Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (38 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
hyphenate
U
بوسیله خط دارای فاصله کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
bias
U
مقداری که بوسیله ان متوسط مجموعهای از مقادیر ازمقدار مرجع فاصله می گیردپیشقدر
biases
U
مقداری که بوسیله ان متوسط مجموعهای از مقادیر ازمقدار مرجع فاصله می گیردپیشقدر
gap-toothed
U
دارای فاصله بین دو دندان
trifocal
U
دارای سه فاصله کانونی ومرکزی
single space
U
در میان سطور فقط یک فاصله گذاردن تک فاصله کردن
golf courses
U
زمین بازی گلف دارای 81بخش و فاصله بین هر دوبخش در حدود 0072 تا0003 متر است
golf course
U
زمین بازی گلف دارای 81بخش و فاصله بین هر دوبخش در حدود 0072 تا0003 متر است
continuous wave
U
امواج الکترومگنتیک که بدون فاصله تکرار میشوند ومعمولا دارای دامنه و طول موج و فرکانس ثابت میباشند
following distance
U
فاصله بین وسائط نقلیه فاصله میان خودروها
point blank range
U
فاصله از محل تیراندازی تاهدف فاصله تا هدف
osmose
U
نفوذ کردن در بوسیله تراوش تجزیه کردن بوسیله نفوذ تجزیه کردن
interval
U
فاصله اختلاف فاصله مدت زمان
spaces
U
فاصله دادن فاصله داشتن
space
U
فاصله دادن فاصله داشتن
lyophilization
U
خشک کردن چیزی بوسیله منجمد کردن ان در لوله هی خالی از هوا
to scrape down
U
تراشیدن وکوچک کردن بوسیله کشیدن پابرزمین سخن کسیراپایمال کردن
collision parameter
U
در محاسبه مدارات فاصله بین مرکز جاذبه یک میدان نیروی مرکزی از امتداد بردار سرعت جسم متحرک در بیشترین فاصله از مرکز ان
ratten
U
بوسیله دزدیدن یا خراب کردن افزارش اذیت کردن
quick count
U
کوتاه کردن علامتهای قراردادی بوسیله مهاجم میانی در خط تجمع بمنظورغافلگیر کردن تیم مدافع
alleyways
U
منطقه بین زمین سرویس وخط کناری فاصله بین بازیگران دوردست درزمین بیس بال فاصله از دیوارطرفین که گرفتن توپ در ان مشکل میشود
alley
U
منطقه بین زمین سرویس وخط کناری فاصله بین بازیگران دوردست درزمین بیس بال فاصله از دیوارطرفین که گرفتن توپ در ان مشکل میشود
alleys
U
منطقه بین زمین سرویس وخط کناری فاصله بین بازیگران دوردست درزمین بیس بال فاصله از دیوارطرفین که گرفتن توپ در ان مشکل میشود
wipe
U
خشک کردن بوسیله مالش پاک کردن
wiped
U
خشک کردن بوسیله مالش پاک کردن
wiping
U
خشک کردن بوسیله مالش پاک کردن
wipes
U
خشک کردن بوسیله مالش پاک کردن
paragraphs
U
فاصله گذاری کردن
interspace
U
فاصله دار کردن
paragraph
U
فاصله گذاری کردن
baptising
U
بوسیله تعمیدنامگذاری کردن
baptised
U
بوسیله تعمیدنامگذاری کردن
baptizes
U
بوسیله تعمیدنامگذاری کردن
baptized
U
بوسیله تعمیدنامگذاری کردن
baptises
U
بوسیله تعمیدنامگذاری کردن
baptize
U
بوسیله تعمیدنامگذاری کردن
baptizing
U
بوسیله تعمیدنامگذاری کردن
shields
U
بوسیله سپر حفظ کردن
semaphore
U
بوسیله پرچم مخابره کردن
latch
U
بوسیله کلون محکم کردن
