Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
sick bay
U
بهداری کشتی ودانشکده وغیره
sick bays
U
بهداری کشتی ودانشکده وغیره
sick berth
U
بهداری کشتی ودانشکده وغیره
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
health services
U
خدمات بهداری قسمتهای بهداری
post
U
تیر تلفن وغیره تیردگل کشتی وامثال ان
post-
U
تیر تلفن وغیره تیردگل کشتی وامثال ان
posted
U
تیر تلفن وغیره تیردگل کشتی وامثال ان
posts
U
تیر تلفن وغیره تیردگل کشتی وامثال ان
admision rate
U
میزان اعزام به بهداری نواخت سالیانه اعزام به بهداری
medical
U
بهداری
sickbay
U
بهداری
treatment facility
U
تاسیسات بهداری
medical service
U
قسمت بهداری
medical records
U
پروندههای بهداری
medical badge
U
علامت بهداری
medical evacuation
U
تخلیه بهداری
medical department
U
قسمت بهداری
medical department
U
اداره بهداری
sick call
U
مراجعه به بهداری
hospital corpsman
U
پزشکیار بهداری
public health pepartment
U
اداره بهداری
surgeon
U
رئیس بهداری
surgeons
U
رئیس بهداری
hospital ship
U
ناو بهداری
sick bay
U
بهداری روی ناو
specialty clinic
U
درمانگاه تخصصی بهداری
sick bays
U
بهداری روی ناو
topgallant
U
سکوب بالای دکل کشتی بالاترین شکوب دکل کشتی وسایل بی مصرف کشتی
sick call
U
تجمع برای رفتن به بهداری
patent medicines
U
داروی دارای جواز وزارت بهداری
patent medicine
U
داروی دارای جواز وزارت بهداری
convalescent center
U
یکان بهداری که فرفیت 0051 تختخواب را داشته باشد
scuppered
U
سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scuppers
U
سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scuppering
U
سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scupper
U
سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
ship's manifest
U
صورت محمولههای کشتی فهرست کالاهای در حال حمل در کشتی
respondentia
U
وامی که به صاحب کشتی داده و کشتی او به رهن گرفته میشود
load line
U
خطی در اطراف کشتی که نمودار حداکثر فرفیت کشتی میباشد
carry ship
U
کشتی حامل زندانیان جنگی کشتی غیر مسلحی که تضمین عبور داشته باشد
hawse
U
سوراخهای دماغه کشتی که مخصوص عبورطناب است طنابهای نگاه دارنده کشتی درحوضچه
keels
U
حمال کشتی صفحات اهن ته کشتی وارونه کردن
embarkation
U
بارگیری کشتی یا خودرو سوار شدن در کشتی یاخودرو
supercargo
U
نماینده مالک محمولات کشتی که با کشتی به سفر می رود
waterline
U
خط بار گیری کشتی خط میزان و تراز کشتی باسطح اب
dan runner
U
کشتی رهاکننده علایم شناور در اب کشتی تعیین مسیر
keel
U
حمال کشتی صفحات اهن ته کشتی وارونه کردن
lazar housek
U
عمارت یا کشتی برای قرنطینه 8 انبار عقب کشتی
gunroom
U
مخزن مهمات کشتی سفره خانه افسران کشتی
bill of health
U
گواهی نامهای که هنگام حرکت کشتی پس ازمعاینه کشتی از لحاظ بیماریهای مسری به ناخداداده میشود
usura maritima
U
دادن وام با بهره سنگین به مالک کشتی که در صورت سالم برگشتن کشتی قابل وصول است
the vessel was put a bout
U
جهت کشتی را تغییر دادند کشتی را برگردانند
windjammer
U
یکی از کارکنان کشتی کشتی بادبانی
direct admission
U
مراجعه مستقیم به بهداری پذیرش یامراجعه مستقیم بیماران
quarterdeck
U
عرشه کوچک عقب کشتی قسمتی از عرشه کشتی جنگی مخصوص انجام تشریفات نظامی و غیره
quarterdecks
U
عرشه کوچک عقب کشتی قسمتی از عرشه کشتی جنگی مخصوص انجام تشریفات نظامی و غیره
yaw
U
انحراف کشتی از مسیر خود خط انحراف کشتی چرخش افقی هواپیما دور محور قائم ان
yawed
U
انحراف کشتی از مسیر خود خط انحراف کشتی چرخش افقی هواپیما دور محور قائم ان
overboard
U
از کشتی بدریا روی کشتی
sailboat
U
کشتی بادبانی کشتی بادی
sailboats
U
کشتی بادبانی کشتی بادی
piracy
U
هرعملی که کارگران یا سرنشینان کشتی علیه کشتی خود انجام دهند استفاده غیر قانونی از تالیف دیگری برای تالیف کتاب یارساله و غیره
cartel ship
U
کشتی مخصوص مبادله اسیران جنگی کشتی محل مذاکرات جنگی
free on boand
U
تحویل روی کشتی قیمت کالای تحویلی روی کشتی
orthodromics
U
کشتی رانی در دایره بزرگ درست کشتی رانی
orthodromy
U
کشتی رانی در دایره بزرگ درست کشتی رانی
semi naufragium
U
نیمه غرق شده گی کشتی نیمه کشتی شکستگی
etcaetera
U
وغیره
And so on and so forth. Etcetera et cetera .
