Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (14 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
strafing
U
به مسلسل بستن هدفهای زمینی به وسیله هواپیما
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
strafing
U
زیر اتش گرفتن هدفهای زمینی به وسیله تیربارهواپیما
tie down
U
وسیله مهار هواپیما در محوطه پارکینگ وسیله بستن
search mission
U
ماموریت تجسس زمینی به وسیله هواپیما
goldie lock
U
فرمان پست رادار زمینی به هواپیما دایر بر اینکه رادارکنترل زمینی هدایت هواپیمارا بعهده گرفته است
machine gun
U
به مسلسل بستن مسلسل
machine guns
U
به مسلسل بستن مسلسل
aircraft scrambling
U
دستور پرواز هواپیما ازوضعیت اماده باش زمینی صدور فرمان درگیری هواپیما با هدف
machine guns
U
به مسلسل بستن
machine gun
U
به مسلسل بستن
The planes pin- pointed the enemy targets .
U
هواپیما ها گشتند تا هدفهای دشمن را دقیق پیدا کردند
strafed
U
با هواپیما زیر رگبار مسلسل وتوپ گرفتن
strafes
U
با هواپیما زیر رگبار مسلسل وتوپ گرفتن
strafe
U
با هواپیما زیر رگبار مسلسل وتوپ گرفتن
aircraft arresting barrier
U
وسیله بازدارنده هواپیما ازحرکت مهار هواپیما
mach hold
U
بستن سرعت ماخ به هواپیما بستن سرعت لازم به هواپیمابه طور خودکار
target system
U
سیستم هدفهای میدان تیر سری هدفهای مستقر در یک منطقه
deep targets
U
هدفهای باعمق زیاد هدفهای دوردست
track mode
U
روش تعقیب زمینی هواپیما به طورخودکار
roll in point
U
نقطه ورود به شاخه تک به وسیله هواپیما نقطه شروع حرکت تک هواپیما
azimuth indicator
U
شاخص سمتی هواپیما وسیله نشان دهنده زاویه سمتی هواپیما
bayonetting
U
سیستم الکترونیکی که به هواپیما امکان رسیدن به اهداف زمینی را میدهد
bayonetted
U
سیستم الکترونیکی که به هواپیما امکان رسیدن به اهداف زمینی را میدهد
bayonets
U
سیستم الکترونیکی که به هواپیما امکان رسیدن به اهداف زمینی را میدهد
bayonet
U
سیستم الکترونیکی که به هواپیما امکان رسیدن به اهداف زمینی را میدهد
terrain avoidance
U
اجتناب خودکار هواپیما از برخورد باموانع زمینی هنگام فرود
fasteners
U
وسیله بستن
aircraft plotter
U
وسیله ناوبر هواپیما
aircraft plotter
U
وسیله ترسیم مسیر هواپیما
air distance
U
مسافت طی شده به وسیله هواپیما
noncrew
U
خدمه اضافی هواپیما یا وسیله
vectored attacks
U
تک غیر مستقیم هواپیما به هدف با استفاده از هدایت یک یکان زمینی مستقر دراطراف هدف
rudders
U
سکان هواپیما وسیله هدایت یا خط سیر
rudder
U
سکان هواپیما وسیله هدایت یا خط سیر
arresting system purchase element
U
وسیله ضربه گیر سیستم مهار هواپیما
azimuth equidistant projection
U
وسیله نشان دهنده تعادل سمتی هواپیما
parking
U
پارک کردن هواپیما یا وسیله توقفگاه خودرو
appliances
U
هر نوع وسیله برای بکارندازی یا کنترل هواپیما
azimuth micrometer
U
وسیله نشان دهنده اجزای سمت هواپیما
appliance
U
هر نوع وسیله برای بکارندازی یا کنترل هواپیما
staged crews
U
خدمه موجود در روی وسیله یا کشتی یا هواپیما
aircraft arresting reset unit
U
وسیله اماده کردن مجددسیستم مهار هواپیما
control
U
وسیله تغییرسمت و مسیر هواپیما دستگاه هدایت موشک
controlling
U
