English Persian Dictionary - Beta version		  
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
 ⌨ Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 128 (7 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
 English Persian Menu
cyclically balanced budget U بودجه متوازن ادواری
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
cyclical budget U بودجه ادواری
balanced budget U بودجه متوازن
balanced budget theorem U قضیه بودجه متوازن
balanced budget multiplier U ضریب بهم فزاینده بودجه متوازن
multiplier effect of a balanced budget U اثر بهم فزاینده بودجه متوازن
appropriation U بودجه مصوبه برای هزینه اعتبارات پیش بینی شده در بودجه توزیع درامد خالص به حسابهای مختلف
cyclothymic U ادواری خو
cycloid U ادواری
periodical insane U مجنون ادواری
cyclothymia U ادواری خویی
cyclical fluctuations U نوسانات ادواری
cyclical unemployment U بیکاری ادواری
perdiodical insanity U جنون ادواری
cyclical fluctuation U نوسانهای ادواری
aperiodic U غیر ادواری
circular psychosis U روان پریشی ادواری
isochronal U متوازن
balanced U متوازن
concordant U متوازن
isochronous U متوازن
harmonic U متوازن
well conditioned U متوازن
balanced state U حالت متوازن
balance economy U اقتصاد متوازن
ampere balance U امپرسنج متوازن
equipoise U متوازن کردن
component of a symmetrical system U مولفه دستگاه متوازن
balanced growth model U الگوی رشد متوازن
counterbalancing U متوازن سازی تقابلی
balanced polyphase system U مدار چند فاز متوازن
alignments U میخی که در سوراخی قرار می دهند تا دو وسیله متوازن قرار بگیرند
alignment U میخی که در سوراخی قرار می دهند تا دو وسیله متوازن قرار بگیرند
possibilities line U خط بودجه
budget line U خط بودجه
appropriation symbol U کد بودجه
unfunded U بی بودجه
budgeted U بودجه
budget U بودجه
budgets U بودجه
family budget U بودجه خانواده
development budget U بودجه عمرانی
budget constraint U محدودیت بودجه
government dificit surplus U کسر بودجه
cyclical budget U بودجه دورانی
current budget U بودجه جاری
family budget U بودجه خانوار
financial budget U بودجه مالی
fixed budget U بودجه ثابت
preliminary budget U بودجه ابتدائی
preliminary budget U بودجه مقدماتی
program budget U بودجه برنامهای
unbalanced budget U بودجه نامتوازن
budgetary control U کنترل بودجه
unified budget U بودجه واحد
variable budget U بودجه متغیر
margins U بودجه احتیاطی
military funds U بودجه نظامی
budgetary U مربوط به بودجه
flexible budget U بودجه متغیر
government budget U بودجه دولت
state budget U بودجه دولت
household budget U بودجه خانوار
municipal budget U بودجه شهرداری
national budget U بودجه ملی
operating budget U بودجه عملیاتی
margin U بودجه احتیاطی
cash budget U بودجه نقدی
budget period U دوره بودجه
budget execution U اجرای بودجه
budget determinant U تعیین بودجه
budget deficit U کسر بودجه
deficit U کسر بودجه
budget deficit U کسری بودجه
budget data U اطلاعات بودجه
deficits U کسر بودجه
budget cycle U مراحل بودجه
budget cycle U گردش بودجه
budget credit U اعتبار بودجه
budget comittee U گروه بودجه
budgeting U بودجه ریزی
budget ceiling U سقف بودجه
budget bureau U دفتر بودجه
budget balance U تعادل بودجه
budget expenditures U مخارج بودجه
administrative budget U بودجه اداری
appropriation U اختصاص بودجه
capital budget U بودجه تاسیساتی
capital budget U بودجه سرمایهای
appropriation limitation U محدودیت بودجه
budgetary appropriations U تخصیص بودجه
budget surplus U اضافه بودجه
annual budget U بودجه سالانه
budget period U زمان بودجه
budget process U فرایند بودجه
budget process U مراحل بودجه
budget surplus U مازاد بودجه
budget balance U توازن بودجه
The budget deficit of 1980 . U کسر بودجه سا ل1980
apportionment U واگذاری سهمیه بودجه
operating budget U بودجه بهره برداری
naval appropriation bill U بودجه نیروی دریایی
budgeter U تهیه کننده بودجه
command budget estimate U براورد بودجه یکان
budgeteer U تهیه کننده بودجه
deficit financing U تامین کسر بودجه
capital budgeting U بودجه بندی سرمایه
budget directive U دستورالعمل تهیه بودجه
national economic budget U بودجه اقتصادی ملی
budget classification U طبقه بندی بودجه
flexible budget U بودجه انعطاف پذیر
financed U بودجه چیزی را تهیه کردن
financing U بودجه چیزی را تهیه کردن
finance U بودجه چیزی را تهیه کردن
provide for in the budget U در بودجه پیش بینی کردن
finances U بودجه چیزی را تهیه کردن
preliminary budget forecast U پیش بینی مقدماتی بودجه
competroller U سازمان کنترل اسناد و بودجه و اعتبارات
appropriation language U شرح جزئیات بودجه و منظوراز تخصیص ان
The welfare budget has been cut down. U از بودجه رفاهی مقداری زده اند
to p for a sum in the budget U مبلغی را بودجه پیش بینی کردن
planning programming budgetting U نظام برنامه ریزی بودجه برنامهای
capital budget U بودجه اصلاحات و ایجاد تاسیسات جدید
deficit financing U تامین مالی از راه کسر بودجه
budgetary control U کنترل اجرای بودجه در واحدهای مملکتی
peace dividend U ازبین رفتن بودجه دفاعی دراواخر سال ۱۹۸۰
slush fund U بودجه یا پولیکه برای رشوه دادن یا تطمیع و غیره کنار گذاشته میشود
slush funds U بودجه یا پولیکه برای رشوه دادن یا تطمیع و غیره کنار گذاشته میشود
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Perdic.com