English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (33 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
phase out U به ترتیب خارج کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
to phase out something U به ترتیب خارج کردن چیزی
Other Matches
random processing U پردازش داده به ترتیب مورد نیاز و نه ترتیب ذخیره شده
schedule U ترتیب انجام کارها یا ترتیب اختصاص زمان CPU برای پردازش در سیستم چند کاربره
scheduled U ترتیب انجام کارها یا ترتیب اختصاص زمان CPU برای پردازش در سیستم چند کاربره
schedules U ترتیب انجام کارها یا ترتیب اختصاص زمان CPU برای پردازش در سیستم چند کاربره
collocation U ترتیب نوبت و ترتیب پرداخت بدهی به طلبکاران
chains U 1-مجموعهای از فایل ها یادادههای متصل بهم به ترتیب 2-مجموعهای از دستورالعمل ها که به ترتیب اجرا می شوند
chain U 1-مجموعهای از فایل ها یادادههای متصل بهم به ترتیب 2-مجموعهای از دستورالعمل ها که به ترتیب اجرا می شوند
untune U بی ترتیب کردن
firing order U ترتیب احتراق موتور وایرچینی موتور ترتیب تیراندازی سلاح
dispose U ترتیب کارها رامعین کردن
circuitry U مداربندی کردن ترتیب مدارها
sequence U به ترتیب مرتب کردن دنباله
agree U ترتیب دادن درست کردن
agreeing U ترتیب دادن درست کردن
agrees U ترتیب دادن درست کردن
sequences U به ترتیب مرتب کردن دنباله
ejection U خارج کردن وسیله یا نیروها بخارج پرتاب کردن یا کشیدن
inactivate U غیر فعال کردن ناو از رده خارج کردن یکان
countermining U زنجیری کردن ترتیب انفجار مینها
scheduling U مرتب کردن ترتیب پردازش کارها
selective U مرتب کردن بخشی از داده ها به ترتیب
selectively U مرتب کردن بخشی از داده ها به ترتیب
ejected U خارج کردن
expulse U خارج کردن
discharges U خارج کردن
eject U خارج کردن
derailed U از خط خارج کردن
derails U از خط خارج کردن
ejecting U خارج کردن
discharge U خارج کردن
to rule out U خارج کردن
ejects U خارج کردن
unship U خارج کردن
derail U از خط خارج کردن
derailing U از خط خارج کردن
phase out U خارج کردن
bring out U خارج کردن
extraction U خارج کردن
out of bounds U خارج از خط کناری یا پایان یا خط دروازه توپ خارج از میدان واترپولو توپ مرده
alphasort U مرتب کردن داده به ترتیب حروف الفبا
collating U مقایسه کردن و قرار دادن موضوعات به ترتیب
collates U مقایسه کردن و قرار دادن موضوعات به ترتیب
to dress a salad with mayonnaise U مزین کردن [ترتیب دادن ] سالاد با مایونز
collated U مقایسه کردن و قرار دادن موضوعات به ترتیب
collate U مقایسه کردن و قرار دادن موضوعات به ترتیب
accession به ترتیب خرید وارد دفتر و ثبت کردن
expectorate U ازشش خارج کردن
write-offs U از دفتر خارج کردن
write-off U از دفتر خارج کردن
exfiltration U خارج کردن از میدان
write off U از دفتر خارج کردن
table U از دستور خارج کردن
swap out U مبادله کردن به خارج
decivilize U از تمدن خارج کردن
disarm U از ضامن خارج کردن
disarms U از ضامن خارج کردن
tabled U از دستور خارج کردن
tables U از دستور خارج کردن
defecating U خارج کردن مدفوع
spews U با فشار خارج کردن
defecated U خارج کردن مدفوع
ablate U بریدن و خارج کردن
defecates U خارج کردن مدفوع
