Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
he was sent to england
U
به انگلیس اعزام کردند
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
admision rate
U
میزان اعزام به بهداری نواخت سالیانه اعزام به بهداری
he was refused employment
U
کردند
dispatches
U
اعزام
despatches
U
اعزام
despatched
U
اعزام
dispatch
U
اعزام
send out
U
اعزام
dispatched
U
اعزام
dispatching
U
اعزام
despatching
U
اعزام
they mulcted him
U
او را جریمه کردند
they proclaimed him sovereign
U
اعلان کردند
The trees are in bloom .
U
درختها گه کردند
they put their heads together
U
با هم مشورت کردند
dispateh
U
اعزام کردن
dispatches
U
اعزام یکانها
embassage
U
اعزام سفیر
sends
U
اعزام داشتن
sending
U
اعزام داشتن
send
U
اعزام داشتن
send out
U
اعزام کردن
detaching
U
اعزام کردن
detaches
U
اعزام کردن
detach
U
اعزام کردن
dispatcher
U
اعزام کننده
unattached
U
اعزام نشده
dispatches
U
اعزام داشتن
despatches
U
اعزام یکانها
despatches
U
اعزام داشتن
despatches
U
اعزام کردن
dispatch
U
اعزام کردن
dispatch
U
اعزام داشتن
despatching
U
اعزام یکانها
despatched
U
اعزام یکانها
despatching
U
اعزام کردن
despatching
U
اعزام داشتن
despatched
U
اعزام کردن
despatched
U
اعزام داشتن
dispatch
U
اعزام یکانها
dispatched
U
اعزام یکانها
dispatches
U
اعزام کردن
to tell off
U
اعزام کردن
to send away
U
اعزام داشتن
dispatched
U
اعزام کردن
dispatched
U
اعزام داشتن
what a ready welcome i found!
U
چه حسن استقبالی از من کردند !
they put up a good fight
U
جنگ خوبی کردند
They pinched my keys.
U
کلیدهایم رابلند کردند
they had words
U
باهم نزاع کردند
They escaped under cover of darkness.
U
درتاریکی شب فرار کردند
potsdom agreement
U
تاکید وتشریح کردند
They greeted each other.
U
با هم سلام وتعارف کردند
It was required of me . They imposed it on me .
U
آنرا به من تکلیف کردند
albion
U
انگلیس
the english
U
انگلیس ها
Britain
U
انگلیس
sick slip
U
برگ اعزام به بیمارستان
committing
U
اعزام داشتن برای
committed
U
اعزام داشتن برای
commits
U
اعزام داشتن برای
commit
U
اعزام داشتن برای
reception station
U
دفترسربازگیری و اعزام به یکانها
dispatcher
U
اعزام کننده امکانات
transfer station
U
محل اعزام افراد
afforcement
U
اعزام نیروی امداد
despatch
U
ارسال کردن اعزام
to send upon an e
U
به سفارت اعزام کردن
its was extended
U
مدت اعتبارانرا دراز کردند
they poured toward that city
U
سوی ان شهر هجوم کردند
bombers raided the city
U
بمب افگن ها ان شهررابمباران کردند
the house was highly rated
U
خانه رازیاد تقویم کردند
they were made one
U
یعنی باهم عروسی کردند
They were talking in Spanish .
U
بزبان اسپانیولی صحبت می کردند
His path was strewn with flowers .
U
مقدم اورا گلباران کردند
They beat each other black and blue.
U
همدیگر را خونین ومالین کردند
He was deported from Iran.
U
اورااز ایران اخراج کردند
The kids stamped on the ants .
U
بچه ها مورچه را با لگه له می کردند
They changed seats .
U
صندلی هایشان را با هم عوض کردند
british possessions
U
متصرفات انگلیس
englishism
U
انگلیس مابی
Downing Street
U
دولت انگلیس
the british legation
U
سفارت انگلیس
Great Britain
U
کشور انگلیس
englander
U
اهل انگلیس
British
U
اهل انگلیس
Whitehall
U
دولت انگلیس
Britishers
U
تبعه انگلیس
Britons
U
خاک انگلیس
Britisher
U
تبعه انگلیس
Briton
U
خاک انگلیس
delegations
U
اعزام نماینده هیات نمایندگی
dispatchment
U
ارسال
[اعزام]
[گسیل]
[فرستادن ]
sending state
U
کشور اعزام کننده پرسنل
delegation
U
اعزام نماینده هیات نمایندگی
Fatimid
U
[پادشاهان اسلامی که در مصر حکومت می کردند.]