step down
U
کم کردن ولتاژجریان بوسیله ترانسفورماتور
wet down
U
بوسیله اب پاشی خیس کردن
instantiate
U
معرفی کردن بوسیله کنسرت
electrotype
U
بوسیله برق چاپ کردن
shield
U
بوسیله سپر حفظ کردن
chafe
U
بوسیله اصطکاک گرم کردن
chafes
U
بوسیله اصطکاک گرم کردن
chafing
U
بوسیله اصطکاک گرم کردن
latches
U
بوسیله کلون محکم کردن
holing
U
فاصله دو بازیگرفضای بین دو سوارکار که سوارکار سومی ازان بگذرد فاصله بین میله 1 بولینگ با2 یا 3 شکست دادن حریف باشروع بهتر
holes
U
فاصله دو بازیگرفضای بین دو سوارکار که سوارکار سومی ازان بگذرد فاصله بین میله 1 بولینگ با2 یا 3 شکست دادن حریف باشروع بهتر
hole
U
فاصله دو بازیگرفضای بین دو سوارکار که سوارکار سومی ازان بگذرد فاصله بین میله 1 بولینگ با2 یا 3 شکست دادن حریف باشروع بهتر
holed
U
فاصله دو بازیگرفضای بین دو سوارکار که سوارکار سومی ازان بگذرد فاصله بین میله 1 بولینگ با2 یا 3 شکست دادن حریف باشروع بهتر
to kern a letter
U
فاصله دخشه ای را با کاهش منظم کردن
to file a petition
U
بوسیله درخواست نامه تقاظا کردن
postcard
U
بوسیله کارت پستال مکاتبه کردن
vectors
U
شعاع حامل بوسیله برداررهبری کردن
gravitates
U
بوسیله قوه جاذبه حرکت کردن
vector
U
شعاع حامل بوسیله برداررهبری کردن
thermostats
U
:بوسیله الت تعدیل گرماکنترل کردن
gravitating
U
بوسیله قوه جاذبه حرکت کردن
photoengrave
U
بوسیله عکاسی گراور سازی کردن
latensify
U
بوسیله مواد شیمیایی تقویت کردن
gravitated
U
بوسیله قوه جاذبه حرکت کردن
whet
U
عمل تیز کردن بوسیله مالش
to shield
U
بوسیله سپر
[پوشش]
حفظ کردن
thermostat
U
:بوسیله الت تعدیل گرماکنترل کردن
electrolyze
U
تجزیه کردن بوسیله جریان برق
faradize
U
بوسیله القای برق معالجه کردن
roentgenize
U
بوسیله اشعه مجهول معالجه کردن
vectorial
U
شعاع حامل بوسیله برداررهبری کردن
to proclaim meetings
U
بوسیله اگهی اجتماعات راقدغن کردن
gravitate
U
بوسیله قوه جاذبه حرکت کردن
police
U
بوسیله پلیس اداره وکنترل کردن
policed
U
بوسیله پلیس اداره وکنترل کردن
polices
U
بوسیله پلیس اداره وکنترل کردن
postcards
U
بوسیله کارت پستال مکاتبه کردن
close march
U
راهپیمایی با فاصله جمع فرمان " فاصله جمع " درراهپیمایی
scalded cream
U
سر شیری که بوسیله گرم کردن شیر بگیرند
percutaneous perspiration
U
عرق کردن بوسیله پوست تعرق جلدی
to file an application to somebody
U
از کسی بوسیله درخواست نامه تقاظا کردن
talk out
U
بوسیله بحث شفاهی موضوعی را روشن کردن
labiovelar
U
تلفظ شده بوسیله گرد کردن لبها
psychanalyze
U
بوسیله تجزیه وتحلیل روانی معالجه کردن
seam
U
درز دادن بوسیله درزگیری بهم متصل کردن
lixiviate
U
تجزیه کردن بوسیله شستشو باقلیا یا ماده حلالی
seams
U
درز دادن بوسیله درزگیری بهم متصل کردن
pyrogravure
U
نقشهای که بوسیله داغ کردن چوب روی ان می اندازند
to kern
U
کاهش دادن
[و تنظیم کردن ]
فاصله دخشه ها
[فناوری چاپ]
