Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 207 (25 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
maximised
U
به اخرین درجه ممکن افزایش دادن بحد اعلی رساندن
maximises
U
به اخرین درجه ممکن افزایش دادن بحد اعلی رساندن
maximising
U
به اخرین درجه ممکن افزایش دادن بحد اعلی رساندن
maximize
U
به اخرین درجه ممکن افزایش دادن بحد اعلی رساندن
maximized
U
به اخرین درجه ممکن افزایش دادن بحد اعلی رساندن
maximizes
U
به اخرین درجه ممکن افزایش دادن بحد اعلی رساندن
maximizing
U
به اخرین درجه ممکن افزایش دادن بحد اعلی رساندن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
summits
U
اعلی درجه
high grade
U
درجه اعلی
tiptop
U
درجه اعلی
summit
U
اعلی درجه
tip top
U
بهترین اعلی درجه
apogee
U
ذروه اعلی درجه
internal temperature rise
U
افزایش درجه حرارت داخلی
maximum permissible temperature rise
U
حداکثر مقدار افزایش درجه حرارت مجاز
shift
U
روش افزایش کل ترکیب بیتهای ممکن با استفاده از تعدادی بیت برای بیان اینکه آیا کد بعدی باید جای شود یا میز
shifted
U
روش افزایش کل ترکیب بیتهای ممکن با استفاده از تعدادی بیت برای بیان اینکه آیا کد بعدی باید جای شود یا میز
shifts
U
روش افزایش کل ترکیب بیتهای ممکن با استفاده از تعدادی بیت برای بیان اینکه آیا کد بعدی باید جای شود یا میز
multiple
U
استفاده از بیش از یک بایت داده برای ذخیره سازی عدد برای افزایش دقت ممکن
last in , first out
U
اولین خروج از اخرین ورود فروش کالا از اخرین دسته کالای خریداری شده
expand
U
توسعه دادن و افزایش دادن حجم یا مقدار چیزی
expands
U
توسعه دادن و افزایش دادن حجم یا مقدار چیزی
expanding
U
توسعه دادن و افزایش دادن حجم یا مقدار چیزی
perpetuting testtimony
U
تاسیسی که به وسیله ان شهادتی که ممکن است بعدا" به ان استناد لازم شود و در عین حال ممکن است بعدا" ممکن الحصول نباشد حفظ میشود
Lilo
U
اخرین صادره از اخرین وارده
Lilos
U
اخرین صادره از اخرین وارده
closing date
U
اخرین روز اخرین فرصت
ascended
U
افزایش دادن
ascend
U
افزایش دادن
ascends
U
افزایش دادن
augment
U
افزایش دادن
augmented
U
افزایش دادن
augmenting
U
افزایش دادن
augments
U
افزایش دادن
supplying
U
رساندن دادن به
imbody
U
جا دادن رساندن
supplied
U
رساندن دادن به
supply
U
رساندن دادن به
capacity
U
انجام دادن هر مقدار کار که ممکن است
capacities
U
انجام دادن هر مقدار کار که ممکن است
boosts
U
افزایش دادن چیزی
boosting
U
افزایش دادن چیزی
boosted
U
افزایش دادن چیزی
raise to a higher power
U
افزایش دادن نما
boost
U
افزایش دادن چیزی
giving
U
رساندن تخصیص دادن
give
U
رساندن تخصیص دادن
extend
U
طول دادن رساندن
broadcasts
U
اشاعه دادن رساندن
gives
U
رساندن تخصیص دادن
extending
U
طول دادن رساندن
extends
U
طول دادن رساندن
broadcast
U
اشاعه دادن رساندن
intensifying
U
افزایش دادن تشدید کردن
intensify
U
افزایش دادن تشدید کردن
to fire up something
U
با تحریک چیزی را افزایش دادن
intensifies
U
افزایش دادن تشدید کردن
intensified
U
افزایش دادن تشدید کردن
to wind up
U
خاتمه دادن بپایان رساندن
to work it
<idiom>
U
چیزی را انجام دادن و به پایان رساندن
brevet
U
درجه افتخاری دادن فرمان درجه افتخاری
promoting
U
ترفیع دادن درجه دادن
promote
U
ترفیع دادن درجه دادن
promotes
U
ترفیع دادن درجه دادن
promoted
U
ترفیع دادن درجه دادن
graduates
U
درجه دادن
graduating
U
درجه دادن
