English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (39 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
to give somebody a blow U به کسی ضربه وارد کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
To deliver (strike ) a blow . U ضربه وارد ساختن
To deliver (strike) a blow U ضربه زدن ( وارد آوردن )
hitting U ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
hits U ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
hit U ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
wake up U کد وارد شدن در ترمینال راه دور برای بیان به کامپیوتر مرکزی که مقصد وارد شدن به آن محل را دارد
commandeers U وارد بخدمت اجباری کردن برای ارتش برداشتن مصادره کردن
commandeering U وارد بخدمت اجباری کردن برای ارتش برداشتن مصادره کردن
commandeered U وارد بخدمت اجباری کردن برای ارتش برداشتن مصادره کردن
commandeer U وارد بخدمت اجباری کردن برای ارتش برداشتن مصادره کردن
gathered U و مرتب کردن و وارد کردن آن به روش درست در پایگاه داده
gather U و مرتب کردن و وارد کردن آن به روش درست در پایگاه داده
to tarnish something [image, status, reputation, ...] U چیزی را بد نام کردن [آسیب زدن] [خسارت وارد کردن] [خوشنامی ، مقام ، شهرت ، ... ]
punt U ضربه با پا باانداختن توپ بزمین و ضربه زدن پیش ازتماس ان با زمین
punted U ضربه با پا باانداختن توپ بزمین و ضربه زدن پیش ازتماس ان با زمین
punts U ضربه با پا باانداختن توپ بزمین و ضربه زدن پیش ازتماس ان با زمین
introduce U وارد کردن نشان دادن داخل کردن
introduces U وارد کردن نشان دادن داخل کردن
introduced U وارد کردن نشان دادن داخل کردن
introducing U وارد کردن نشان دادن داخل کردن
initiated U وارد کردن
inducting U وارد کردن
inducts U وارد کردن
importing U وارد کردن
import U وارد کردن
imported U وارد کردن
initiates U وارد کردن
initiate U وارد کردن
induct U وارد کردن
inducted U وارد کردن
bring in U وارد کردن
initiating U وارد کردن
make an entry U وارد کردن
inputting U وارد کردن
impluse response U پاسخ ضربه رفتار ضربه تابع انتقال ایمپولز
tae U پرش کردن با پا دفاع کردن و با پا ضربه زدن و خرد کردن
initiates U تازه وارد کردن
roster U وارد صورت کردن
initiating U تازه وارد کردن
inflict casualty U خسارت وارد کردن
initiated U تازه وارد کردن
rosters U وارد صورت کردن
imported U عمل وارد کردن
initiate U تازه وارد کردن
to exert force [on] U نیرو وارد کردن [بر]
reimport U دوباره وارد کردن
import U عمل وارد کردن
enter U وارد یا ثبت کردن
importing U عمل وارد کردن
entered U وارد یا ثبت کردن
enters U وارد یا ثبت کردن
blemish خسارت وارد کردن
i had scarely arrived U تازه وارد شده بودم که هنوز وارد نشده بودم که ...
