English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
best move U بهترین حرکت شطرنج
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
forced move U حرکت اجباری شطرنج
fifty move rule U قانون 05 حرکت شطرنج
quiet move U حرکت ارام شطرنج
illegal move U حرکت غیرقانونی شطرنج
forcing move U حرکت اجباراور شطرنج
book move U حرکت کتابی شطرنج
candidate move U حرکت انتخابی شطرنج
key [حرکت کلیدی شطرنج]
mechanical move U حرکت مکانیکی یا فاهری شطرنج
sealed move U حرکت ثبتی در بازی شطرنج ناتمام
brand leader U بهترین علامت تجاری بهترین مارک
sicilian attack U حمله سیسیلی شطرنج گشایش انگلیسی شطرنج
differential ailerons U ارتباط شهپرها به قسمتی که زاویه حرکت شهپری که به طرف بالا حرکت میکند اززاویه شهپر دیگر که بطرف پایین حرکت میکند بیشتر است
tiptop U بهترین
prides U بهترین
priding U بهترین
foremost U بهترین
prided U بهترین
pride U بهترین
best U بهترین
first class U بهترین
gilt-edged U بهترین
gilt edge U بهترین
of the first water U بهترین
gilt edged U بهترین
the best of all U بهترین
optimum U بهترین امکان
best efforts U بهترین مساعی
best U به بهترین وجه
In the best possible manner. U به بهترین وجه
quality U بهترین کیفیت
qualities U بهترین کیفیت
best U بهترین کار
top-notch <idiom> U عالی ،بهترین
dressed to kill <idiom> U بهترین لباس را پوشیدن
classics U مطابق بهترین نمونه
lion share U بزرگترین یا بهترین بخش
tip top U بهترین اعلی درجه
(live off the) fat of the land <idiom> U بهترین از هرچیز را داشتند
classic U مطابق بهترین نمونه
back on one's feet <idiom> U به بهترین سلامتی رسیدن
prime U کمال بهترین قسمت
primed U کمال بهترین قسمت
napping U بهترین شرکت کننده
napped U بهترین شرکت کننده
nap U بهترین شرکت کننده
primes U کمال بهترین قسمت
naps U بهترین شرکت کننده
second best theory U نظریه بهترین دوم
first-class U درخورمردم طبقه یک بهترین
skimeister U بهترین اسکی باز
designated tournament U مسابقه بهترین بازیگران
The best advice is, not to give any <idiom> U بهترین اندرز ندادن آن است
hit it off with someone <idiom> U بهترین همراه با کسی داشتن
flight U بهترین نتیجه دور مقدماتی
honesty is the best policy U راستی ودرستی بهترین رویه
beluga U نام بهترین نوع خاویار
best governed country U کشوری که بهترین طرزحکومت رادارد
You are counted among my best friends. U شما را از بهترین دوستانم می شمارم
History is the best testimony. U تاریخ بهترین شاهد است
the best thatone can do U بهترین کاری که میتوان کرد
dress up <idiom> U بهترین لباس خود را پوشیدن
i had best to leaveit U بهترین کاران است که ان راول کنیم
golden shoe U بهترین جایزه گلزن فصل اروپا
I wish you the best of luck. U بهترین موفقیتها رابرایتان آرزومی کنم
make the best of <idiom> U دربدترین شرایط بهترین را انجام دادن
give someone the benefit of the doubt <idiom> U همیشه بهترین را درمورد کسی فرض کن
the best game out U بهترین بازیکه تاکنون پیداشده است
optima legum ilerpres est consuetudo U عرف و عادت بهترین تفسیرقانونی است
ground badge U علامت بهترین درجه دار یاسرباز
Which is the best way to Tehran ? U بهترین راه به تهران کدام است ؟
money player U ارائه کننده بهترین بازی درموقعیتهای دشوار
heisman trophy U جام هایزمن برای بهترین بازیگر دانشگاهی
cover search U جستجوی بهترین منطقه پوشش عکاسی هوایی
sullivan award U جایزه سولیوان برای بهترین ورزشکار اماتور سال
Shoppers were scrambling to get the best bargains. U خریداران تقلا می کردند بهترین معامله را داشته باشند.