وسیله تغییرسمت و مسیر هواپیما دستگاه هدایت موشک
controls
U
وسیله تغییرسمت و مسیر هواپیما دستگاه هدایت موشک
homologate
U
اعلام و تایید کار حد نصاب سرعت هواپیما به وسیله داوران
transportation in kind
U
وسیله حمل و نقل دولتی یامجانی اعم از هواپیما یاکشتی یا اتوبوس
navigation mode
U
روش ناوبری خودکار یاحالت ناوبری خودکارهواپیما به وسیله دستگاههای زمینی
army component
U
نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات یکان زمینی شرکت کننده در عملیات مشترک قسمت زمینی
cargo tie down point
U
محل مهار بار روی وسیله محل بستن محمولات
ground liaison
U
گروه رابط زمینی در فرودگاه شکاریهاربط زمینی
on board
<idiom>
U
وسیله نقلیه کوچک ویا هواپیما ویا کشتی سوار شدن
army landing forces
U
نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات اب خاکی نیروی زمینی پیاده شونده در ساحل
army commander
U
فرمانده نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات فرمانده قسمت زمینی
chains
U
باس ارتباطی که یک وسیله را به دیگری متصل میکند. و هر وسیله میتواند دادهای که در خط به سوی وسیله دیگر وجود دارد دریافت یا ارسال یا تغییر بدهد
chain
U
باس ارتباطی که یک وسیله را به دیگری متصل میکند. و هر وسیله میتواند دادهای که در خط به سوی وسیله دیگر وجود دارد دریافت یا ارسال یا تغییر بدهد
automatic pilot
U
وسیله تثبیت خودکار مسیرتقرب هواپیما تثبیت کننده خودکار مسیر
automatic pilots
U
وسیله تثبیت خودکار مسیرتقرب هواپیما تثبیت کننده خودکار مسیر
substitute goals
U
هدفهای جانشین
successive objective
U
هدفهای متوالی
surface targets
U
هدفهای سطحی
mission objectives
U
هدفهای ماموریت
national objectives
U
هدفهای ملی
economic ends
U
هدفهای اقتصادی
deep targets
U
هدفهای عمیق
linear target
U
هدفهای درخط
linear target
U
هدفهای خطی
sensor
U
وسیله اکتشافی وسیله مراقبتی وسیله کشف کننده
landing gear
U
چرخ هواپیما که هنگام نشستن هواپیما وزن انراتحمل میکند
approach end
U
نقطه شروع تقرب هواپیما ابتدای محوطه دویدن هواپیما
crossing target
U
هدفهای متحرک عرضی
surface targets
U
هدفهای روی سطح اب
joint strategic objectives
U
هدفهای مشترک استراتژیکی
priority targets
U
هدفهای دارای تقدم
air target chart
U
نقشه هدفهای هوایی
trap shoot
U
تیراندازی به هدفهای متحرک
altitude sickness
U
حال به هم خوردگی در اثرارتفاع هواپیما مرض ناشی از زیاد شدن ارتفاع هواپیما
touchdowns
U
تماس هواپیما با زمین سینه مال رفتن هواپیما
barometric leveling
U
تراز کردن هواپیما از نظرفشار جو تعادل بارومتری هواپیما
touchdown
U
تماس هواپیما با زمین سینه مال رفتن هواپیما
trap house
U
محل خروج هدفهای متحرک
target chart
U
نقشه هدفهای بمباران هوایی
plane director
U
نفر هدایت کننده هواپیما هادی هواپیما
aft
U
قسمت انتهایی هواپیما بطرف عقب هواپیما
air mileage indicator
U
کیلومتر شمار هواپیما مسافت سنج هواپیما
trap gun
U
تفنگ مخصوص تیراندازی به هدفهای متحرک
subaqueous ranging
U
تعیین محل هدفهای دریایی نامریی
spoiler
U
صفحه دراز و باریک روی سطح بالایی هواپیما که برای کاستن سرعت یا اوج گرفتن هواپیما بلند میشود
screwpropeller
U
پروانه هواپیما ملخ کشتی یا هواپیما