involving U گیر انداختن وارد کردن
credits U درستون بستانکار وارد کردن
swear in U با مراسم تحلیف وارد کردن
input U عمل وارد کردن اطلاعات
inflict casualty U تلفات وارد کردن بدشمن
swear in U باسوگند بشغلی وارد کردن
crediting U درستون بستانکار وارد کردن
involve U گیر انداختن وارد کردن
hit the spot <idiom> U نیروی تازه وارد کردن
take a strain U وارد کردن فشار به طناب
credit U درستون بستانکار وارد کردن
commissioning the ship U وارد خدمت کردن کشتی
credited U درستون بستانکار وارد کردن
To import goods [from abroad] کالا از خارج وارد کردن
involves U گیر انداختن وارد کردن
inputted U عمل وارد کردن اطلاعات
backhand U باپشت راکت ضربت وارد کردن
ingrate U تعدی کردن فشار وارد اوردن بر
to sit for an examination U در امتحانی وارد شدن یاشرکت کردن
backhands U باپشت راکت ضربت وارد کردن
scoffing U اهانت وارد اوردن تمسخر کردن
initiation U وارد کردن کسی در جائی با تشریفات
scoffs U اهانت وارد اوردن تمسخر کردن
scoffed U اهانت وارد اوردن تمسخر کردن
scoff U اهانت وارد اوردن تمسخر کردن
to enrol somebody U کسی را نام نویسی کردن [ثبت نام کردن] [درفهرست وارد کردن]
to e. upon acovnt book U همه اقلام لازم رادردفترحساب وارد کردن
accession به ترتیب خرید وارد دفتر و ثبت کردن
enter U وارد کردن اطلاع در یک ترمینال یا صفحه کلید
importation U عمل وارد کردن چیزی به سیستم از خارج
entered U وارد کردن اطلاع در یک ترمینال یا صفحه کلید
type U وارد کردن اطلاعات از طریق صفحه کلید
feeds U وارد کردن کاغذ در ماشین یا اطلاعات در کامپیوتر
typed U وارد کردن اطلاعات از طریق صفحه کلید
types U وارد کردن اطلاعات از طریق صفحه کلید
feed U مکانیزم وارد کردن کاغذ درون چاپگر
feeds U مکانیزم وارد کردن کاغذ درون چاپگر
keyboarding U عمل وارد کردن اطلاعات با صفحه کلید
keyboarding U وارد کردن اطلاعات از طریق صفحه کلید
feed U وارد کردن کاغذ در ماشین یا اطلاعات در کامپیوتر
enters U وارد کردن اطلاع در یک ترمینال یا صفحه کلید
to break into something U از محفظه ای [با زور وارد شدن و] دزدی کردن
supplement U اسب را پس از تاریخ نامویسی وارد مسابقه شرطبندی کردن
supplementing U اسب را پس از تاریخ نامویسی وارد مسابقه شرطبندی کردن
supplements U اسب را پس از تاریخ نامویسی وارد مسابقه شرطبندی کردن
key وارد کردن متن یا دستورات از طریق صفحه کلید
proselyte U عضو تازه حزب بدین تازهای وارد کردن
supplemented U اسب را پس از تاریخ نامویسی وارد مسابقه شرطبندی کردن
recriminate U اتهام متقابل وارد کردن دعوای متقابل طرح کردن دوباره متهم ساختن
hangs U وارد کردن حلقه بی انتها و پاسخ ندادن به دستورات بعدی
to swear in U با سوگند دادن وارد کارکردن بامراسم تحلیف داخل کردن
commit U وارد عمل کردن نیروها انجام دادن مرتکب شدن
commits U وارد عمل کردن نیروها انجام دادن مرتکب شدن
committed U وارد عمل کردن نیروها انجام دادن مرتکب شدن
committing U وارد عمل کردن نیروها انجام دادن مرتکب شدن
logs U وارد کردن داده مشخصات مختلف مثل کلمه رمز
log U وارد کردن داده مشخصات مختلف مثل کلمه رمز
hang U وارد کردن حلقه بی انتها و پاسخ ندادن به دستورات بعدی
posted U وارد کردن واحدی از اطلاعات در یک رکورد پست جمع داده ها
decimates U از هرده نفر یکی را کشتن تلفات زیاد وارد کردن
decimated U از هرده نفر یکی را کشتن تلفات زیاد وارد کردن
decimating U از هرده نفر یکی را کشتن تلفات زیاد وارد کردن
post U وارد کردن داده در رکورد فایل . عملی که پس از دیگری رخ میدهد
post U وارد کردن واحدی از اطلاعات در یک رکورد پست جمع داده ها
decimate U از هرده نفر یکی را کشتن تلفات زیاد وارد کردن
post- U وارد کردن داده در رکورد فایل . عملی که پس از دیگری رخ میدهد
post- U وارد کردن واحدی از اطلاعات در یک رکورد پست جمع داده ها
posted U وارد کردن داده در رکورد فایل . عملی که پس از دیگری رخ میدهد
posts U وارد کردن داده در رکورد فایل . عملی که پس از دیگری رخ میدهد
posts U وارد کردن واحدی از اطلاعات در یک رکورد پست جمع داده ها
cross U ضربه هوک پس از ضربه حریف
crosser U ضربه هوک پس از ضربه حریف
