English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (30 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
chafe U بوسیله اصطکاک گرم کردن
chafes U بوسیله اصطکاک گرم کردن
chafing U بوسیله اصطکاک گرم کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
rubs U اصطکاک پیدا کردن ساییده شدن
rubbed U اصطکاک پیدا کردن ساییده شدن
rub U اصطکاک پیدا کردن ساییده شدن
osmose U نفوذ کردن در بوسیله تراوش تجزیه کردن بوسیله نفوذ تجزیه کردن
to scrape down U تراشیدن وکوچک کردن بوسیله کشیدن پابرزمین سخن کسیراپایمال کردن
lyophilization U خشک کردن چیزی بوسیله منجمد کردن ان در لوله هی خالی از هوا
ratten U بوسیله دزدیدن یا خراب کردن افزارش اذیت کردن
quick count U کوتاه کردن علامتهای قراردادی بوسیله مهاجم میانی در خط تجمع بمنظورغافلگیر کردن تیم مدافع
wiped U خشک کردن بوسیله مالش پاک کردن
wipe U خشک کردن بوسیله مالش پاک کردن
wiping U خشک کردن بوسیله مالش پاک کردن
wipes U خشک کردن بوسیله مالش پاک کردن
baptizes U بوسیله تعمیدنامگذاری کردن
baptizing U بوسیله تعمیدنامگذاری کردن
baptised U بوسیله تعمیدنامگذاری کردن
baptize U بوسیله تعمیدنامگذاری کردن
baptized U بوسیله تعمیدنامگذاری کردن
baptising U بوسیله تعمیدنامگذاری کردن
baptises U بوسیله تعمیدنامگذاری کردن
frictionless U بی اصطکاک
drags U اصطکاک
friction U اصطکاک
attrition U اصطکاک
dragged U اصطکاک
drag U اصطکاک
frictions U اصطکاک
electrotype U بوسیله برق چاپ کردن
step down U کم کردن ولتاژجریان بوسیله ترانسفورماتور
semaphore U بوسیله پرچم مخابره کردن
hyphenate U بوسیله خط دارای فاصله کردن
wet down U بوسیله اب پاشی خیس کردن
shield U بوسیله سپر حفظ کردن
instantiate U معرفی کردن بوسیله کنسرت
shields U بوسیله سپر حفظ کردن
latch U بوسیله کلون محکم کردن
latches U بوسیله کلون محکم کردن
dry scrubbing U اصطکاک خشک
overlap U اصطکاک داشتن
overlapped U اصطکاک داشتن
fluid friction U اصطکاک روغنی
overlaps U اصطکاک داشتن
friction coefficient U ضریب اصطکاک
angle of friction U زاویه اصطکاک
frictionally U از راه اصطکاک
economic friction U اصطکاک اقتصادی
antifriction device U وسیله ضد اصطکاک
antifriction device U مکانیسم ضد اصطکاک
friction factor U ضریب اصطکاک
friction U اصطکاک [فیزیک]
rolling friction U اصطکاک غلتشی
whacks U صدای اصطکاک
static friction U اصطکاک ساکن
frictional resistance U مقاومت اصطکاک
sliding friction U اصطکاک لغزشی
coefficient of friction U ضریب اصطکاک
engine drag U مقاومت اصطکاک
whack U صدای اصطکاک
hydraulic friction U اصطکاک ابی
tax friction U اصطکاک مالیاتی
side friction U اصطکاک جانبی
internal friction U اصطکاک درونی
internal friction U اصطکاک داخلی
kinetic friction U اصطکاک جنبشی
gravitates U بوسیله قوه جاذبه حرکت کردن
to proclaim meetings U بوسیله اگهی اجتماعات راقدغن کردن
vectorial U شعاع حامل بوسیله برداررهبری کردن
electrolyze U تجزیه کردن بوسیله جریان برق
roentgenize U بوسیله اشعه مجهول معالجه کردن