space charter
U
اختصاص جا در هواپیما رزرو کردن جا در هواپیما
high pheasant
U
تیراندازی به هدفهای دوگانه از برج 09 متری در انگلستان
air target material program
U
برنامه تهیه اماد برای تک به هدفهای هوایی
ground signals
U
سیستم علایم بصری زمینی سیستم مخابره علایم زمینی مستقر در فرودگاه
quick fire
U
تیری که با حداکثرسرعت روی هدفهای متحرک اجرا میشود
yams
U
سیب زمینی هندی سیب زمینی شیرین
yam
U
سیب زمینی هندی سیب زمینی شیرین
army aircraft
U
هواپیمایی نیروی زمینی هواپیماهای نیروی زمینی
coordinated turn
U
دورزدن هواپیما بطوریکه کنترلهای مربوط به دوران حول هر سه محور مورداستفاده قرار گرفته و مانع سر خوردن هواپیما به داخل یا خارج پیچ میشوند
fet
U
وسیله الکترونیکی که به عنوان کنترل جریان متغییر بکار می رود : یک سیگنال خارجی مقاومت وسیله و جریان جاری را تغییر میدهد به وسیله تغییر پهنای کانال هدایت
target dossiers
U
پرونده اطلاعات جمع اوری شده درمورد هدفهای منطقه
subaqueous ranging
U
طریقه اکتشاف و تعیین محل هدفهای غیرقابل رویت دریایی
guidance
U
هدایت کردن وسیله یا هواپیمامنطقه پوشش سیستم هدایت هواپیما منطقه زیر پوشش سیستم هدایت
air target mosaic
U
مجموعه عکسهای تهیه شده از هدف عکس موزاییک هدفهای هوایی
machine gunner
U
مسلسل چی
machine guns
U
مسلسل
serials
U
مسلسل
mitrailleuse
U
مسلسل
serial
U
مسلسل
sorites
U
مسلسل
reel
U
مسلسل
reels
U
مسلسل
reeling
U
مسلسل
reeled
U
مسلسل
catenary
U
مسلسل
unceasing
U
مسلسل
running hand
U
خط مسلسل
catenation
U
مسلسل
uninterrupted
U
مسلسل
machine gun
U
مسلسل
catenulate
U
مسلسل
moments
U
ممان وزن بار هواپیما نیروی گریز ازمرکز وزن اشیاء داخل هواپیما
moment
U
ممان وزن بار هواپیما نیروی گریز ازمرکز وزن اشیاء داخل هواپیما
holding point
U
نقطه تثبیت ردیابی هواپیما نقطه انتظار هواپیما روی صفحه رادار
serialises
U
مسلسل کردن
tommy gun
U
مسلسل دستی
seriatim
U
بطور مسلسل
continued propotion
U
تناسب مسلسل
serializing
U
مسلسل کردن
serializes
U
مسلسل کردن
rafale
U
رگبار مسلسل
serialized
U
مسلسل کردن
serialize
U
مسلسل کردن
serialised
U
مسلسل کردن
serialising
U
مسلسل کردن
submachinegun
U
مسلسل دستی
successive
U
متوالی مسلسل
in series
U
بطور مسلسل
lewis gun
U
یکجور مسلسل
unbroken
U
مسلسل ناشکسته
cyclic
U
مسلسل رگبار
sub-machine guns
U
مسلسل دستی
sub-machine gun
U
مسلسل دستی
serially
U
بطور مسلسل
unbroke
U
مسلسل ناشکسته
arresting gear
U
دستگاه کم کننده سرعت هواپیما در روی باند دستگاه مهار هواپیما
transition altitude
U
ارتفاع استاندارد هواپیما ارتفاع هواپیما طبق جداول فنی پرواز
peals
U
صدای مسلسل غوغا
pom-pom
U
مسلسل خودکار دورزن
peal
U
صدای مسلسل غوغا
skate mount
U
رینگ و پایه مسلسل
race ring
U
رینگ و پایه مسلسل
pealing
U
صدای مسلسل غوغا
pom-poms
U
مسلسل خودکار دورزن
pealed
U
صدای مسلسل غوغا
soritical
U
مبنی برقیام مسلسل
continuum
U
رشته مسلسل تسلسل
suite
U
رشته مسلسل اپارتمان
suites
U
رشته مسلسل اپارتمان
pill box
U
خانه کوچک اشیان مسلسل
tracts
U
داستان یانمایشنامه ویاحوادث مسلسل
sten
U
مسلسل سبک 9 میلمتری انگلیسی
In chronological order.