graduate
U
درجه دادن
increases
U
صعود کردن افزایش یافتن بالا رفتن افزایش
increased
U
صعود کردن افزایش یافتن بالا رفتن افزایش
increase
U
صعود کردن افزایش یافتن بالا رفتن افزایش
berating
U
تخفیف درجه دادن
berates
U
تخفیف درجه دادن
doctored
U
درجه دکتری دادن به
berate
U
تخفیف درجه دادن
doctor
U
درجه دکتری دادن به
berated
U
تخفیف درجه دادن
doctoring
U
درجه دکتری دادن به
doctors
U
درجه دکتری دادن به
bell lap
U
زنگ اخرین دور مسابقه دوچرخه سواری صدای زنگ در اخرین دور دو
bulking
U
افزایش حجم مصالح ریزدانه ناشی از افزایش اب
accretion
U
افزایش بهای اموال افزایش میزان ارث
final bomb release line
U
اخرین خط رهایی بمب اخرین خط پرتاب بمب
to promote somebody
U
به کسی در شغلی درجه دادن
to upgrade somebody
U
به کسی در شغلی درجه دادن
litotes
U
کوچک قلم دادن چیزی برای افزایش اهمیت ان ویااجتناب ازانتقاد شکسته نفسی
long run
U
مدت کافی برای تغییر دادن در مقدار تولید به وسیله کاهش یا افزایش فرفیت موسسه
rank
U
درجه دادن دسته بندی کردن
ranked
U
درجه دادن دسته بندی کردن
ranks
U
درجه دادن دسته بندی کردن
calendaring
U
قرار دادن الیاف کتان یاپارچه در محلول داغ و غلیظ سود برای افزایش مقاومت وشفافیت ان
write protect
U
غیر ممکن کردن نوشتن روی فلاپی دیسک یا با حرکت دادن قسمت حفافت در مقابل نوشتن
windage
U
پیچ خوردگی حرکت دادن دستگاه درجه درسمت
high
U
دادن درجه دقت بالا یا داشتن مشخصات زیاد
highest
U
دادن درجه دقت بالا یا داشتن مشخصات زیاد
highs
U
دادن درجه دقت بالا یا داشتن مشخصات زیاد
wagners law
U
براساس این قانون که توسط اقتصاددان المانی بیان شده رابطه مستقیمی بین افزایش مخارج دولت و افزایش رشد وتوسعه اقتصادی وجود دارد
multiplier principle
U
اصل ضریب افزایش سرمایه نسبت بین افزایش سرمایه گذاری و بالا رفتن درامد
nobby
U
اعلی
superfine
U
اعلی
forebear
U
جد اعلی
super
U
:اعلی
forebears
U
جد اعلی
culmination
U
حد اعلی
supreme
U
اعلی
high tides
U
حد اعلی
topnotch
U
اعلی
high tide
U
حد اعلی
great grand father
U
جد اعلی
final protective line
U
خط اخرین اتشهای حفافتی اخرین خط حفافتی
pareto optimality
U
حد مطلوب پاراتو وضعیتی که در ان نتوان رفاه یک فرد را افزایش داد مگر به قیمت کاهش دادن رفاه دیگری
gnathitis
U
ورم فک اعلی
superi or quality
U
جنس اعلی
spoke bone
U
زند اعلی
primely
U
بطور اعلی
radius
U
زند اعلی
worsted
U
پشم اعلی
topmost
U
اعلی ترین
v ring
U
تصویر شکاف درجه تفنگ روی خال سیاه هدف برای نمره دادن به تیراندازی
forbear
U
جد اعلی احتراز کردن
salad oil
U
روغن زیتون اعلی
top flight
U
اعلی ترین مرتبه
forbears
U
جد اعلی احتراز کردن
orange pekoe
U
چای زرین اعلی
beam attack
U
تک هواپیمای رهگیری که بازاویه افقی بیش از 54 درجه و کمتر از 531 درجه انجام میشود
cold working
U
شکل دادن به قطعات فلزی دردمای معمولی که باعث افزایش شکنندگی سختی واستحکام و کاهش خاصیت تورق پذیری یا مفتول پذیری ان میگردد
whatman
U
کاغذ اعلی مخصوص ترسیم وطراحی
jadeite
U
یشم اعلی که در برمه یافت میشود
elevation indicator
U
صفحه مدرج درجه طبلک درجه
shoulder patch
U
درجه روی بازوی درجه داران
manchet
U
قرص نام ساخته شده از گندم اعلی وخالص
retardation
U
[افزایش طول نخ در اثر نیروی کشش ثابت در زمان معین]
[در چله هایی که به مدت طولانی روی دار می مانند این افزایش طول مشاهده می شود و کاهش استحکام نخ و کاهش طول عمر فرش را به همرا دارد.]