We sent for the doctor.
U
برای ما این دکتر را صدا کردند.
I had my car broken into last week.
U
هفته پیش از ماشینم دزدی کردند.
The soldirs leg was amputated .
U
پای سرباز را قطع کردند ( بریدند )
the exercised thier veto
U
انها حق وتوی خود را اعمال کردند
They shook hand and made up.
U
با یکدیگر دست دادند وآشتی کردند
He was framed.
U
برایش پاپوش دوختند ( توطئه کردند )
he was engagedon probation
U
بعنوان کاراموزی اورا استخدام کردند
she was shot for a spy
U
اورابه تهمت جاروزی تیرباران کردند
bombers raided the city
U
بمب افگن هابران شهرحمله کردند
They searched the whole town .
U
تمام شهر را گشتند ( جستجو کردند )
he paid through the nose
U
زیاد به او تحمیل کردند گوشش را بریدند
subject to the british rule
U
تابع حکومت انگلیس
farthing
U
پول خرد انگلیس
House of Lords
U
مجلس لردهای انگلیس
Anglicans
U
وابسته بکلیسای انگلیس
terry
U
سربازمدافع مرزی انگلیس
Anglican
U
وابسته بکلیسای انگلیس
regiment
U
گردان در ارتش انگلیس
farthings
U
پول خرد انگلیس
regiments
U
گردان در ارتش انگلیس
C. of E
U
مخفف کلیسای انگلیس
briticism
U
اصطلاحات خاص انگلیس
Union Jack
U
پرچم ملی انگلیس
white hall
U
هیئت حاکمه انگلیس
Union Jacks
U
پرچم ملی انگلیس
hundredweights
U
وزنهای که در انگلیس با 211رطل
excalibur
U
شمشیرارتورپادشاه افسانهای انگلیس
hundredweight
U
وزنهای که در انگلیس با 211رطل
john bull
U
لقب ملت انگلیس
half sovereign
U
سکه زر ده شیلینکی انگلیس
tunic
U
کت کوتاه سربازان انگلیس
tunics
U
کت کوتاه سربازان انگلیس
House of Commons
U
مجلس عوام انگلیس
inns of chancery
U
عمارتی در لندن که بیشترشاگردانش حقوق در ان زندگی می کردند
knickerbocker
U
زاده هلندی هایی که به york new کوچ کردند
they howled the speaker down
U
سخنگوراباجیغ وداد وادار به پایین امدن کردند
Everybody condemned his foolish behaviour .
U
همه رفتار نادرست اورا محکوم کردند
The bandits stripped him of all his belongines .
U
دزدهای سر گردنه ( راهزنان ) اورا لخت کردند
They I got confused .
U
آنقدر ازمن سؤال کردند که گیج شدم
corinthian brass or bronze
U
یکجور مفرغ که ازسیم و زرومس ترکیب می کردند
subject to the british rule
U
تحت تسلط دولت انگلیس
fusilier
U
هنگ تفنگداران ارتش انگلیس
HMS
U
مخفف در خدمت پادشاه انگلیس
shilling
U
شیلینگ واحد پول انگلیس
fusileer
U
هنگ تفنگداران ارتش انگلیس
anglicanism
U
اصول و انتقادات کلیسای انگلیس
dukes
U
لقب موروثی اعیان انگلیس
pict
U
مردمان غیر سلتی انگلیس
plantagenet
U
خانواده سلطنتی پلانتاژنت انگلیس
prince royal
U
پسر ارشد پادشاه انگلیس
princessroyal
U
بزرگترین دختر پادشاه انگلیس
duke
U
لقب موروثی اعیان انگلیس
shillings
U
شیلینگ واحد پول انگلیس
probationer
U
زندانی مشروطی که برای کار اعزام میشود
The convicts are being sent to concentration camps .
U
محکومین به اردوگاههای کار اجباری اعزام می شوند
probationers
U
زندانی مشروطی که برای کار اعزام میشود
The victors demanded unconditional surrender .
U
فاتحین تقاضای تسلیم بدون قید وشرط کردند
The planes pin- pointed the enemy targets .
U
هواپیما ها گشتند تا هدفهای دشمن را دقیق پیدا کردند
Shoppers were scrambling to get the best bargains.