crossest U ضربه هوک پس از ضربه حریف
crosses U ضربه هوک پس از ضربه حریف
strike blind U با ضربه کور کردن
pelt U شتاب کردن ضربه
pelts U شتاب کردن ضربه
pelted U شتاب کردن ضربه
modes U وارد کردن دستور در حالت مستقیم برای شروع اجرای برنامه
mode U وارد کردن دستور در حالت مستقیم برای شروع اجرای برنامه
sway away U رد کردن ضربه با حرکت بدن
shoulder block U سد کردن حریف با ضربه شانه
knockouts U ضربه فنی کردن از پا در اوردن
knockout U ضربه فنی کردن از پا در اوردن
to knock something open U با ضربه چیزی را باز کردن
to strike something open U با ضربه چیزی را باز کردن
sclaff U ضربه چوب به زمین و سپس به گوی بجای ضربه مستقیم به گوی
voice U وارد کردن اطلاعات به کامپیوتر با استفاده از سیستم مشخیص صدا و صدای کاربر
responses U صفحهای در سیستم ویدیوی متن که به کاربر امکان وارد کردن داده میدهد
response U صفحهای در سیستم ویدیوی متن که به کاربر امکان وارد کردن داده میدهد
voicing U وارد کردن اطلاعات به کامپیوتر با استفاده از سیستم مشخیص صدا و صدای کاربر
manual U عمل وارد کردن داده به کامپیوتر توسط اپراتور بوسیله صفحه کلید
jobs U استفاده از ترمینال کاربر محاورهای برای وارد کردن دستورات کنترل کار
atm U ماشین الکترونیکی در بانک با وارد کردن کارت مغناطیسی پول را خرد میکند
voices U وارد کردن اطلاعات به کامپیوتر با استفاده از سیستم مشخیص صدا و صدای کاربر
job U استفاده از ترمینال کاربر محاورهای برای وارد کردن دستورات کنترل کار
kayo U ناک اوت کردن ضربه فنی
field goal U رد کردن توپ از فراز دروازه با ضربه پا
kwon U ضربه زدن بادست و خرد کردن با پا
drop goal U رد کردن توپ از فراز دروازه با ضربه پا
dropped goal U رد کردن توپ از فراز دروازه با ضربه پا
cracking U وارد کردن گرما و معمولافشار برای شکستن هیدروکربنهای کمپلکس گاه درحضور کاتالیزور
c clamp U گیره فلزی به شکل سی برای وارد کردن فشار و نگاه داشتن قطعات کنار یکدیگر
languages U نرم افزاری که به کاربر امکان وارد کردن برنامه به زبان خاص و سپس اجرای آن میدهد
language U نرم افزاری که به کاربر امکان وارد کردن برنامه به زبان خاص و سپس اجرای آن میدهد
spike U ضربه زدن یا مجروح کردن کسی با میخ ته کفش
to rifle the ball into the goal U با ضربه خیلی محکم توپ را به دروازه شوت کردن
journalize U در دفتر روزنامه وارد کردن در دفتر ثبت کردن
editor U نرم افزاری که برای وارد کردن و تصحیح متن یا برنامههای اضافه شده تحت پیشرفت به کار می رود
editors U نرم افزاری که برای وارد کردن و تصحیح متن یا برنامههای اضافه شده تحت پیشرفت به کار می رود
shank U ضربه زدن به توپ با قوزک یاکنار پا ضربه زدن به گوی باعقب چوب گلف یا بدنه ان قسمتی از لنگر که طناب به ان وصل شود قسمتی از قلاب ماهیگیری بین سوراخ وانحنا
chop U کوتاه کردن گام برای اجتناب دونده از ضربه پاشنه نفر جلو
chopped U کوتاه کردن گام برای اجتناب دونده از ضربه پاشنه نفر جلو
escape character U کلیدی روی صفحه کلید که به کاربر امکان وارد کردن کد espace را میدهد برای کنترل حالت ابتدایی یا عملیات کامپیوتر
processor U وارد کردن داده توسط اپراتور که توسط کامپیوتر اجرا میشود
preparation U تبدیل داده به حالت قابل خواندن ماشین بیش از وارد کردن داده
preparations U تبدیل داده به حالت قابل خواندن ماشین بیش از وارد کردن داده
modes U وارد کردن دستور به عنوان خط ی از برنامه و پس اجرای برنامه
send in U وارد کردن بازیگر به زمین فرستادن بازیگر به میدان
mode U وارد کردن دستور به عنوان خط ی از برنامه و پس اجرای برنامه
clinch U نزدیک شدن شمشیرباز به حریف بگونه ایکه رد و بدل کردن ضربه ناممکن شود
clinched U نزدیک شدن شمشیرباز به حریف بگونه ایکه رد و بدل کردن ضربه ناممکن شود
clinches U نزدیک شدن شمشیرباز به حریف بگونه ایکه رد و بدل کردن ضربه ناممکن شود
clinching U نزدیک شدن شمشیرباز به حریف بگونه ایکه رد و بدل کردن ضربه ناممکن شود
to chip [to chop off] U لپ پریده شدن [کردن] [با ضربه جدا کردن] [تکه تکه یا ریز ریز کردن]
log U وارد کردن نشانه یا دستور در انتهای بخش کامپایل برای بستن تمام فایل ها و قط ع کانال بین ترمینال کاربر و کامپیوتر اصلی .
