Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
prize courts
U
به دست امده عنوان غنیمت جنگی اعطا نمیشود
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
booty
U
غنیمت جنگی
booty of war
U
غنیمت جنگی
trophy of war
U
غنیمت جنگی از دشمن
prizing
U
کشتی یا کالایی که به موجب حقوق جنگی در دریا به غنیمت برده شود
prizes
U
کشتی یا کالایی که به موجب حقوق جنگی در دریا به غنیمت برده شود
prized
U
کشتی یا کالایی که به موجب حقوق جنگی در دریا به غنیمت برده شود
prize
U
کشتی یا کالایی که به موجب حقوق جنگی در دریا به غنیمت برده شود
united nations organization
U
سازمان جهانی که در تاریخ 42 اکتبر5491 در واقع به عنوان نتیجه قهری جنگ وکنفرانسهای راجع به ان به وجود امده است و در حقیقت جانشین جامعه ملل میباشد
the law does not apply to him
U
او مشمول قانون نمیشود قانون شامل او نمیشود
escry
U
فریاد و غریو جنگی سردادن نعره جنگی
title
U
صفحه عنوان کتاب عنوان نوشتن
titles
U
صفحه عنوان کتاب عنوان نوشتن
warships
U
کشتی جنگی ناو جنگی
warship
U
کشتی جنگی ناو جنگی
battle drill
U
مشق جنگی تمرین جنگی
cartel ship
U
کشتی مخصوص مبادله اسیران جنگی کشتی محل مذاکرات جنگی
bestowal
U
اعطا
award
U
اعطا
vouchsafement
U
اعطا
awarded
U
اعطا
awarding
U
اعطا
endowments
U
اعطا
impartation
U
اعطا
awards
U
اعطا
endowment
U
اعطا
eponym
U
عنوان دهنده عنوان مشخص
dispensations
U
اعطا تقدیر
dispensation
U
اعطا تقدیر
grants
U
اعطا کردن
granted
U
اعطا کردن
grant
U
اعطا کردن
booty
U
غنیمت
forays
U
غنیمت
foray
U
غنیمت
spoils
U
غنیمت
spoiling
U
غنیمت
spoiled
U
غنیمت
spoil
U
غنیمت
to grant a request
U
درخواستی را اعطا کردن
naturalization
U
اعطا یا قبول تابعیت
grant a credit
U
اعتباری را اعطا کردن
plunders
U
یغما غنیمت
There is no time like the present .
<proverb>
U
دم غنیمت است .
plunders
U
به غنیمت گرفتن
plundering
U
به غنیمت گرفتن
plundering
U
یغما غنیمت
plunder
U
به غنیمت گرفتن
plunder
U
یغما غنیمت
to take a of
U
غنیمت شمردن
capturing
U
غنیمت گرفتن
snap at
U
غنیمت شمردن
captures
U
غنیمت گرفتن
capture
U
غنیمت گرفتن
awarded
U
مقرر داشتن اعطا کردن
enfranchising
U
حقوق مدنی اعطا کردن به
enfranchises
U
حقوق مدنی اعطا کردن به
enfranchised
U
حقوق مدنی اعطا کردن به
enfranchise
U
حقوق مدنی اعطا کردن به
awards
U
مقرر داشتن اعطا کردن
edict of emancipation
U
ازادی بی قید و شرط اعطا شد
awarding
U
مقرر داشتن اعطا کردن
award
U
مقرر داشتن اعطا کردن
conferred a degree
U
درجه دانشگاهی اعطا کردن
to seize the opportunity
U
فرصت را غنیمت شمردن
To capture as booty .
U
غنیمت جنگه گرفتن
To seize an opportunity .
U
فرصت را غنیمت شمردن
One must take time by the forelock .
U
وقت را باید غنیمت شمرد
It is a gain .
U
اینهم خودش غنیمت است
to make ap a ship
U
کشتی را در دریا به غنیمت بردن
to prize a ship
U
کشتی رادردریابه غنیمت بردن
patent
U
امتیازیاحق انحصاری بکسی دادن اعطا کردن
patented
U
امتیازیاحق انحصاری بکسی دادن اعطا کردن
patenting
U
امتیازیاحق انحصاری بکسی دادن اعطا کردن
patents
U
امتیازیاحق انحصاری بکسی دادن اعطا کردن
You might as well take advantage of the savings.
