Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
chronologically
U
به ترتیب زمان یا تاریخ
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
schedules
U
ترتیب انجام کارها یا ترتیب اختصاص زمان CPU برای پردازش در سیستم چند کاربره
scheduled
U
ترتیب انجام کارها یا ترتیب اختصاص زمان CPU برای پردازش در سیستم چند کاربره
schedule
U
ترتیب انجام کارها یا ترتیب اختصاص زمان CPU برای پردازش در سیستم چند کاربره
in chronological order
U
به ترتیب تاریخ
chronological
U
به ترتیب تاریخ
chronological order
U
ترتیب رکوردها و فایل ها با توجه به تاریخ آنها
chronology
U
شرح وقایع بترتیب زمانی علم ترتیب تاریخ
date time group
U
گروه تاریخ و زمان
sailing date
U
تاریخ شروع سفر دریایی زمان حرکت
chronologize
U
بترتیب زمان قراردادن موافق تاریخ مرتب کردن
christian era
U
مبداء تاریخ کشورهای مسیحی که از زمان تولد مسیح اغازمیگردد
rain check
<idiom>
رد کردن درخواستی برای یک تاریخ معین و موکول آن به زمان دیگر
part
U
قالب زمان معروف برای ترتیب استاندارد MIDI
alternating current
U
جریان الکتریکی که مقدار آن در زمان به ترتیب تغییر میکند و به صورت سینوسی است
banner page
U
صفحهای که در ابتدا با تاریخ و زمان و نام متن و نام مشخص چاپ گیرند و چاپ میشود
backdates
U
تاریخ قبل از تاریخ واقعی را ذکر کردن
backdate
U
تاریخ قبل از تاریخ واقعی را ذکر کردن
backdated
U
تاریخ قبل از تاریخ واقعی را ذکر کردن
backdating
U
تاریخ قبل از تاریخ واقعی را ذکر کردن
martyrology
U
تاریخ شهدا تاریخ شهدای مسیحی
antedates
U
پیش از تاریخ حقیقی تاریخ گذاشتن
antedate
U
پیش از تاریخ حقیقی تاریخ گذاشتن
antedated
U
پیش از تاریخ حقیقی تاریخ گذاشتن
antedated cheque
U
چک به تاریخ مقدم بر تاریخ واقعی صدور
dates
U
تاریخ گذاردن تاریخ گذاشتن
date
U
تاریخ گذاردن تاریخ گذاشتن
hagiology
U
تاریخ مقدس تاریخ انبیاء
prehistory
U
ماقبل تاریخ تاریخ قبلی
random processing
U
پردازش داده به ترتیب مورد نیاز و نه ترتیب ذخیره شده
collocation
U
ترتیب نوبت و ترتیب پرداخت بدهی به طلبکاران
CSMA CD
U
پروتکل ارتباط شبکهای که مانع ارسال همزمان دو منبع میشود به این ترتیب که باید صبر کنند و در زمان مناسب ارسال کنند برای ارسال داده در اینترنت به کار می رود
target date
U
زمان حمله به هدف یا تاریخ حمله به هدف
chain
U
1-مجموعهای از فایل ها یادادههای متصل بهم به ترتیب 2-مجموعهای از دستورالعمل ها که به ترتیب اجرا می شوند
chains
U
1-مجموعهای از فایل ها یادادههای متصل بهم به ترتیب 2-مجموعهای از دستورالعمل ها که به ترتیب اجرا می شوند
protohistory
U
تاریخ ماقبل تاریخ
line haul
U
زمان لازم برای حمل بار به وسیله ستون زمان حمل باریا زمان حرکت ستون موتوری
firing order
U
ترتیب احتراق موتور وایرچینی موتور ترتیب تیراندازی سلاح
caches
U
مدار منط قی که زمان ذخیره سازی داده در حافظه پنهان و نیز زمان دستیابی به داده در خافظه پنهان و زمان دستیابی به رسانه کند تر را مشخص میکند
cache
U
مدار منط قی که زمان ذخیره سازی داده در حافظه پنهان و نیز زمان دستیابی به داده در خافظه پنهان و زمان دستیابی به رسانه کند تر را مشخص میکند
cache memory
U
مدار منط قی که زمان ذخیره سازی داده در حافظه پنهان و نیز زمان دستیابی به داده در خافظه پنهان و زمان دستیابی به رسانه کند تر را مشخص میکند
batting order
U
ترتیب ورود توپزنها به بازی بیس بال ترتیب ورود توپزنهابه بازی کریکت
realtime
U
زمان حقیقی یا زمان خالص ارسال و دریافت پیامها
circuits
U
روشی که در آن اتصال یا مسیر بین دو گره در زمان این فراخوان ها و نه در زمان تنظیم آنها انجام میشود
circuit
U
روشی که در آن اتصال یا مسیر بین دو گره در زمان این فراخوان ها و نه در زمان تنظیم آنها انجام میشود
road time
U
یا زمان تخلیه جاده زمان عبور ستون
It will be some time before the new factory comes online, and until then we can't fulfill demand.