postcard U بوسیله کارت پستال مکاتبه کردن
gravitate U بوسیله قوه جاذبه حرکت کردن
to shield U بوسیله سپر [پوشش] حفظ کردن
to file a petition U بوسیله درخواست نامه تقاظا کردن
polices U بوسیله پلیس اداره وکنترل کردن
vectors U شعاع حامل بوسیله برداررهبری کردن
vector U شعاع حامل بوسیله برداررهبری کردن
photoengrave U بوسیله عکاسی گراور سازی کردن
postcards U بوسیله کارت پستال مکاتبه کردن
latensify U بوسیله مواد شیمیایی تقویت کردن
whet U عمل تیز کردن بوسیله مالش
faradize U بوسیله القای برق معالجه کردن
gravitated U بوسیله قوه جاذبه حرکت کردن
thermostat U :بوسیله الت تعدیل گرماکنترل کردن
thermostats U :بوسیله الت تعدیل گرماکنترل کردن
gravitating U بوسیله قوه جاذبه حرکت کردن
police U بوسیله پلیس اداره وکنترل کردن
policed U بوسیله پلیس اداره وکنترل کردن
tribophysics U مبحث اصطکاک در فیزیک
coefficient of internal friction U ضریب اصطکاک داخلی
interfluent U بدون اصطکاک در هم امیزنده
entrance loss U افت حاصل از اصطکاک
static friction U اصطکاک در استانه حرکت
gear friction U اصطکاک چرخ دنده
surface friction drag U پسای اصطکاک سطح
friction surface U سطح اصطکاک ترمز
infighting U اصطکاک ومبارزات داخلی
angle of internal friction U زاویه اصطکاک داخلی
friction for fittings and valves U اصطکاک در شیرها و بستها
to file an application to somebody U از کسی بوسیله درخواست نامه تقاظا کردن
scalded cream U سر شیری که بوسیله گرم کردن شیر بگیرند
psychanalyze U بوسیله تجزیه وتحلیل روانی معالجه کردن
labiovelar U تلفظ شده بوسیله گرد کردن لبها
percutaneous perspiration U عرق کردن بوسیله پوست تعرق جلدی
talk out U بوسیله بحث شفاهی موضوعی را روشن کردن
lixiviate U تجزیه کردن بوسیله شستشو باقلیا یا ماده حلالی
pyrogravure U نقشهای که بوسیله داغ کردن چوب روی ان می اندازند
seam U درز دادن بوسیله درزگیری بهم متصل کردن
seams U درز دادن بوسیله درزگیری بهم متصل کردن
friction match U کبریتی که با اصطکاک ومالش روشن میشود
barff's precess U حفافت اهن در مقابل زنگ زدن بوسیله اکسیده کردن
maieutics U فن زنده کردن فکر نهایی شخص بوسیله پرسش وپاسخ
fricative U تلفظ شده با اصطکاک نفس ووقفه تنفس
manual U عمل وارد کردن داده به کامپیوتر توسط اپراتور بوسیله صفحه کلید
sifting U روشی از مرتی کردن داخلی که بوسیله ان رکوردهاحرکت داده می شوند تا ورودرکوردهای دیگر را مجازسازند
to walk the chalk U بوسیله درست راه رفتن ازمیان خطهای گچ کشیده هوشیاری خود را ثابت کردن
lifemanship U متشخص وبرجسته شدن یاتظاهر به تشخص کردن بوسیله تحت تاثیر گذاردن دیگران
bouse U بوسیله طناب وقرقره کشیدن بزور باطناب کشیدن میگساری کردن
garotte U اسباب ادم خفه کنی راهزنی بوسیله خفه کردن مردم
garrote U اسباب ادم خفه کنی راهزنی بوسیله خفه کردن مردم
phototostat U رونوشت برداری بوسیله عکاسی دستگاه عکسبرداری ازاسناد رونوشت تهیه کردن
plenum method U طریقه تهویه مکانی بوسیله بزورداخل کردن هوای تازه دران هوای رابیرون کند
horizon U افق فکری بوسیله افق محدود کردن
horizons U افق فکری بوسیله افق محدود کردن