staging area
U
فاصله بین منطقه اماده کردن اتومبیل و نقطه شروع
maieutics
U
فن زنده کردن فکر نهایی شخص بوسیله پرسش وپاسخ
barff's precess
U
حفافت اهن در مقابل زنگ زدن بوسیله اکسیده کردن
to space out letters
[text]
U
فاصله گذاری
[بین حروف را بیشتر کردن]
[رایانه شناسی ]
[چاپ]
go no go
U
اچار تنظیم فاصله سر تیر بارکالیبر 7/21 اچار تنظیم فاصله پیشانی گلنگدن
manual
U
عمل وارد کردن داده به کامپیوتر توسط اپراتور بوسیله صفحه کلید
shim
U
واشر نازکی از جنس فلز بادقت زیاد جهت پر کردن فاصله بین دو قطعه
to walk the chalk
U
بوسیله درست راه رفتن ازمیان خطهای گچ کشیده هوشیاری خود را ثابت کردن
lifemanship
U
متشخص وبرجسته شدن یاتظاهر به تشخص کردن بوسیله تحت تاثیر گذاردن دیگران
sifting
U
روشی از مرتی کردن داخلی که بوسیله ان رکوردهاحرکت داده می شوند تا ورودرکوردهای دیگر را مجازسازند
tabulation
U
1-مرتب کردن جدول اعداد.2-حرکت نوک چاپ یا نشانه گر در یک فاصله معین شده در امتداد یک خط
stand-off
U
برتری رزمی جنگ افزار فاصله لازم برای نفوذ گلوله ثاقب در لحظه عمل کردن
stand off
U
برتری رزمی جنگ افزار فاصله لازم برای نفوذ گلوله ثاقب در لحظه عمل کردن
stand-offs
U
برتری رزمی جنگ افزار فاصله لازم برای نفوذ گلوله ثاقب در لحظه عمل کردن
personate
U
خودرا بجای دیگری قلمداد کردن دارای شخصیت کردن
grated
U
باشبکه مجهز کردن شبکه دارکردن دارای نرده وپنجره اهنی کردن
grates
U
باشبکه مجهز کردن شبکه دارکردن دارای نرده وپنجره اهنی کردن
curb
U
محدود کردن دارای دیواره یا حایل کردن تحت کنترل دراوردن فرونشاندن
curbed
U
محدود کردن دارای دیواره یا حایل کردن تحت کنترل دراوردن فرونشاندن
grate
U
باشبکه مجهز کردن شبکه دارکردن دارای نرده وپنجره اهنی کردن
curbing
U
محدود کردن دارای دیواره یا حایل کردن تحت کنترل دراوردن فرونشاندن
curbs
U
محدود کردن دارای دیواره یا حایل کردن تحت کنترل دراوردن فرونشاندن
thread
U
دارای خطوط برجسته کردن حدیده وقلاویز کردن
incorporate
U
جادادن دارای شخصیت حقوقی کردن ثبت کردن
militarize
U
جنگ طلب کردن دارای روح نظامی کردن
incorporating
U
جادادن دارای شخصیت حقوقی کردن ثبت کردن
incorporates
U
جادادن دارای شخصیت حقوقی کردن ثبت کردن
threads
U
دارای خطوط برجسته کردن حدیده وقلاویز کردن
reman
U
دارای نفرات تازه کردن مردانگی کردن
edge
U
: دارای لبه تیز کردن تحریک کردن
edges
U
: دارای لبه تیز کردن تحریک کردن
isobars
U
دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobar
U
دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobare
U
دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
bouse
U
بوسیله طناب وقرقره کشیدن بزور باطناب کشیدن میگساری کردن
garotte
U
اسباب ادم خفه کنی راهزنی بوسیله خفه کردن مردم
garrote
U
اسباب ادم خفه کنی راهزنی بوسیله خفه کردن مردم
phototostat
U
رونوشت برداری بوسیله عکاسی دستگاه عکسبرداری ازاسناد رونوشت تهیه کردن