U
خریداران تقلا می کردند بهترین معامله را داشته باشند.
crown glass
U
شیشه پنجره
[در قرن نوزدهم انگلیس]
Free Classicism
U
[سبک باستانری قرن نوزدهم انگلیس]
Test matches
U
مسابقات قهرمانی کریکت انگلیس واسترالیا
florins
U
پول انگلیس برابر بادو شیلینگ
florin
U
پول انگلیس برابر بادو شیلینگ
pennies
U
کوچکترین واحد پول انگلیس وامریکا
penny
U
کوچکترین واحد پول انگلیس وامریکا
shaken
U
وابسته به شکسپیر شاعر نامی انگلیس
shovel hat
U
کلاه لبه پهن کشیشان انگلیس
Whig
U
عضو حزب "ویگ " در انگلیس قدیم
Test match
U
مسابقات قهرمانی کریکت انگلیس واسترالیا
Whigs
U
عضو حزب "ویگ " در انگلیس قدیم
Few reporters dared to enter the war zone.
U
چندی از خبرنگاران جرأت کردند وارد منطقه جنگی بشوند.
leet
U
دادگاهی که تیول داران سالی یا ششماه یکبار برپا می کردند
The room is bare of furniture .
U
این اتاق خیلی لخت کردند ( مبلمان کافی ندارد )
I wanted to go camping but the others quickly ruled out that idea.
U
من می خواستم به کمپینگ بروم اما دیگران سریع ردش کردند.
Boer
U
سفید پوستی که نیاکانش در قرن هفدهم از هلند کوچ کردند
Boers
U
سفید پوستی که نیاکانش در قرن هفدهم از هلند کوچ کردند
Our children have all left home now, but
[except]
[bar]
one.
U
همه بچه های ما خانه را ترک کردند به غیر از یکی.
jacobite
U
طرفدارسلطنت جیمز اول پادشاه مخلوع انگلیس
lancastrian
U
در انگلیس طرفدار یاعضو خانواده سلطنتی لنکستر
knight bachelor
U
پایین ترین مرتبه سلحشوری قدیم انگلیس
derbies
U
نام شهری در انگلیس مسابقه اسب دوانی
derby
U
نام شهری در انگلیس مسابقه اسب دوانی
Prince of Wales
U
ولیعهد ذکور وارث تاج وتخت انگلیس
Jacobean
U
مربوط بدوره سلطنت جیمزاول و دوم در انگلیس
nautical mile
U
میل دریایی انگلیس معادل 0806 فوت
nautical miles
U
میل دریایی انگلیس معادل 0806 فوت
the peninsular war
U
جنگ انگلیس و فرانسه در شبه جزیره ایبری
primate of all england
U
سراسقف که بزرکترین مقام روحانی انگلیس را داراست
yeoman of the guard
U
گارد سلطنتی محافظ جان پادشاه انگلیس
pax britannica
U
اشتی که انگلیس کشورهای جنگجوربدان دعوت میکند
to set out for England
U
به سوی انگلیس رهسپار شدن
[با وسیله نقلیه]
Community architecture
U
[جنبش مداخله در طراحی ساختمان های انگلیس]
contact party
U
گروهی که برای کسب اطلاعات از یک یکان به جلو اعزام میشود
reception station
U
پست پذیرش و اماده کردن افراد جدید برای اعزام
myrmidon
U
یکی از اهالی جنگجوی thessalyکه در جنگ troyپادشاه خودرا پیروی کردند
bow-pew
U
[نوعی نیمکت معمول در قرن هجدهم انگلیس و آمریکا]
BSI
U
سازمانی که طراحی و کنترل استانداردهای انگلیس را برعهده دارد
ell
U
نام اندازهای که در انگلیس نزدیک 511 سانتیمتر است
reunionist
U
کسیکه که هواخواه پیوندکلیسای کاتولیک باکلیسای انگلیس میباشد
dispatch route
U
جاده تحت کنترل خودی درزمان مشخص مسیر اعزام پرسنل
sabbatical year
U
در دوران یهودیان باستان سال هفتم که طی آن زمین را آیش می کردند و بدهکاران را می بخشیدند
lombards
U
گروهی از کشور یتانان المانی نژاد که در سده ششم ایتالیارا فتح کردند
mohock
U
تنی ازگردن کلفتهای اشرافی درسده هجدهم درخیابانهای لندن اوباشی می کردند
Quantel
U
شرکت گرافیک کامپیوتری که سیستم گرافیکی Hrrey , Paint box را تولید کردند
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com