U
بترتیب تاریخ ( بطور مسلسل )
pom pom
U
مسلسل خود کار02 تا 04میلیمتری
tract
U
داستان یانمایشنامه ویاحوادث مسلسل
aprons
U
محوطه اسفالت مقابل اشیانه هواپیما محوطه بارگیری هواپیما
aircraft cross servicing
U
سرویسهای متقابله دستگاههای هواپیما سرویس جنبی دستگاههای هواپیما
apron
U
محوطه اسفالت مقابل اشیانه هواپیما محوطه بارگیری هواپیما
To be out to do some thing .
U
کمر همت بستن ( کمر انجام کاری را بستن )
unilinear
U
دارای تغییرات مسلسل از اغاز تا پایان
twittered
U
صداهای مسلسل ومتناوب ایجاد کردن
twitters
U
صداهای مسلسل ومتناوب ایجاد کردن
twittering
U
صداهای مسلسل ومتناوب ایجاد کردن
twitter
U
صداهای مسلسل ومتناوب ایجاد کردن
chain react
U
دچار واکنشهای مسلسل وزنجیری شدن
skate mount
U
پایه دوار مسلسل روی خودرو
catenate
U
چون دانههای زنجیر مسلسل کردن
seriate
U
دارای تسلسل یاشماره ترتیب مسلسل
panoramically
U
بشکل دورنمای مسلسل بطوروسیع و پیوسته
troop space
U
جای انفرادی در هواپیما یاکشتی محوطه لازم برای تامین جا برای حمل پرسنل وبارهای انفرادی انها درکشتی یا هواپیما
goldie
U
علامت درگیر شدن سیستم کنترل پرواز خودکار و پرتاب بمب خودکار هواپیما با هدف و انتظار هواپیما برای دریافت فرمان کنترل از زمین
nordenfelt
U
یکجور مسلسل که سوئدی اختراع کرده است
crawler
U
وسیله نقلیهای که روی زنجیر حرکت میکند وسیله نقلیه خزنده
crawlers
U
وسیله نقلیهای که روی زنجیر حرکت میکند وسیله نقلیه خزنده
asynchronous
U
داده یا وسیله سریال که نیازی به یکنواخت بودن با وسیله دیگر ندارند
contention
U
وضعیتی که در آن دو یاچند وسیله قصد برقراری ارتباط با یک وسیله را دارند
contentions
U
وضعیتی که در آن دو یاچند وسیله قصد برقراری ارتباط با یک وسیله را دارند
loop
U
آزمایشی که سیگنال ارسالی را به وسیله فرستنده پس می فرستد پس از عبور آن از خط یا وسیله
loops
U
آزمایشی که سیگنال ارسالی را به وسیله فرستنده پس می فرستد پس از عبور آن از خط یا وسیله
peripheral
U
مدیر و کنترل کننده وسیله ورودی /خروجی یا وسیله جانبی
looped
U
آزمایشی که سیگنال ارسالی را به وسیله فرستنده پس می فرستد پس از عبور آن از خط یا وسیله
connectivity
U
توانایی یک وسیله برای ارتباط برقرار کردن باسایر وسیله ها و ارسال اطلاعات
device
U
کنترل وسیله با حروف مختلف یاترکیب خاص آنها برای دستور دادن به وسیله
devices
U
کنترل وسیله با حروف مختلف یاترکیب خاص آنها برای دستور دادن به وسیله
built-in
U
نوشتاری که موقتاگ به وسیله یک وسیله جانبی معمولاگ چاپگر ذخیره سازی شده است
simulates
U
کپی کردن رفتار سیستم یا وسیله با دیگر وسیله ها
daisy chain
U
روش اتصال یک وسیله با یک کابل از یک ماشین یا وسیله به دیگر
simulating
U
کپی کردن رفتار سیستم یا وسیله با دیگر وسیله ها
simulate
U
کپی کردن رفتار سیستم یا وسیله با دیگر وسیله ها
clear way
U
محوطه بالاکشیدن هواپیما محوطه کندن هواپیما از زمین
accession number
U
نمره مسلسل کتابی که به کتب کتابخانه افزوده میشود
controvrsism
U
روش فکری گروهی ازروشنفکران قرون وسطی که بدون اعتقاد به هدفهای انقلابی به دفاع از حقوق افراد در مقابل پادشاهان می پرداختند
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com