U
آغاز به کار کردن کارخانه جدید مدتی زمان می برد و تا آن زمان قادر به تامین تقاضا نخواهیم بود.
access time
U
کل زمان لازم برای رسانه ذخیره سازی از وقتی که تقاضای داده میشود تا زمان بازگشت داده
IAM
U
فضای حافظه که زمان دستیابی بین زمان حافظه اصلی و سیستم بر پایه دیسک دارد
references
U
نقط های در زمان که به عنوان مبدا برای زمان بندی هادی دیگر یا اندازه گیریهای دیگر به کار می رود
reference
U
نقط های در زمان که به عنوان مبدا برای زمان بندی هادی دیگر یا اندازه گیریهای دیگر به کار می رود
response time
U
زمان جواب زمان پاسخگویی
arrival
U
زمان حضور زمان رسیدن
presenting
U
زمان حاضر زمان حال
arrivals
U
زمان حضور زمان رسیدن
presented
U
زمان حاضر زمان حال
presents
U
زمان حاضر زمان حال
present
U
زمان حاضر زمان حال
seek time
U
زمان جستجو زمان طلب
read time
U
زمان اماده شدن اطلاعات زمان در دسترس قرار گرفتن اطلاعات کامپیوتری
tour of duty
U
زمان گردش ماموریت زمان توقف پرسنل در مناطق مختلف ماموریت
dive schedule
U
جدول حداکثر زمان و عمق استخر برای شیرجه جدول نشاندهنده عمق و زمان ماندن زیر اب غواص
times
U
مدت زمان یک کار در سیستم اشتراک زمانی یا چندبرنامهای . زمان یک کاربر یا برنامه یا کار در یک سیستم چند کاره
timed
U
مدت زمان یک کار در سیستم اشتراک زمانی یا چندبرنامهای . زمان یک کاربر یا برنامه یا کار در یک سیستم چند کاره
time
U
مدت زمان یک کار در سیستم اشتراک زمانی یا چندبرنامهای . زمان یک کاربر یا برنامه یا کار در یک سیستم چند کاره
imprescriptible
U
وابسته به اموال حقوقی که مشمول مرور زمان نیست غیر مشمول مرور زمان تجویز نشده
unemployment compensation
U
پرداختی در زمان بیکاری پرداخت کمکی در زمان بیکاری
equation of time
U
خطای قرائت زمان نجومی پس ماند زمان نجومی
execution
U
1-زمان لازم برای اجرای یک برنامه یا مجموعه دستورات . 2-زمان لازم برای یک سیکل اجرا
loom time
U
مدت زمان بافت
[از زمان چله کشی تا جدا کردن فرش بافته شده از دار و مبنای تعیین ساعات کار مفید، وقت حقیقی لازم جهت اتمام فرش و قیمت نسبی فرش می باشد.]
appointment
U
تاریخ
dateless
U
بی تاریخ
appointed day
U
تاریخ
undated
U
بی تاریخ
appointments
U
تاریخ ها
date
[appointment]
U
تاریخ
coetaneous
U
هم تاریخ
appointed days
U
تاریخ ها
as from
U
از تاریخ ,
histories
U
تاریخ
coeval
U
هم تاریخ
eras
U
تاریخ
history
U
تاریخ
with effect from
U
از تاریخ ...