U
وغیره وغیره
et cetera
U
وغیره
pile
U
پرزقالی وغیره
sheeting
U
ملافه وغیره
piled
U
پرزقالی وغیره
dales
U
خلیج وغیره
snaps
U
قفلکیف وغیره
snapped
U
قفلکیف وغیره
snap
U
قفلکیف وغیره
dale
U
خلیج وغیره
snapping
U
قفلکیف وغیره
prow
U
کشتی عرشه کشتی
prows
U
کشتی عرشه کشتی
dossal
U
پشتی صندلی وغیره
tubes
U
لوله خمیرریش وغیره
service charge
U
سرویس مهمانخانه وغیره
dossel
U
پشتی صندلی وغیره
propellor
U
پروانه هواپیماوکشتی وغیره
pillbox
U
قوطی حب دارو وغیره
frontlet
U
پیشانی اسب وغیره
coronal
U
هاله خورشید وغیره
coronel
U
هاله خورشید وغیره
coequal
U
درشان ومقام وغیره
pillboxes
U
قوطی حب دارو وغیره
clop
U
لنگی اسب وغیره
dower
U
لانه خرگوش وغیره
curlicue
U
تزئینات خطاطی وغیره
tube
U
لوله خمیرریش وغیره
subsidence
U
تخفیف درد وغیره
shells
U
پوست فندق وغیره
furnaces
U
تون حمام وغیره
propeller
U
پروانه هواپیماوکشتی وغیره
snout
U
لوله کتری وغیره
snouts
U
لوله کتری وغیره
sashes
U
حمایل نظامی وغیره
dollops
U
دسته علف وغیره
dollop
U
دسته علف وغیره
trap
U
زانویی مستراح وغیره
seance
U
جلسه احضارارواح وغیره
tamp
U
سوراخی را با شن وغیره پرکردن
sash
U
حمایل نظامی وغیره
shelling
U
پوست فندق وغیره
shell
U
پوست فندق وغیره
ratoon
U
نهال موز وغیره
vase
U
گلدان نقره وغیره
stations
U
ایستگاه اتوبوس وغیره
stationed
U
ایستگاه اتوبوس وغیره
station
U
ایستگاه اتوبوس وغیره
Dont move . Hold it. Keep stI'll.
U
بی حرکت ( در عکاسی وغیره )
To score a goal .
U
گل زدن ( درفوتبال وغیره )
vases
U
گلدان نقره وغیره
furnace
U
تون حمام وغیره
floats
U
بستنی مخلوط با شربت وغیره
hob
U
با دندانه ماشین وغیره بریدن
hobs
U
با دندانه ماشین وغیره بریدن
floated
U
بستنی مخلوط با شربت وغیره
lysis
U
زوال وفساد سلول وغیره
float
U
بستنی مخلوط با شربت وغیره
tank farm
U
محوطه مخازن نفت وغیره
hide
U
پوست خام گاووگوسفند وغیره
barn
U
انبار کاه و جو وکنف وغیره
nephew
U
پسربرادر زن و خواهر شوهر وغیره
nephews
U
پسربرادر زن و خواهر شوهر وغیره
eversion
U
برگرداندن پلک چشم وغیره
barns
U
انبار کاه و جو وکنف وغیره
downswing
U
تنزل کارهای تجارتی وغیره
hides
U
پوست خام گاووگوسفند وغیره
loge
U
جای ویژه در تاتر وغیره
To hit a wining streak.
U
شانس آوردن ( درقمار وغیره )
closures
U
دریچه درب بطری وغیره
skyrocketed
U
ازدیاد سریع قیمت وغیره
Please pay the bearer .
U
دروجه حامل بپردازید ( چک وغیره )
cess
U
سرازیری کنار رودخانه وغیره
blear
U
تاری حاصل از اشک وغیره
bisk
U
ماهی وغیره درست میکنند
To turn over the pages .
