English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 90 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
He advised (urged) me to go. U به من توصیه کرد که بروم
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
recommends U سفارش کردن توصیه کردن توصیه شدن
recommend U سفارش کردن توصیه کردن توصیه شدن
recommending U سفارش کردن توصیه کردن توصیه شدن
it fell to my lot to go U من شد که بروم
let me go U بروم
commendation U توصیه
reference U توصیه
recommendations U توصیه
recommendation U توصیه
reference U توصیه
references U توصیه
i can go U میتوانم بروم
it fell to my lot to go U قرار شد من بروم
let me go U بگذار بروم
i ougth to go U باید بروم
iam d. to go U مایلم بروم
iam a to go U میترسم بروم
i made up my mind to go U بر ان شدم که بروم
i will go U که بروم میروم
i must go U باید بروم
i ought to go U باید بروم
letter of recommendation U توصیه نامه
poniter U توصیه مفید
recommendatory U توصیه امیز
letter of reference U توصیه نامه
advise U توصیه دادن
Letter of recommendation. U توصیه نامه
recommit U توصیه کردن
counsel U توصیه کردن
discommend U توصیه نکردن
advisable U قابل توصیه
recommends U توصیه کردن
recommending U توصیه کردن
recommend U توصیه کردن
counsels U توصیه کردن
counselling U توصیه کردن
counselled U توصیه کردن
counseled U توصیه کردن
I have no place (nowhere) to go. U جایی ندارم بروم
byzantine U وابسته بروم شرقی
I must leave at once. باید فورا بروم.
How do I get to ... ? چطور می تونم به ... بروم؟
How do I get to this place / this address? U چطور می تونم به ... بروم؟
he insisted on me to go U اصرار کرد که بروم
he gave me a sign to go U اشاره کرد که بروم
i agreed to go U حاضر شدم بروم
i am reluctant to go U میل ندارم بروم
in order that i may go U برای اینکه بروم
shall i go? U ایا باید بروم
i am unwilling to go U مایل نیستم بروم
i am purposed to go U قصد دارم بروم
i am unwilling to go U راضی نیستم بروم
i am purposed to go U در نظر دارم بروم
She asked me in (inside the house). U تعارفم کرد بروم بو
i made up my mind to go U نصمیم گرفتم که بروم
i may go U ممکن است بروم
i am bend on going U مصمم هستم بروم
advising U اگاهانیدن توصیه دادن
advises U اگاهانیدن توصیه دادن
On my doctors advice. U بنا به توصیه پزشکم
swear by U جدا توصیه کردن
i had barely time to get out U همینقدروقت داشتم که بیرون بروم
i have no other place to go U جای دیگری ندارم که بروم
I must be going now. U الان دیگه باید بروم
I wI'll be damned if I ll go . U لعنت برمن اگه بروم
may i go yes you may U ایا ممکن است من بروم
I am thinding of going to Europe. U خیال دارم به اروپ؟ بروم
You wont catch me going to his house . U غلط می کنم دیگه به منزلش بروم
How do I get to city center? U چطور میتوانم به مرکز شهر بروم؟
I dont have time to go to the movies . U فرصت نمی کنم به سینما بروم
He arrived just as I was about to go . U درست موقعیکه می خواستم بروم او آمد
I have a short trip ahead. U قرار است یک مسافرت کوتاهی بروم
Can I get there on foot? U آیا میتوانم تا آنجا پیاده بروم؟
I bought it on the recommendation of a friend. U طبق توصیه دوستم آنرا خریدم
blurb U تقریظ یا توصیه نامه مختصری برکتابی
You have been recommended to us. U توصیه شما رابه ما کرده اند
To speake in recommendation of someone . To recommend somebody. U سفارش کسی را کردن ( توصیه ومعرفی )
Can I drive to the centre of town? U آیا می توانم تا مرکز شهر با ماشین بروم؟
Can I go earlier today, just as a special exception? U اجازه دارم امروز استثنأ زودتر بروم؟
Now it is about time to head home! U الان وقتش رسیده به خانه برویم [بروم] !
recommended retail price U قیمت توصیه شده برای مصرف کننده
iam impatient to go U دلم شور میزند که بروم شتاب دارم برفتن
May I use your name as a reference? U اجازه میدهید شما را بعنوان توصیه کننده بگویم؟
i had half a mind to go U چندان مایل برفتن نبودم انقدر ها میل نداشتم بروم
I wanted to go camping but the others quickly ruled out that idea. U من می خواستم به کمپینگ بروم اما دیگران سریع ردش کردند.
What advice would you give to someone starting up in business? U چه توصیه ای شما به کسی که کسب و کار راه می اندازد می کنید؟
nihilism U شورش و شدت عمل را توصیه کند مفهومی تقریبا" معادل نهیلیسم و انارشیسم از خودگذشتگی و تن به فنا دادن
i am very keen on going there U من خیلی مشتاقم انجا بروم خیلی دلم میخواهد به انجابروم
final act سندی است که در پایان کار کنفرانس تنظیم میشود وخلاصه کارهای کنفرانس ونتایج حاصله از آن و تعهدات و موافقتهای ناشیه از آن ونیز مسائلی که جنبه فرعی دارند مانند توصیه ها وارزوهای اعضا کنفرانس را در بردارد
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com