English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 19 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
he takes a his father U به پدرش ماننداست
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
king crab U خرچنگی که ماننداست به نعل
tail coat U جامه دامن گرد که پشت ان ماننداست به دم
guilloche U ارایشی که ماننداست به نوارهایاقیطانهای بهم تابیده
squash rackets U یکجو رتوپ بازی که ماننداست به راکت
ratel U یکجور راسوی افریقایی که ماننداست به گورکن
laurustinus U یکجور درخت بی خزان که ماننداست به بداغ
obsidian U مواد اتش فشانی سیاه ماننداست به شیشه بطری
kino U شیره یکجورگیاه که ماننداست بکات هندی ودرداروسازی و....بکارمیرود
he takes a his father U به پدرش می رود
he succeeded his father U جانشین پدرش شد
How old is his father . U پدرش چه سنی است؟
He's a carbon copy of his father. U کپی پدرش است.
He did it with his fathers knowledge. U با اطلاع پدرش اینکار راکرد
He's the spitting image of his father. U درست مثل پدرش است.
He doesnt smok in front of (in the presence of)his father. U جلوی پدرش سیگار نمی کشد
She married a man old eonugh to be her father. U با مردی که جای پدرش را داشت ازدواج کرد
Oedipus U ادیپوس [افسانه یونانی] [پدرش را کشت و با مادرش ازدواج کرد]
antigone U دختری که همراه پدر نابینای خود به اتیکا رفت و تا زمان مرگ پدرش اورا خدمت کرد
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com