English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (36 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
sequence U به ترتیب مرتب کردن دنباله
sequences U به ترتیب مرتب کردن دنباله
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
selective U مرتب کردن بخشی از داده ها به ترتیب
selectively U مرتب کردن بخشی از داده ها به ترتیب
scheduling U مرتب کردن ترتیب پردازش کارها
alphasort U مرتب کردن داده به ترتیب حروف الفبا
priorities U سیستمی که کارها را به ترتیب الویت پردازش مرتب کند.
priority U سیستمی که کارها را به ترتیب الویت پردازش مرتب کند.
assembly U نمایش یک برنامه اسمبلی که به ترتیب مکانهای حافظه مرتب شده است
sorts U روش مرتب سازی که مرتب جفت داده ها را عوض میکند تا مرتب شوند
sorted U روش مرتب سازی که مرتب جفت داده ها را عوض میکند تا مرتب شوند
sort U روش مرتب سازی که مرتب جفت داده ها را عوض میکند تا مرتب شوند
filing U 1-مرتب کردن متن ها. 2-متن هایی که باید مرتب شوند
formats U روش خاص مرتب کردن متن یا داده . روش مرتب کردن داده روی دیسک
format U روش خاص مرتب کردن متن یا داده . روش مرتب کردن داده روی دیسک
bubble sort U روش مرتب کردن که در آن مرتب جفت جفت داده ها عوض می شوند تامرتب شوند
follow up U رده پشتیبان دنباله دنبال کردن دشمن
sorts U روش مرتب سازی که مرتب جفت داده ها را عوض میکند
sort U روش مرتب سازی که مرتب جفت داده ها را عوض میکند
sorted U روش مرتب سازی که مرتب جفت داده ها را عوض میکند
exchanged U روش مرتب سازی که داده ها مختلف را تغییر میدهد تا همه مرتب شوند
merge sorting algorithm U الگوریتمی که در ان محتویات دو ارایه مرتب برای ایجادارایه مرتب سوم ترکیب می شوند
exchanges U روش مرتب سازی که داده ها مختلف را تغییر میدهد تا همه مرتب شوند
exchanging U روش مرتب سازی که داده ها مختلف را تغییر میدهد تا همه مرتب شوند
exchange U روش مرتب سازی که داده ها مختلف را تغییر میدهد تا همه مرتب شوند
random processing U پردازش داده به ترتیب مورد نیاز و نه ترتیب ذخیره شده
schedules U ترتیب انجام کارها یا ترتیب اختصاص زمان CPU برای پردازش در سیستم چند کاربره
schedule U ترتیب انجام کارها یا ترتیب اختصاص زمان CPU برای پردازش در سیستم چند کاربره
scheduled U ترتیب انجام کارها یا ترتیب اختصاص زمان CPU برای پردازش در سیستم چند کاربره
collocation U ترتیب نوبت و ترتیب پرداخت بدهی به طلبکاران
follow up U تعقیب کردن دنباله داستان را شرح دادن تماس با بیمارپس ازتشخیص یا درمان
sorted U برنامهای که امکان مرتب سازی فایلهای جدید وسپس ترکیب آنها به صورت مرتب در فایلهای موجود را فراهم میکند
sorts U برنامهای که امکان مرتب سازی فایلهای جدید وسپس ترکیب آنها به صورت مرتب در فایلهای موجود را فراهم میکند
sort U برنامهای که امکان مرتب سازی فایلهای جدید وسپس ترکیب آنها به صورت مرتب در فایلهای موجود را فراهم میکند
chain U 1-مجموعهای از فایل ها یادادههای متصل بهم به ترتیب 2-مجموعهای از دستورالعمل ها که به ترتیب اجرا می شوند
chains U 1-مجموعهای از فایل ها یادادههای متصل بهم به ترتیب 2-مجموعهای از دستورالعمل ها که به ترتیب اجرا می شوند
justifications U مرتب کردن خط وط با یک پهنای مشخص و قط ع کردن کلمات بزرگ در انتهای خط
gather U و مرتب کردن و وارد کردن آن به روش درست در پایگاه داده
gathered U و مرتب کردن و وارد کردن آن به روش درست در پایگاه داده
justification U مرتب کردن خط وط با یک پهنای مشخص و قط ع کردن کلمات بزرگ در انتهای خط
semi processed data U داده خام که پردازش شده است مثل مرتب کردن , ضبط کردن , تشخیص خطا..