sales promotion
U
افزایش فروش از راه تبلیغات افزایش فروش
sighting bar
U
ستون درجه ونک مگسک میله ستون درجه دستگاه نشانه روی اموزشی
third-class
U
درجه سوم بلیط درجه 3
third class
U
درجه سوم بلیط درجه 3
superelevation
U
درجه ارتفاع درجه بلندی
malthusian law of population
U
نظریه جمعیتی مالتوس براساس این نظریه جمعیت بصورت تصاعد هندسی افزایش میابد در حالیکه وسایل معیشت و مواد غذائی بصورت تصاعد عددی افزایش میابد
sighting leaf
U
ستون درجه تفنگ یا دستگاه نشانه روی شاخص درجه تفنگ
finals
U
اخرین
final
U
اخرین
last a
U
اخرین
lastmentioned
U
اخرین
to the last
U
تا اخرین دم
bottommost
U
اخرین
inextremis
U
در اخرین مرحله
nightcaps
U
اخرین مسابقه
to the bitters end
U
تا اخرین دم یاحد
topnotch
U
اخرین نقطه
reserve price
U
اخرین بها
tag end
U
اخرین قسمت
stoppress
U
اخرین خبر
nightcap
U
اخرین مسابقه
upshot
U
اخرین شماره
the last two
U
اخرین دوتا
pis aller
U
اخرین چاره
the very last drop
U
اخرین قطره
final price
U
اخرین قیمت
final coordination line
U
اخرین خط هماهنگیها
bitter end
U
اخرین پریشانی
set point
U
اخرین امتیاز
parthian glance
U
اخرین نگاه
deadline
U
اخرین مهلت
last
U
اخرین اخیر
match point
U
اخرین امتیاز
lasted
U
اخرین اخیر
match points
U
اخرین امتیاز
deadlines
U
اخرین مهلت
lasts
U
اخرین اخیر
armistise
U
متارکه جنگ عبارت است از توقف عملیات جنگی با موافقت طرفین محاربه اتش بس ممکن است کامل یعنی شامل کلیه عملیات جنگی و در جمیع میدانهای نبرد باشد و نیز ممکن است محلی یعنی فقط مربوط به قسمت معینی از میدان جنگ وبه مدت محدود باشد
last but not least
U
اخرین ولی نه کمترین
deadlines
U
سررسید اخرین فرصت
deadline
U
سررسید اخرین فرصت
ultimatums
U
اخرین پیشنهاد قطعی
ultimatum
U
اخرین پیشنهاد قطعی
ultimata
U
اخرین پیشنهاد قطعی
no wind position
U
اخرین محل هواپیما
final protective fires
U
اخرین اتشهای حفافتی
surrebutter
U
اخرین پاسخ خواهان
Halloween
U
اخرین شب ماه اکتبر
up-to-date
U
حاوی اخرین اطلاعات
currents
U
فعلی اخرین اطلاعات
current
U
فعلی اخرین اطلاعات
bell lap
U
اخرین دور مسابقه
up to date
U
حاوی اخرین اطلاعات
up to date
U
مطابق اخرین طرز
pis aller
U
اخرین پناه چاره
set point
U
اخرین امتیاز بازی
up-to-date
U
مطابق اخرین طرز
her last was a son
U
اخرین بچهای که زایید پسربود
omega
U
اخرین حرف الفبای یونانی
closing prices
U
اخرین قیمت معامله شده
isaid in my last
U
در اخرین نامه خود گفتم
faena
U
اخرین ضرباتی که گاو را می کشد
i am nat my last shifts
U
اخرین وسیله یا تدبیر من اینست
hallow een
U
شب اولیاء :اخرین شب ماه اکتبر
filo
U
اخرین صادره از اولین وارده
lifo last in first out
U
اولین صادره از اخرین وارده
gun lap
U
شلیک اخرین دور مسابقه دو
rear point
U
اخرین قسمت عقب دار
thule
U
اخرین نقطه شمالی مسکون دنیا
match points
U
اخرین امتیاز برای بردن مسابقه
home hole
U
اخرین بخش زمین یا یک دوربازی گلف
match point
U
اخرین امتیاز برای بردن مسابقه
stretch runner
U
تلاش زیاد اسب در اخرین مرحله
what is the latest
U
خبر تازه چه دارید اخرین خبرچیست
autumn
U
اخرین قسمت سومین دوره زندگی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com