U
این مقدار پس انداز هم غنیمت است
particularism
U
اعطا استقلال سیاسی به کشورها و اجزاء متشکله یک امپراطوری
live fire
U
تیراندازی با تیر جنگی تیراندازی با فشنگ جنگی
prize money
U
پولی که از فروش غنیمت دریایی بدست می اید
prized
U
غنیمت ارزش بسیار قائل شدن مغتنم شمردن
head hunt
U
بریدن سردشمن وبردن ان بعنوان غنیمت ونشانه پیروزی
prizing
U
غنیمت ارزش بسیار قائل شدن مغتنم شمردن
prizes
U
غنیمت ارزش بسیار قائل شدن مغتنم شمردن
prize
U
غنیمت ارزش بسیار قائل شدن مغتنم شمردن
The door is jammed.
در باز نمیشود.
non placer
U
موافقت نمیشود
he takes no notice of it
U
ملتفت نمیشود
fat is insoluble in water
U
چربی در اب حل نمیشود
prize of war
U
کشتیها یا کالاهای به غنیمت گرفته شده در بندر یا دریا درزمان جنگ
impossible to get hold of
U
نمیشود گیر آورد
non-starter
U
طرحی که انجام نمیشود
no two leaves are identical
U
دو برگ یکی نمیشود
leakage
U
به خزانه وارد نمیشود
The window is jammed.
پنجره باز نمیشود.
leakages
U
به خزانه وارد نمیشود
oil is immiscible with water
U
روغن با اب امیخته نمیشود
non-starters
U
طرحی که انجام نمیشود
that does not f.
U
این دلیل نمیشود
indelible pencil
U
مدادی که خط ان پاک نمیشود
exclusive
U
آنچه شامل نمیشود
confedration of states
U
دولت جدیدی تشکیل نمیشود
law fallen into desuetude
U
قانونی که دیگر اجرا نمیشود
no pay nowork
U
پول ندهندکار هم کرده نمیشود
He is not to be relied upon.
U
نمیشود به او
[مرد]
اتکا کرد.
the law is not retrospective
U
قانون عطف به ماسبق نمیشود
ignorance of the law is no defence
U
جهل به قانون دفاع محسوب نمیشود
fine words butter no parsnips
U
بحلوابحلوا گفتن دهن شیرین نمیشود
no pains no gains
U
نابرده رنج گنج میسر نمیشود
fair words butter no parsnips
U
به حلواحلوا گفتن دهن شیرین نمیشود
mistake of law is no defence
U
اشتباه حکمی دفاع محسوب نمیشود
inactive
U
آنچه کار نمیکند یا اجرا نمیشود
broaching
U
ارتفاع دندانههای ان در طول میله به تدریج زیاد میشودکه از ان به عنوان ابزار یاتیغه صیقل کاری سوراخهای روی یک فلز و یا به عنوان یک ابزار صاف بدون دندانه برنده به منظور صیقل دادن داخل سوراخهای محورهای ساعتهای مچی استفاده میشود
broaches
U
ارتفاع دندانههای ان در طول میله به تدریج زیاد میشودکه از ان به عنوان ابزار یاتیغه صیقل کاری سوراخهای روی یک فلز و یا به عنوان یک ابزار صاف بدون دندانه برنده به منظور صیقل دادن داخل سوراخهای محورهای ساعتهای مچی استفاده میشود
broached
U
ارتفاع دندانههای ان در طول میله به تدریج زیاد میشودکه از ان به عنوان ابزار یاتیغه صیقل کاری سوراخهای روی یک فلز و یا به عنوان یک ابزار صاف بدون دندانه برنده به منظور صیقل دادن داخل سوراخهای محورهای ساعتهای مچی استفاده میشود
broach
U
ارتفاع دندانههای ان در طول میله به تدریج زیاد میشودکه از ان به عنوان ابزار یاتیغه صیقل کاری سوراخهای روی یک فلز و یا به عنوان یک ابزار صاف بدون دندانه برنده به منظور صیقل دادن داخل سوراخهای محورهای ساعتهای مچی استفاده میشود
acid fast
U
دارای لکه هایی که بااسید زائل نمیشود
an impersonal deity
U
خدایی که هرگز مجسم بصورت شخص نمیشود
book message
U
نامهای که سایر گیرندگان دران قید نمیشود
blind hole
U
سوراخ چمن که از فاصله معین دیده نمیشود
variable
U
داده قابل تغییر , که نسبت به نوشتن محافظت نمیشود
maskable
U
سیگنال وقفه با تقدم بالا که نمیشود غیرفعال میشود
crush hat
U
کلاه نمدی نرم که ازله شدن خراب نمیشود
non sequitur nonsensical
U
نتیجه غیر منطقی بر نمیاید این دلیل نمیشود
variables
U
داده قابل تغییر , که نسبت به نوشتن محافظت نمیشود
gibbous
U
بر امده
who came?