era
U
تاریخ
dates
[appointments]
U
تاریخ ها
date
U
تاریخ
dates
U
تاریخ
as of
U
از تاریخ
no date
U
بی تاریخ
expiry date
U
تاریخ انقضاء
due date
U
تاریخ سررسید
stale cheque
U
چک تاریخ گذشته
expiration date
U
تاریخ انقضا
value date
U
تاریخ ارزش
date of acquisition
U
تاریخ خریداری
backdating date
U
پیش تاریخ
system date
U
تاریخ سیستم
termination date
U
تاریخ پایان
the date was not specified
U
تاریخ ان معلوم
economic history
U
تاریخ اقتصادی
historians
U
تاریخ نویس
basic date
U
تاریخ ترفیع
chronogram
U
ماده تاریخ
date of shipment
U
تاریخ حمل
intellectual history
U
تاریخ اندیشه ها
current date
U
تاریخ جاری
date in issuing
U
تاریخ صدور
historicity
U
تاریخ گرایی
effective date
U
تاریخ اجرا
date of maturity
U
تاریخ سررسید
natural historian
U
تاریخ نویس
date of maturity
U
تاریخ انقضاء
modern history
U
تاریخ معاصر
creation date
U
تاریخ ایجاد
maintenance history
U
تاریخ تعمیرات
due date
U
تاریخ تادیه
closing date
U
تاریخ انقضاء
julain date
U
تاریخ ژولین
date of issuance
U
تاریخ صدور
datable
U
تاریخ گذاردنی
delivery date
U
تاریخ تحویل
dateline
U
تاریخ گذاری
dated
U
تاریخ دار
completion date
U
تاریخ تکمیل
dates
U
نخل تاریخ
creation date
U
تاریخ افرینش
literary history
U
تاریخ ادبیات
date
U
نخل تاریخ
maturity date
U
تاریخ سررسید
historians
U
تاریخ گزار
epochs
U
مبدا تاریخ
epoch
U
مبدا تاریخ
acceptance date
U
تاریخ قبولی
postdates
U
تاریخ ماقبل
out of date
U
از تاریخ گذشته
natural history
U
تاریخ طبیعی
dateable
U
تاریخ گذاردنی
historian
U
تاریخ نویس
prehistory
U
ماقبل تاریخ
postdating
U
تاریخ ماقبل
shelf life
U
تاریخ مصرف
historian
U
تاریخ گزار
date of birth
U
تاریخ تولد
postdate
U
تاریخ ماقبل
postdated
U
تاریخ ماقبل
prehistory
U
پیش تاریخ
Ancient history
U
تاریخ باستان
production cycle
U
زمان یا دوره بافت یک فرش
[این دوره از زمان طراحی یا نقشه کشی شروع شده و به بافت کامل فرش منتهی می شود.]
interlook dormant period
U
زمان توقف دستگاه رادار مدت زمان توقف کار تجسس رادار
misdate
U
تاریخ غلط گذاشتن
completion date
U
تاریخ انجام کار
of even date
U
دارای همان تاریخ
eras
U
اغاز تاریخ عصر
date of change of acountability
U
تاریخ تسویه حساب
era
U
اغاز تاریخ عصر
morphology
U
تاریخ تحولات لغوی
medizeval history
U
تاریخ قرون وسطی
even
U
دارای همان تاریخ
cryptodate
U
کلید تاریخ رمز
prehistoric times
U
ازمنه ماقبل تاریخ
dateline
U
محل تاریخ گذاری
datable
U
قابل تعیین تاریخ
post date
U
تاریخ اینده گذاشتن
dateable
U
قابل تعیین تاریخ
post date
U
پیش تاریخ کردن
chronological
U
دارای تسلسل تاریخ
effective date
U
تاریخ شروداجرای دستورالعمل
historical determinism
U
اعتقاد به جبر تاریخ
up to now
U
تا کنون تا این تاریخ
value date
U
تاریخ اجرا والور
hagiologist
U
نویسنده تاریخ اولیاوپیغمبران
from the date on wards
U
از این تاریخ به بعد
expiry date of the credit
U
تاریخ انقضای اعتبار
historically
U
بشکل تاریخ دراوردن
economic interpretation of history
U
تفسیر اقتصادی تاریخ
What is todays date ?
U
تاریخ امروز چیست ؟
Death keeps no calendar.
<proverb>
U
مرگ تاریخ ندارد.
Date and place of departure.
U
تاریخ ؟ محل حرکت
An Out line of European history .
U
کلیات تاریخ اروپ؟
The prehistoric creatures .
U
موجودات ماقبل تاریخ
early German history
U
تاریخ ابتدایی آلمان
azoic
U
دوران ماقبل تاریخ
the Classical World
[the Ancient World]
U
جهان باستانی
[تاریخ]
historian
U
تاریخ دان مورخ
landmarks
U
نقطه تحول تاریخ
landmark
U
نقطه تحول تاریخ
historians
U
تاریخ دان مورخ
letter of even date
U
نامه همین تاریخ
to go down in history
U
در تاریخ ثبت شدن
historic
U
معروف مبنی بر تاریخ
the christian era
U
مبدا تاریخ میلادی
back dated
U
پیش تاریخ شده
Antiquity
U
جهان باستانی
[تاریخ]
frequency
U
زمان تناوب زمان تکرار تناوب عمل
frequencies
U
زمان تناوب زمان تکرار تناوب عمل
erenow
U
پیش ازاین تااین تاریخ
date
U
تاریخ روز و ماه و سال
historicize
U
بعنوان تاریخ نشان دادن
international date line
U
خط بین المللی تغییر تاریخ
to dungeon somebody
U
به زندان انداختن کسی
[تاریخ]
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com