brake lining U مادهای با کارایی خوب دربرابر اصطکاک و مقاومت دربرابر حرارت زیاد
ambulances U بوسیله امبولانس حمل کردن امبولانس
ambulance U بوسیله امبولانس حمل کردن امبولانس
triboelectricity U ایجاد برق در اثر اصطکاک برق مالشی
croquet U بازی غیررسمی روی چمن با چوبی شبیه چوب چوگان و گویهای چوبی و 9 دروازه فلزی و 2 میله بصورت دور کردن گوی حریف با ضربه بوسیله تماس با گوی خود
perprep U بوسیله
via U بوسیله
thruogh the a of U بوسیله
whereby U که بوسیله ان
by the instrumentality of U بوسیله
by dint of U بوسیله
wherewithal U که بوسیله ان
at the hand of U بوسیله
by U بوسیله
per U بوسیله
of U بوسیله
with U بوسیله
per pais U بوسیله مملکت
by depty U بوسیله نماینده
per pais U بوسیله کشور
hydromancy U تفال بوسیله اب
hydrolysis U تجزیه بوسیله اب
by the f. U بوسیله لمس
municipally U بوسیله شهرداری
electrically U بوسیله برق
by wire U بوسیله تلگراف
infiltration U پالایش بوسیله تراوش
poured U تراوش بوسیله ریزش
pouring U تراوش بوسیله ریزش
churn U بوسیله اسباب گردنده
churned U بوسیله اسباب گردنده
radar scan U مراقبت بوسیله رادار
windswept U بوسیله باد جاروشده
traingulation U پیمایش بوسیله مثلثات
churns U بوسیله اسباب گردنده
lapped joint U اتصال بوسیله پوشش
pour U تراوش بوسیله ریزش
patenting U بوسیله حق امتیازمحفوظ مانده
photogelatin process U چاپ بوسیله ژلاتین
phototypography U چاپ بوسیله عکسبرداری
diathermy U معالجه بوسیله حرارت
seagirt U محصور بوسیله دریا
pipage U ترابری بوسیله لوله
pipe down U بوسیله شیپور یا نای
sent via e-mail U بوسیله ایمیل فرستاده شد
pipeage U ترابری بوسیله لوله
aeromancy U تفال بوسیله هوا
aerotherapeutics U معالجه بوسیله هوا
pours U تراوش بوسیله ریزش
leaching U تصفیه بوسیله شستشو
postage U حمل بوسیله پست
electromotive U متحرک بوسیله برق
semaphore U مخابره بوسیله پرچم
dragonnades U بوسیله سواره نظام
eluviation U انتقال بوسیله بادوباران
windblown U در حرکت بوسیله باد
hydrolyze U بوسیله اب تجزیه شدن
intuitively U بوسیله درک مستقیم
in propria persona U بوسیله خود شخص
to scent out U بوسیله بوجستجوکردن ویافتن
brews U بوسیله جوشاندن وتخمیرابجوساختن
brewed U بوسیله جوشاندن وتخمیرابجوساختن
galvanography U روی مس بوسیله اندودکهربایی
brew U بوسیله جوشاندن وتخمیرابجوساختن
hydromancer U تفال زننده بوسیله اب
patent U بوسیله حق امتیازمحفوظ مانده
patented U بوسیله حق امتیازمحفوظ مانده
patents U بوسیله حق امتیازمحفوظ مانده
electric chair U اعدام بوسیله برق
to pick thanks U بوسیله سخن چینی
incuse U نقش شده بوسیله چکش
electro magnetism U تولید خواص مغناطیسی بوسیله
roentgenoscopy U معاینه بوسیله اشعه مجهول
hydropathy U معالجه امراض بوسیله اب وتجویز اب
rocket propulsion U حرکت بجلو بوسیله موتورموشکی
electrometallurgy U ذوب فلزات بوسیله برق
soaks U بوسیله مایع اشباع شدن
phonendoscope U اسبابی که بوسیله ان صداهای کوچک
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com