spewing U با فشار خارج کردن
spewed U با فشار خارج کردن
spew U با فشار خارج کردن
disarmed U از ضامن خارج کردن
defecate U خارج کردن مدفوع
tabling U از دستور خارج کردن
to expel [from] U بزور خارج کردن [از]
disseise U ازتصرف خارج کردن
to put out of court U از دستور خارج کردن
lay on the table U از دستور خارج کردن
expels U منفصل کردن بزور خارج کردن
expelling U منفصل کردن بزور خارج کردن
expelled U منفصل کردن بزور خارج کردن
expel U منفصل کردن بزور خارج کردن
batting order U ترتیب ورود توپزنها به بازی بیس بال ترتیب ورود توپزنهابه بازی کریکت
reformat U فرمت کردن دیسکی که حاوی داده است و پاک کردن داده به این ترتیب
wanton U بی ترتیب کردن شهوترانی کردن
disarranges U بی ترتیب کردن مختل کردن
disarranging U بی ترتیب کردن مختل کردن
disarrange U بی ترتیب کردن مختل کردن
disarranged U بی ترتیب کردن مختل کردن
derange U بی ترتیب کردن دیوانه کردن
deconcentrate U از حالت تغلیظ خارج کردن
emits U بیرون دادن خارج کردن
emancipate U از زیر سلطه خارج کردن
evacuated U اخراج خارج کردن یا شدن
reeking U بخار ازدهان خارج کردن
reeks U بخار ازدهان خارج کردن
To import goods [from abroad] کالا از خارج وارد کردن
emancipated U از زیر سلطه خارج کردن
emancipates U از زیر سلطه خارج کردن
emancipating U از زیر سلطه خارج کردن
evacuates U اخراج خارج کردن یا شدن
uncouple U از حالت زوجی خارج کردن
emit U بیرون دادن خارج کردن
evacuating U اخراج خارج کردن یا شدن
unplugs U خارج کردن دو شاخه از سوکت
unplugging U خارج کردن دو شاخه از سوکت
strike off the rolls U از صورت وکلا خارج کردن
evacuate U اخراج خارج کردن یا شدن
unplugged U خارج کردن دو شاخه از سوکت
emitted U بیرون دادن خارج کردن
emitting U بیرون دادن خارج کردن
withdrawal U خارج کردن عقب کشیدن
unplug U خارج کردن دو شاخه از سوکت
withdrawals U خارج کردن عقب کشیدن
reek U بخار ازدهان خارج کردن
reeked U بخار ازدهان خارج کردن
bail U عمل خارج کردن اب قایق
riprap U سنگچینی بی ترتیب صدای وزش باد تند سنگریزی کردن
emit U بیرون دادن از خود خارج کردن
bowdlerize U قسمتهای خارج از اخلاق را حذف کردن از
break U از حالت رمز خارج کردن یک کد مشکل
emits U بیرون دادن از خود خارج کردن
emitted U بیرون دادن از خود خارج کردن
snake out U خارج کردن کالا از انبار ناو
safing U از حالت مسلح بودن خارج کردن
to play in or out U با نواختن ارغنون یا سازدیگرواردیا خارج کردن
breaks U از حالت رمز خارج کردن یک کد مشکل
emitting U بیرون دادن از خود خارج کردن
discards U خارج کردن چیزی که مورد نیاز است
discarding U خارج کردن چیزی که مورد نیاز است
importation U عمل وارد کردن چیزی به سیستم از خارج
discarded U خارج کردن چیزی که مورد نیاز است
to move one's operation offshore U شرکت خود را به خارج [از کشور] منتقل کردن
deviation U از شروط و مقررات قراردادتجاوز کردن و خارج شدن
discard U خارج کردن چیزی که مورد نیاز است
stripping crane U جرثقیل برای خارج کردن شمش از کوکیله
deviations U از شروط و مقررات قراردادتجاوز کردن و خارج شدن
hooked medallion U ترنج قلاب شکل [در این ترنج سر قلاب ها می تواند به سمت خارج و یا ترکیبی از داخل و خارج طراحی شود.]
