English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 17 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
throw a curve <idiom> U به بیراهه کشاندن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
drag U کشاندن
dragged U کشاندن
drags U کشاندن
byways U بیراهه
byway U بیراهه
trackless U بیراهه
perorate U سخن بدرازا کشاندن
bushwacking U در جنگل از بیراهه رفتن
hell-bent U به بیراهه کشیده شده
hell bent U به بیراهه کشیده شده
To drag out an affair . To go on and on . موضوعی را کش دادن [بدرازا کشاندن]
indirection U غیر مستقیمی بیراهه روی
forcing U تکرار ضربه برای به دفاع کشاندن حریف
force U تکرار ضربه برای به دفاع کشاندن حریف
forces U تکرار ضربه برای به دفاع کشاندن حریف
hit-and-run <idiom> U حادثهای که راننده ماشین به بیراهه براند بدون اثری
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com