marshaling U مرتب کردن
marshals U مرتب کردن
draw up U مرتب کردن
graduating U مرتب کردن
to map out U مرتب کردن
tidied U مرتب کردن
marshaled U مرتب کردن
marshal U مرتب کردن
graduate U مرتب کردن
tidier U مرتب کردن
graduates U مرتب کردن
tidies U مرتب کردن
tidiest U مرتب کردن
fix up U مرتب کردن
cleans U مرتب کردن
concert U مرتب کردن
concerts U مرتب کردن
collating U مرتب کردن
collates U مرتب کردن
collated U مرتب کردن
collate U مرتب کردن
cleanest U مرتب کردن
lineup U مرتب کردن
cleaned U مرتب کردن
set in order U مرتب کردن
to cleanvp U مرتب کردن
to put to rights U مرتب کردن
marshalled U مرتب کردن
arrange U مرتب کردن
arranged U مرتب کردن
arranges U مرتب کردن
arranging U مرتب کردن
put straight U مرتب کردن
order U مرتب کردن
clean U مرتب کردن
collocated U مرتب کردن
regularized U مرتب کردن
regularised U مرتب کردن
regularize U مرتب کردن
regularising U مرتب کردن
straighten up <idiom> U مرتب کردن
collocate U مرتب کردن
collocating U مرتب کردن
regularises U مرتب کردن
tidying U مرتب کردن
collocates U مرتب کردن
regularizes U مرتب کردن
clear up U مرتب کردن
regularizing U مرتب کردن
tidy U مرتب کردن
untune U بی ترتیب کردن
serviced U برنامه مفید برای فعایتخای روزمره مثل جستجو فایل , کپی کردن , مرتب کردن , رفع خطا و..
service U برنامه مفید برای فعایتخای روزمره مثل جستجو فایل , کپی کردن , مرتب کردن , رفع خطا و..
data processing U مرتب کردن داده ها
distributive sort U مرتب کردن توزیعی
redd U مرتب کردن رهاساختن
block sort U مرتب کردن بلاکی
square U مرتب کردن کلاه
tree sort U مرتب کردن درختی
pick up <idiom> U تمیز ،مرتب کردن
squares U مرتب کردن کلاه
setting up U نهادن مرتب کردن
sets U نهادن مرتب کردن
set U نهادن مرتب کردن
squared U مرتب کردن کلاه
selection sort U مرتب کردن گزینشی
bubble sort U مرتب کردن حبابی
shipshape U مرتب کردن منظم
to fix up U مرتب کردن جادادن
oscillating sort U مرتب کردن نوسانی
collating sort U مرتب کردن داده
internal sort U مرتب کردن درونی
reorder U دوباره مرتب کردن
insertion sorting algorithm U الگوریتم مرتب کردن
squaring U مرتب کردن کلاه
ripple sort U مرتب کردن موجی
quicksort U مرتب کردن سریع
phase out U به ترتیب خارج کردن
firing order U ترتیب احتراق موتور وایرچینی موتور ترتیب تیراندازی سلاح
polyphase sort U مرتب کردن چند فازی
multifile sorting U مرتب کردن چند فایلی
collection U و مرتب کردن در پایگاه داده
collections U و مرتب کردن در پایگاه داده
juxtaposition U مرتب کردن موضوعات در کنار هم
radix sorting algorithm U الگوریتم مرتب کردن مبنایی
multipass sort U مرتب کردن چند گذری
exchange sorting algorithm U مرتب کردن به روش حبابی
clear the decks <idiom> U همه جارا مرتب کردن
multireel sorting U مرتب کردن چند حلقهای
sorting network U شبکه مرتب کردن داده ها
To do up the room. U اتاق را درست کردن ( مرتب کردن )
agree U ترتیب دادن درست کردن
agrees U ترتیب دادن درست کردن
circuitry U مداربندی کردن ترتیب مدارها
agreeing U ترتیب دادن درست کردن
to phase out something U به ترتیب خارج کردن چیزی
dispose U ترتیب کارها رامعین کردن
sorted U الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