to make the most of U به بهترین طرزی بکار بردن استفاده کامل کردن از
least cost design U بهترین روش استفاده از حافظه به کمک فضا یا قط عات
wave U حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
waving U حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
waved U حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
waves U حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
record prices U بهترین نرخ هائی که تاکنون یاد داشت یا ثبت شده
best ball U بازی یک نفر درمقابل 2 یا 3نفر برای کسب بهترین امتیاز
Hunger is the best sauce. <proverb> U گشنگی بهترین خوشمزه کننده غذا است. [ضرب المثل ]
feint U فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feints U فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feinting U فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feinted U فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
mouse U نرخ حرکت نشانه گر در صفحه نمایش در مقایسه با مسافتی که شما mouse رد حرکت می دهید
mouses U نرخ حرکت نشانه گر در صفحه نمایش در مقایسه با مسافتی که شما mouse رد حرکت می دهید
route order U ترتیب حرکت در روی جاده حرکت به ستون راه
handicap U مسابقه بین بهترین اسبهابادادن وزن اضافی برای ایجاد تعادل
handicaps U مسابقه بین بهترین اسبهابادادن وزن اضافی برای ایجاد تعادل
trackball U وسیلهای برای حرکت نشانه گر روی صفحه که با حرکت دادن توپ موجود در محفظه کنترل می شوند
tapes U وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
cruise U سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
cruised U سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
cruises U سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
tape U وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
cruising U سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
taped U وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
stroke U حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
stroking U حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
move off the ball U حرکت سریع از نقطه معین پس از حرکت توپ
strokes U حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
fish tailing U حرکت نوسانی یا تاب [تریلر در حال حرکت]
stroked U حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
tilt and swivel U که روی محوری نصب شده است تا بتواند در بهترین جهت مناسب اپراتور بچرخد
compound motion U حرکت صلیبی حرکت عرضی و طولی
transferring U حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
transfer U حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
counter clockwise U حرکت عکس حرکت عقربههای ساعت
transfers U حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
adjudicate U تشخیص برنده دریک بازی نیمه تمام باتوجه به بهترین حرکات ممکن طرفین توسط داور ذی صلاح
adjudicated U تشخیص برنده دریک بازی نیمه تمام باتوجه به بهترین حرکات ممکن طرفین توسط داور ذی صلاح
adjudicates U تشخیص برنده دریک بازی نیمه تمام باتوجه به بهترین حرکات ممکن طرفین توسط داور ذی صلاح
adjudicating U تشخیص برنده دریک بازی نیمه تمام باتوجه به بهترین حرکات ممکن طرفین توسط داور ذی صلاح
aberration جابجائی زاویه ای فاهری در جهت حرکت نافر که نتیجه ترکیب سرعت حرکت نافر و سیر نورمیباشد
dragged U حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
drags U حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
drag U حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
mouses U وسیله نشانه گر که با حرکت دادن آنرا روی سطح مسط ح کار میکند. و با حرکت دادن آن
mouse U وسیله نشانه گر که با حرکت دادن آنرا روی سطح مسط ح کار میکند. و با حرکت دادن آن
relative U که حرکت نشانه گرروی صفحه نمایش مربوط مربوط به حرکت وسیله ورودی است
momentum U سرعت حرکت شتاب حرکت
angle of depression U میدان حرکت لوله توپ در زیرافق زاویه حرکت زیر افق لوله
decca U سیستم تعیین محل دقیق یا بهترین محل برای ایستگاه فرستنده
skulls U حرکت دادن پارو یا دست در اب حرکت دادن قایق بجلو یا عقب
moving havens U مناطق ازاد از نظر حرکت زیردریاییها مناطق امن حرکت دریایی
skull U حرکت دادن پارو یا دست در اب حرکت دادن قایق بجلو یا عقب
chess U شطرنج
al fil U شطرنج
chequer U شطرنج
rook U رخ شطرنج
rooks U رخ شطرنج
doll up U بهترین لباس خود را پوشیدن خود را اراستن
travelling overwatch U راهپیمایی با پوشش حرکت راهپیمایی با استفاده ازمراقبت حرکت با اتش
progressive chess U شطرنج سریع
bad bishop U فیل بد شطرنج
rules of chess U قوانین شطرنج
square U خانه شطرنج
chessomania U شیفتگی شطرنج
chessophrenetic U متعصب شطرنج
impledge U پیاده شطرنج
lightning chess U شطرنج سریع
crampet game U بازی شطرنج
checker U خانه شطرنج
squaring U خانه شطرنج
squares U خانه شطرنج
squared U خانه شطرنج
pieces U مهره شطرنج
queen U وزیر شطرنج
queens U وزیر شطرنج
chessist U شطرنج دوست
bishop pairs U دو فیل شطرنج
chess clock U ساعت شطرنج
rapid transit U شطرنج سریع
masters U استاد شطرنج
chequer wise U شطرنج وار
mastered U استاد شطرنج
piece U مهره شطرنج
master U استاد شطرنج
chequer U خانه شطرنج
postal chess U شطرنج مکاتبهای
pignorate U پیاده شطرنج
chess machine U ماشین شطرنج
chess man U مهره شطرنج
chessist U شطرنج باز
chess problem U مسئله شطرنج
chess oscar U اسکار شطرنج
man U مهره شطرنج
mans U مهره شطرنج
chess board U صفحه شطرنج
chess olympiad U المپیاد شطرنج
chess master U استاد شطرنج
passer U رونده شطرنج
chessman U مهره شطرنج
chessboards U تخته شطرنج
chessboard U تخته شطرنج
pawning U پیاده شطرنج
a game of chess U یک مسابقه شطرنج
pawn U پیاده شطرنج
chessmen U مهره شطرنج
pawned U پیاده شطرنج
pawns U پیاده شطرنج
bishops U فیل شطرنج
traditional chess U شطرنج استاندارد
bishop U فیل شطرنج
Memmaker U امکان نرم افزاری در برخی گونههای DOS-MS برای تشخیص خودکار تنظیم حافظه کامپیوتر برای تامین بهترین کارایی
pawn storm U توفان پیادهای شطرنج
panov botvinnik attack U کارو- کان شطرنج
blundered U اشتباه فاحش در شطرنج
blacker U بازیگر دوم شطرنج
notations U ثبت حرکات شطرنج
paris gambit U گامبی پاریس شطرنج
paris opening U گشایش پاریس شطرنج
blacked U بازیگر دوم شطرنج
pawn roller U پیاده رانی شطرنج
blunder U اشتباه فاحش در شطرنج
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com