U
که امده
ridgy
U
بر امده
incoming
U
امده
fordone
U
از پا در امده
who came?
U
کی امده
luggable
U
کامپیوتر شخصی قابل حمل که باتری اش معمولا تمام نمیشود.
projective
U
جلو امده
new come
U
تازه امده
protractive
U
جلو امده
protrudent
U
جلو امده
protrusile
U
جلو امده
protrusive
U
جلو امده
landed
U
فرود امده
saleint
U
بیرون امده
saleintiant
U
بیرون امده
overdue
U
دیر امده
enthetic
U
ازبیرون امده
exopathic
U
ازبیرون امده
exserted
U
بیرون امده
peregrin or rine
U
از خارجه امده
impassionate
U
به جنبش امده
leavened bread
U
نان ور امده
left over
U
زیاد امده
overshot
U
پیش امده
prognathic
U
پیش امده
worker
U
ازکار در امده
jutting
U
پیش امده
worked up
U
ازکار در امده
exserted
U
پیش امده
prognathous
U
پیش امده
red hot
U
تاب امده
in-
U
:رسیده امده
jambs
U
تیربیرون امده
gets
U
بدست امده
in
U
:رسیده امده
red-hot
U
تاب امده
get
U
بدست امده
aggregate
U
جمع امده
unbred
U
بدببار امده
getting
U
بدست امده
aggregates
U
جمع امده
jamb
U
تیربیرون امده
underhung
U
پیش امده
inactive
U
پنجرهای که نمایش داده میشود ولی در حال حاضر استفاده نمیشود
morganatic marriage
U
عروسی یکی از بزرگان بازنی که ازطبقات پست که باشوهرخودهم پایه نمیشود
bay window
U
پنجره پیش امده
inchoate
U
تازه بوجود امده
apogean
U
از زمین بالا امده
self born
U
از خود بوجود امده
unhandy
U
مشکل بدست امده
twinborn
U
دوقلو بدنیا امده
beetle brow
U
پیشانی پیش امده
bay windows
U
پنجره پیش امده
ecstatic
U
بوجد امده نشئهای
ecstatically
U
بوجد امده نشئهای
neoteric
U
تازه بدنیا امده
cantilever
U
تیر پیش امده
peregrine
U
ازخارجه امده مسافر
petiolar
U
از برگدم بیرون امده
take steps
U
اقدامات بعمل امده
projecting jaw
U
ارواره پیش امده
born in the purple
U
در نازونعمت بدنیا امده
you might have come
U
باید امده باشید
stbtitle
U
عنوان فرعی عنوان فرعی مقاله
detecting
U
خطایی که حین اجرای برنامه تشخیص داده میشود ولی تصحیح نمیشود
detected
U
خطایی که حین اجرای برنامه تشخیص داده میشود ولی تصحیح نمیشود
detect
U
خطایی که حین اجرای برنامه تشخیص داده میشود ولی تصحیح نمیشود
homosphere
U
قسمتی از اتمسفر که در ان تغییری در ترکیب و ساخت گازهای تشکیل دهنده مشاهده نمیشود
detects
U
خطایی که حین اجرای برنامه تشخیص داده میشود ولی تصحیح نمیشود
fullest
U
که از همه صفحه موجود استفاده میکند. درون یک پنجره نشان داده نمیشود
full
U
که از همه صفحه موجود استفاده میکند. درون یک پنجره نشان داده نمیشود
armistise
U
متارکه جنگ عبارت است از توقف عملیات جنگی با موافقت طرفین محاربه اتش بس ممکن است کامل یعنی شامل کلیه عملیات جنگی و در جمیع میدانهای نبرد باشد و نیز ممکن است محلی یعنی فقط مربوط به قسمت معینی از میدان جنگ وبه مدت محدود باشد
instances have occurred that
U
مواردی پیش امده است
rimrock
U
لبه بر امده صخره مزبور
to run short
U
زیر short امده است
visor
U
لبه پیش امده کلاه
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com