U
ورق زدن ( کتاب وغیره )
To be decorated .
U
نشان گرفتن ( مدال وغیره )
horologe
U
ساعت مچی ودیواری وغیره
choreography
U
رقص مخصوصا درتئاتر وغیره
skyrockets
U
ازدیاد سریع قیمت وغیره
skyrocketing
U
ازدیاد سریع قیمت وغیره
skyrocket
U
ازدیاد سریع قیمت وغیره
The kI'lled and the wounded.
U
کشته وزخمی ( در جنگ وغیره )
wreckage
U
لاشه هواپیما یا ماشین وغیره
stancher
U
بند اور خون وغیره
Known and unknown .
U
معلوم ومجهول ( درریاضیا ؟ وغیره )
speedup
U
ازدیاد تولید یا سرعت وغیره
tailpiece
U
ارایش ته فصل کتاب وغیره
My hair stood on end .
U
مو بر بدنم راست شد ( از وحشت وغیره )
closure
U
دریچه درب بطری وغیره
copartner
U
سهیم وشریک در تجارت وغیره
spinule
U
خارهای ریز چرخ وغیره
keelage
U
حق ورود کشتی به بندر ورودیه کشتی به بندر
speed limits
U
حداکثر سرعت مجز در جاده ها وغیره
giblet
U
احشاء خوراکی مرغ خانگی وغیره
taxidermy
U
پرکردن پوست حیوانات با کاه وغیره
suspended animation
U
وقفه موقت فعالیتهای حیاتی وغیره
speed limit
U
حداکثر سرعت مجز در جاده ها وغیره
stow away
U
مسافرت قاچاقی کردن باکشتی وغیره
workbenches
U
میز کار مکانیکی و نجاری وغیره
ticks
U
انواع ساس وکنه وغریب گز وغیره
citriculture
U
کاشتن مرکبات مانند لیمووپرتقال وغیره
workbench
U
میز کار مکانیکی و نجاری وغیره
wreckage piece
U
تکه ای از لاشه هواپیما یا ماشین وغیره
brakeman
U
متصدی ترمز ماشین وترن وغیره
shortening
U
روغن ترد کننده شیرینی وغیره
backboard
U
تختهء پشت قاب عکس وغیره
fuller's earth
U
خاکی که درصافی اب وغیره بکار میرود
tick
U
انواع ساس وکنه وغریب گز وغیره
In a state of despair(anxiety,etc).
U
درحالت یأس ونومیدی (تشویش وغیره )
ticked
U
انواع ساس وکنه وغریب گز وغیره
tele communication
U
مخابرات تلفنی وغیره ازمسافات دور
lictor
U
پیشرو حاکم وغیره متصدی مجازات
stenotype
U
دستگاه ضبط مکالمات سخنرانی وغیره
To decay . To go bad .
U
فاسد شدن ( مواد خوراکی وغیره )
No vacancies.
U
جاموجود نیست ( درهتل ؟رستوران وغیره )
mannite
U
ماده قندی شیر خشت وغیره
mannitol
U
ماده قندی شیر خشت وغیره
To behead ( decapitate ) someone .
U
کسی را گردن زدن (با شمشیر وغیره )
pailette
U
زینت الات بدلی مانندمنجوق وغیره
Black and white.
U
سیاه وسفید ( عکس ؟ فیلم وغیره )
I have a toothache (headache).
U
دندانم ( سرم وغیره ) درد می کند
To air the clothes (bed-sheets etc).
U
آفتابب دادن لباس ،( ملحفه وغیره )
To climb down.
U
پایین آمدن ( از کوه ،نردبان وغیره )
To dismount from a horse(bicycle).
U
از اسب ( دوچرخه وغیره ) پایین آمدن
To knock someone down.
U
کسی رازمین زدن ( درکشتی وغیره )
A strong (weak)coffee (tea,etc. )
U
قهوه ( چای وغیره ) پررنگ (کم رنگ )
A concession
U
امتیاز بهره برداری ( از معادن وغیره )
pit
U
سیاه چال هسته البالو و گیلاس وغیره
A bare hourse .
U
اسب لخت ( بدون زین ودهنه وغیره )
She has emotional entanglements (involvement ) .
U
گرفتاریهای احساسی دارد ( عشق ؟ احساسات وغیره )
tasters
U
کارشناس چشیدن مزه شراب وچای وغیره
taster
U
کارشناس چشیدن مزه شراب وچای وغیره
pyrene
U
تخم سیب وگلابی وغیره هسته میوه
ant
U
: پیشوندیست بمعنی >ضد< و >مخالف < و>درعوض < و >بجای < وغیره
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com