logs U وارد کردن نشانه یا دستور در انتهای بخش کامپایل برای بستن تمام فایل ها و قط ع کانال بین ترمینال کاربر و کامپیوتر اصلی .
graphics U وسیله سطح که به کاربر امکان وارد کردن اطلاعات گرافیکی در کامپیوتر با رسم روی سطح آن میدهد
to hit U اصابت کردن [برخورد کردن] [ضربه زدن ] [زدن]
keypad U مجموعه ده کلید با طرح . شامل شده در بیشتر صفحه کلیدها به صورت کلیدهای جداگانه برای وارد کردن حجم زیاد داده عددی
placekick U ضربه به توپ کاشته شده ضربه کاشته
loft U ضربه زدن هوایی بصورت قوسی رها کردن گوی بولینگ در هوا که به شدت به مسیر بخورد
lofts U ضربه زدن هوایی بصورت قوسی رها کردن گوی بولینگ در هوا که به شدت به مسیر بخورد
decimal U کلید وارد کردن اعداد دهدهی با استفاده از پردازنده لغت که نقاط دهدهی آن به صورت عمودی قرار گرفته اند
tablet U صفحه گرافیکی یا وسیله مسط ح که به کاربر امکان وارد کردن اطلاعات گرافیکی در کامپیوتر با رسم روی سطح آن میدهد
tablets U صفحه گرافیکی یا وسیله مسط ح که به کاربر امکان وارد کردن اطلاعات گرافیکی در کامپیوتر با رسم روی سطح آن میدهد
decimals U کلید وارد کردن اعداد دهدهی با استفاده از پردازنده لغت که نقاط دهدهی آن به صورت عمودی قرار گرفته اند
new U دستور برنامه که حافظه اصلی برنامه فعلی را پاک میکند و آماده پذیرش وارد کردن برنامه جدید میشود
newer U دستور برنامه که حافظه اصلی برنامه فعلی را پاک میکند و آماده پذیرش وارد کردن برنامه جدید میشود
newest U دستور برنامه که حافظه اصلی برنامه فعلی را پاک میکند و آماده پذیرش وارد کردن برنامه جدید میشود
new- U دستور برنامه که حافظه اصلی برنامه فعلی را پاک میکند و آماده پذیرش وارد کردن برنامه جدید میشود
clearer U دور کردن توپ از دروازه ضربه بلند دور کردن توپ ازسبد
clearest U دور کردن توپ از دروازه ضربه بلند دور کردن توپ ازسبد
clear U دور کردن توپ از دروازه ضربه بلند دور کردن توپ ازسبد
clears U دور کردن توپ از دروازه ضربه بلند دور کردن توپ ازسبد
indian check U سد کردن راه حریف با بالابردن چوب بالای سر او برای ضربه زدن به چوب او
hitting U اصابت تیر تصادف ضربه زدن به دشمن خوردن گلوله به هدف برخورد کردن با دشمن اثرتیر
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com