lineup U اماده ومجهز کردن ترتیب جای بازیکنان فوتبال طرز قرار گیری
evicting U خارج کردن خلع ید کردن
evicted U خارج کردن خلع ید کردن
evict U خارج کردن خلع ید کردن
evicts U خارج کردن خلع ید کردن
external U مشخص کردن انبار کاغذ در خارج از وسیله یا میز
externals U مشخص کردن انبار کاغذ در خارج از وسیله یا میز
sidelined U ازبازی یا معرکه خارج کردن کار یا چیز فرعی
evictions U چیزی را به حکم قانون از تصرف کسی خارج کردن
sidelining U ازبازی یا معرکه خارج کردن کار یا چیز فرعی
sidelines U ازبازی یا معرکه خارج کردن کار یا چیز فرعی
released U خارج کردن بری شدن برائت از دین ترخیص
releases U خارج کردن بری شدن برائت از دین ترخیص
smut U تصاویروداستانهای خارج از اخلاق سیاه ولکه دار کردن
release U خارج کردن بری شدن برائت از دین ترخیص
sideline U ازبازی یا معرکه خارج کردن کار یا چیز فرعی
exfiltration U خارج کردن عده ها از مناطق تحت کنترل دشمن
smuts U تصاویروداستانهای خارج از اخلاق سیاه ولکه دار کردن
eviction U چیزی را به حکم قانون از تصرف کسی خارج کردن
break out U نوعی حمله برای خارج کردن گوی از منطقه دفاعی
denationalising U از حقوق ملی محروم کردن صنایع را از صورت ملی خارج کردن
denationalized U از حقوق ملی محروم کردن صنایع را از صورت ملی خارج کردن
denationalizes U از حقوق ملی محروم کردن صنایع را از صورت ملی خارج کردن
denationalizing U از حقوق ملی محروم کردن صنایع را از صورت ملی خارج کردن
denationalises U از حقوق ملی محروم کردن صنایع را از صورت ملی خارج کردن
denationalised U از حقوق ملی محروم کردن صنایع را از صورت ملی خارج کردن
denationalize U از حقوق ملی محروم کردن صنایع را از صورت ملی خارج کردن
deforest U درختان جنگل را قطع کردن ازحالت جنگل خارج کردن جنگل تراشی کردن
deforested U درختان جنگل را قطع کردن ازحالت جنگل خارج کردن جنگل تراشی کردن
deforesting U درختان جنگل را قطع کردن ازحالت جنگل خارج کردن جنگل تراشی کردن
deforests U درختان جنگل را قطع کردن ازحالت جنگل خارج کردن جنگل تراشی کردن
demonetization U سکه خارج از گردش جایگزین کردن مسکوکات جدیدبه جای سکههای رایج
label U مشخص کردن قطعه کاغذ که خارج وسیله یا دیسک نصب شده است
labelled U مشخص کردن قطعه کاغذ که خارج وسیله یا دیسک نصب شده است
labeling U مشخص کردن قطعه کاغذ که خارج وسیله یا دیسک نصب شده است
labels U مشخص کردن قطعه کاغذ که خارج وسیله یا دیسک نصب شده است
alphabetize U به ترتیب الفبا نوشتن باحروف الفبا بیان کردن
texts U پردازش کلمات یا استفاده از صفحه کلید کامپیوتر , ویدایش و خارج کردن متن به صورت حروف , برچسب ها و..
port U مدار یا اتصالی که به کامپیوتر امکان خارج کردن یا ارسال داده به ماشین دیگر یا وسیله دگر میدهد
text U پردازش کلمات یا استفاده از صفحه کلید کامپیوتر , ویدایش و خارج کردن متن به صورت حروف , برچسب ها و..
demonetization U خارج کردن پول از گردش از اعتبار انداختن پول درگردش
tilting mixer U نوعی بتن ساز دوار که با کج کردن مخزن ان تمام بتن خارج میشود
osteotomy U برش استخوان و جداکردن و خارج کردن قسمتی از استخوان
reversion U هبه کردن مال غیر منقول بخ کسی به شرط حدوث امری در خارج یا گذشتن مدت معین هبه مشروط
cryptographic U تعداد کدهایی که در الگوریتم رمز برای مشخص کردن داده رمز دار و خارج از رمز به کارمی روند
serviced U شرکتی که سرویس خاص مانند خارج کردن فایلهای DTP به مجموعههای تایپ , تبدیل فایلها یا ایجاد اسلاید از فایلهای گرافیکی را بر عهده دارد
service U شرکتی که سرویس خاص مانند خارج کردن فایلهای DTP به مجموعههای تایپ , تبدیل فایلها یا ایجاد اسلاید از فایلهای گرافیکی را بر عهده دارد
ataxic U بی ترتیب
set up U ترتیب
serialization U ترتیب
anomalies U بی ترتیب
regularities U ترتیب
sequences U ترتیب
regularity U ترتیب
sequence U ترتیب
anomaly U بی ترتیب
orderless U بی ترتیب
ordonnance U ترتیب
system U ترتیب
configuration U ترتیب
randomly U بی ترتیب
random U بی ترتیب
out of kelter U بی ترتیب
systems U ترتیب
catenation U ترتیب
ordering U ترتیب
configurations U ترتیب
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com