cementitious
U
دارای مواد سمنتی یا سیمانی دارای خواص سیمان
soft shelled
U
دارای عقیده معتدل حلزون دارای صدف نرم
plenum method
U
طریقه تهویه مکانی بوسیله بزورداخل کردن هوای تازه دران هوای رابیرون کند
ringent
U
دارای دهن باز دارای لبان برگشته
inflame
U
دارای اماس کردن ملتهب کردن
inflaming
U
دارای اماس کردن ملتهب کردن
inflames
U
دارای اماس کردن ملتهب کردن
fortifies
U
دارای استحکامات کردن تقویت کردن
catalyze
U
دارای اثرمجاورتی کردن تسریع کردن
fortify
U
دارای استحکامات کردن تقویت کردن
furnishing
U
دارای اثاثه کردن مجهز کردن
fortifying
U
دارای استحکامات کردن تقویت کردن
furnishes
U
دارای اثاثه کردن مجهز کردن
furnish
U
دارای اثاثه کردن مجهز کردن
horizons
U
افق فکری بوسیله افق محدود کردن
horizon
U
افق فکری بوسیله افق محدود کردن
innervate
U
دارای پی کردن
nationalizes
U
دارای ملیت کردن
embrasures
U
دارای منفذ کردن
tooth
U
دارای دندان کردن
ensoul
U
دارای روح کردن
personifying
U
دارای شخصیت کردن
personifies
U
دارای شخصیت کردن
indexed
U
:دارای فهرست کردن
castellate
U
دارای استحکامات کردن
insoul
U
دارای روح کردن
rampart
U
دارای استحکامات کردن
nationalises
U
دارای ملیت کردن
personalize
U
دارای شخصیت کردن
hydrogenate
U
دارای هیدروژن کردن
personify
U
دارای شخصیت کردن
nationalised
U
دارای ملیت کردن
whipstitch
U
دارای مرز کردن
personified
U
دارای شخصیت کردن
nationalising
U
دارای ملیت کردن
indexes
U
:دارای فهرست کردن
nationalize
U
دارای ملیت کردن
transistorize
U
دارای ترانسیتور کردن
populates
U
دارای جمعیت کردن
nationalizing
U
دارای ملیت کردن
nitrogenize
U
دارای نیتروژن کردن
vitaminize
U
دارای ویتامین کردن
bodies
U
دارای جسم کردن
hydroxylate
U
دارای هیدروکسیل کردن
body
U
دارای جسم کردن
populate
U
دارای جمعیت کردن
substantivize
U
دارای ماهیت کردن
freckle
U
خال دارای کک مک کردن
systemize
U
دارای همست کردن
varnishing
U
دارای فاهرخوب کردن
zigzagging
U
دارای پیچ و خم کردن
zigzagged
U
دارای پیچ و خم کردن
varnishes
U
دارای فاهرخوب کردن
varnished
U
دارای فاهرخوب کردن
varnish
U
دارای فاهرخوب کردن
zigzags
U
دارای پیچ و خم کردن
gift
U
دارای استعداد کردن
tinkling
U
دارای طنین کردن
gifts
U
دارای استعداد کردن
tinkle
U
دارای طنین کردن
vallum
U
دارای استحکامات کردن
fluoridate
U
دارای فلورید کردن
potentialize
U
دارای استعداد کردن
tinkles
U
دارای طنین کردن
populating
U
دارای جمعیت کردن
index
U
:دارای فهرست کردن
crenelate
U
دارای کنگره کردن
crenellate
U
دارای کنگره کردن
tinkled
U
دارای طنین کردن
embrasure
U
دارای منفذ کردن
zigzag
U
دارای پیچ و خم کردن
galleried
U
دارای سرسرا دارای اطاق نقاشی
low tension
U
دارای فشار ضعیف دارای ولتاژکم
virile
U
دارای نیروی مردی دارای رجولیت
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com