sort U الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
sorts U الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
alphameric U مرتب کردن حروف و اعدادبترتیب تقدم
make room for someone or something <idiom> U برای چیزی اوضاع را مرتب کردن
organises U مرتب کردن ارایش دادن موضع
adjust U مرتب کردن مهره شطرنج ژادوب
adjusts U مرتب کردن مهره شطرنج ژادوب
organising U مرتب کردن ارایش دادن موضع
organize U مرتب کردن ارایش دادن موضع
organizes U مرتب کردن ارایش دادن موضع
organizing U مرتب کردن ارایش دادن موضع
quicksort U روش مرتب کردن سریع فایل
adjusting U مرتب کردن مهره شطرنج ژادوب
countermining U زنجیری کردن ترتیب انفجار مینها
filing system U روش مرتب کردن متن ها برای مراجعه
job U مرتب کردن کارهایی که باید پردازش شوند
jobs U مرتب کردن کارهایی که باید پردازش شوند
drum sorting U مرتب کردن با حافظه کمکی استوانهای مغناطیسی
to dress a salad with mayonnaise U مزین کردن [ترتیب دادن ] سالاد با مایونز
collates U مقایسه کردن و قرار دادن موضوعات به ترتیب
collate U مقایسه کردن و قرار دادن موضوعات به ترتیب
collated U مقایسه کردن و قرار دادن موضوعات به ترتیب
accession به ترتیب خرید وارد دفتر و ثبت کردن
collating U مقایسه کردن و قرار دادن موضوعات به ترتیب
digital sorting U روش مرتب کردن شبیه ماشینهای جدول بندی
permutation U تعداد روشهای مختلف برای مرتب کردن چیزی
justifying U دستور جلوگیری از مرتب کردن متن در کلمه پرداز
justifies U دستور جلوگیری از مرتب کردن متن در کلمه پرداز
clocks U باسهای مرتب برای زمان بیندی یا همگام کردن
passes U یک اجرا از لیست موضوعات برا ی مرتب کردن آنها
permutations U تعداد روشهای مختلف برای مرتب کردن چیزی
format U تعویض روشن مرتب کردن داده یا متن در یک محل
clock U باسهای مرتب برای زمان بیندی یا همگام کردن
pass U یک اجرا از لیست موضوعات برا ی مرتب کردن آنها
justify U دستور جلوگیری از مرتب کردن متن در کلمه پرداز
formats U تعویض روشن مرتب کردن داده یا متن در یک محل
organizations U روش مرتب کردن چیزی تا به خوبی کار کند
passed U یک اجرا از لیست موضوعات برا ی مرتب کردن آنها
organization U روش مرتب کردن چیزی تا به خوبی کار کند
organisations U روش مرتب کردن چیزی تا به خوبی کار کند
chronologize U بترتیب زمان قراردادن موافق تاریخ مرتب کردن
straightens U درست کردن مرتب کردن
range U مرتب کردن میزان کردن
straightening U درست کردن مرتب کردن
straighten U درست کردن مرتب کردن
ranged U مرتب کردن میزان کردن
straightened U درست کردن مرتب کردن
serializes U مرتب کردن سریال کردن
ranges U مرتب کردن میزان کردن
serialize U مرتب کردن سریال کردن
serialised U مرتب کردن سریال کردن
serialises U مرتب کردن سریال کردن
serialized U مرتب کردن سریال کردن
serializing U مرتب کردن سریال کردن
dispose U مرتب کردن مستعد کردن
serialising U مرتب کردن سریال کردن
batting order U ترتیب ورود توپزنها به بازی بیس بال ترتیب ورود توپزنهابه بازی کریکت
reformat U فرمت کردن دیسکی که حاوی داده است و پاک کردن داده به این ترتیب
derange U بی ترتیب کردن دیوانه کردن
disarrange U بی ترتیب کردن مختل کردن
disarranged U بی ترتیب کردن مختل کردن
disarranges U بی ترتیب کردن مختل کردن
disarranging U بی ترتیب کردن مختل کردن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com