Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 51 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
for all the world
<idiom>
U
بهر قیمتی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
valuable
U
گرانبها قیمتی
dumping
U
فروش کالا در بازار خارج به قیمتی ارزانتر از بازار داخل
dumping
U
فروش کالادر کشورهای دیگر با قیمتی پایین تر از قیمت داخلی
factories
U
قیمتی که حاوی حمل و نقل ازکارخانه نباشد
factory
U
قیمتی که حاوی حمل و نقل ازکارخانه نباشد
ingot
U
فلز قیمتی
stone
U
سنگ قیمتی
stones
U
سنگ قیمتی
stoning
U
سنگ قیمتی
cameo
U
برجسته کاری درجواهروسنگهای قیمتی
cameos
U
برجسته کاری درجواهروسنگهای قیمتی
precious metal
U
فلز قیمتی
agate
U
سنگ قیمتی
agates
U
سنگ قیمتی
facet
U
سطوح کوچک جواهر و سنگهای قیمتی تراش
facets
U
سطوح کوچک جواهر و سنگهای قیمتی تراش
precious
U
: قیمتی
asteria
U
نوعی سنگ قیمتی
average revenue
U
قیمتی که خریدارمی پردازد
break up value
U
قیمتی که برای رهایی از کالای متروکه یا ازمد افتاده تعیین میشود
capital gain
U
منافع حاصل از فروش یاتعویض اقلام دارایی به قیمتی بیش از ارزش دفتری اضافه ارزش سرمایه سرمایه باز یافته
cupellation
U
گرفتن فلزات قیمتی از سرب
demand price
U
حداکثر قیمتی که خریداران کل را در بازار بخصوص جذب میکند
dual price system
U
نظام دو قیمتی
high dollar value
U
قیمتی
high grade steel
U
فولاد قیمتی
high value
U
قیمتی
lapidarian
U
وابسته به سنگهای قیمتی
lapidary
U
وابسته به سنگهای قیمتی
noble metal
U
فلز قیمتی
nonprice competition
U
رقابت غیر قیمتی
price elasticity of demand
U
کشش قیمتی تقاضا
price elasticity of supply
U
کشش قیمتی عرضه
price support
U
حمایت قیمتی
price system
U
نظام قیمتی
priceable things
U
اموال یا اشیا قیمتی
rondel
U
سنگهای قیمتی مدورزینتی
rondelle
U
جسم مدور سنگهای قیمتی مدور زینتی
to set no great store by
U
قیمتی ندانستن
value added
U
اضافه قیمتی که در مواد خام در نتیجه عملیات صنعتی و تولیدی ایجاد میشود
worthful
U
گرانبها قیمتی
worthlessness
U
بی قیمتی
precious stone
U
سنگ قیمتی
Every man has his price .
U
هر کسی یک قیمتی دارد ( قابل تطمیع وپذیرفتن رشوه )
At all costs . At any price .
U
به هر قیمتی که شده
Without ( beyond , above ) price .
U
بی نهایت قیمتی
He is a priceless nice fellow .
U
آدم نازنین و قیمتی یی است
I must get hold of her at all costs.
U
بهر قیمتی شده باید گیرش بیاورم
carpet value
U
ارزش قیمتی فرش
pearl
U
مروارید
[طرح این سنگ قیمتی در فرش های چینی بکار رفته و یک نوع آن بنام مروارید شعله ور معروف می باشد.]
Partial phrase not found.
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com