطکاک گرم کردن
step down
U
کم کردن ولتاژجریان بوسیله ترانسفورماتور
latch
U
بوسیله کلون محکم کردن
latches
U
بوسیله کلون محکم کردن
shield
U
بوسیله سپر حفظ کردن
chafing
U
بوسیله اصطکاک گرم کردن
shields
U
بوسیله سپر حفظ کردن
electrotype
U
بوسیله برق چاپ کردن
request
U
تقاضا کردن درخواست کردن
applying
U
صدق کردن درخواست کردن
applies
U
صدق کردن درخواست کردن
begged
U
استدعا کردن درخواست کردن
requests
U
تقاضا کردن درخواست کردن
petitions
U
دادخواهی کردن درخواست کردن
petitioning
U
دادخواهی کردن درخواست کردن
cry off
U
تقاضا کردن درخواست کردن
begs
U
استدعا کردن درخواست کردن
requesting
U
تقاضا کردن درخواست کردن
petitioned
U
دادخواهی کردن درخواست کردن
petition
U
دادخواهی کردن درخواست کردن
apply
U
صدق کردن درخواست کردن
requested
U
تقاضا کردن درخواست کردن
beg
U
استدعا کردن درخواست کردن
policed
U
بوسیله پلیس اداره وکنترل کردن
polices
U
بوسیله پلیس اداره وکنترل کردن
thermostat
U
:بوسیله الت تعدیل گرماکنترل کردن
thermostats
U
:بوسیله الت تعدیل گرماکنترل کردن
roentgenize
U
بوسیله اشعه مجهول معالجه کردن
gravitate
U
بوسیله قوه جاذبه حرکت کردن
vectors
U
شعاع حامل بوسیله برداررهبری کردن
electrolyze
U
تجزیه کردن بوسیله جریان برق
to shield
U
بوسیله سپر
[پوشش]
حفظ کردن
vector
U
شعاع حامل بوسیله برداررهبری کردن
whet
U
عمل تیز کردن بوسیله مالش
latensify
U
بوسیله مواد شیمیایی تقویت کردن
to proclaim meetings
U
بوسیله اگهی اجتماعات راقدغن کردن
gravitates
U
بوسیله قوه جاذبه حرکت کردن
gravitated
U
بوسیله قوه جاذبه حرکت کردن
postcards
U
بوسیله کارت پستال مکاتبه کردن
photoengrave
U
بوسیله عکاسی گراور سازی کردن
police
U
بوسیله پلیس اداره وکنترل کردن
postcard
U
بوسیله کارت پستال مکاتبه کردن
faradize
U
بوسیله القای برق معالجه کردن
vectorial
U
شعاع حامل بوسیله برداررهبری کردن
gravitating
U
بوسیله قوه جاذبه حرکت کردن
requistioner
U
قسمت درخواست کننده تهیه کننده درخواست
written agreement
U
موافقت نامه پیمان نامه
certificate
U
رضایت نامه شهادت نامه
affidavits
U
شهادت نامه قسم نامه
credential
U
گواهی نامه اعتبار نامه
certificates
U
رضایت نامه شهادت نامه
psychanalyze
U
بوسیله تجزیه وتحلیل روانی معالجه کردن
scalded cream
U
سر شیری که بوسیله گرم کردن شیر بگیرند
labiovelar
U
تلفظ شده بوسیله گرد کردن لبها
percutaneous perspiration
U
عرق کردن بوسیله پوست تعرق جلدی
talk out
U
بوسیله بحث شفاهی موضوعی را روشن کردن
pyrogravure
U
نقشهای که بوسیله داغ کردن چوب روی ان می اندازند
seams
U
درز دادن بوسیله درزگیری بهم متصل کردن
lixiviate
U
تجزیه کردن بوسیله شستشو باقلیا یا ماده حلالی
seam
U
درز دادن بوسیله درزگیری بهم متصل کردن
devise
U
تعبیه کردن وصیت نامه
get a fix on something
<idiom>
U
نامه الکترونی دریافت کردن
guarantee
U
ضمانت نامه تضمین کردن
devised
U
تعبیه کردن وصیت نامه
guaranteed
U
ضمانت نامه تضمین کردن
guarantees
U
ضمانت نامه تضمین کردن
devising
U
تعبیه کردن وصیت نامه
devises
U
تعبیه کردن وصیت نامه
barff's precess
U
حفافت اهن در مقابل زنگ زدن بوسیله اکسیده کردن
maieutics
U
فن زنده کردن فکر نهایی شخص بوسیله پرسش وپاسخ
to a. letter
U
روی نامه عنوان نوشتن نامه نوشتن کاغذی رابعنوان
underwrite policy
U
بیمه نامه را فهر نویسی کردن
type front
U
نوعی روش تایپ کردن نامه ها
manual
U
عمل وارد کردن داده به کامپیوتر توسط اپراتور بوسیله صفحه کلید
to give notice to quit
[one's residence]
U
لغو کردن اجاره نامه
[و ترک ساختمان]
sifting
U
روشی از مرتی کردن داخلی که بوسیله ان رکوردهاحرکت داده می شوند تا ورودرکوردهای دیگر را مجازسازند
lifemanship
U
متشخص وبرجسته شدن یاتظاهر به تشخص کردن بوسیله تحت تاثیر گذاردن دیگران
to walk the chalk
U
بوسیله درست راه رفتن ازمیان خطهای گچ کشیده هوشیاری خود را ثابت کردن
testacy
U
دارای وصیت نامه بودن نگارش وصیت نامه
fire call
U
درخواست اتش توپخانه درخواست اتش
billets
U
پروانه ورقه رای را ثبت کردن اجازه نامه جا و خوراک صادرکردن
billeted
U
پروانه ورقه رای را ثبت کردن اجازه نامه جا و خوراک صادرکردن
billet
U
پروانه ورقه رای را ثبت کردن اجازه نامه جا و خوراک صادرکردن
billeting
U
پروانه ورقه رای را ثبت کردن اجازه نامه جا و خوراک صادرکردن
processor
U
کامپیوتر کوچک برای کار کردن با لغات , تولید متن , گزارش , نامه و...
fire message
U
پیام اتش درخواست اتش کردن
bouse
U
بوسیله طناب وقرقره کشیدن بزور باطناب کشیدن میگساری کردن
garotte
U
اسباب ادم خفه کنی راهزنی بوسیله خفه کردن مردم
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com