Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 134 (8 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
probability cost
U
بهای احتمالی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
dumping
U
صدور کالا به کشوردیگر و فروش ان به بهای کمتر از بهای عادی به منظور فلج ساختن صنایع داخلی ان کشور
reduced price
U
بهای کاسته بهای تخفیف دار
contingencies
U
عملیات احتمالی پیش امد احتمالی
contingency
U
عملیات احتمالی پیش امد احتمالی
contingency option program
U
برنامه راه کارهای احتمالی برنامه عملیات مختلف احتمالی
at a low price
U
بهای کم
for
U
به بهای
nominal value
U
بهای اسمی
all in price
U
بهای کامل
reduced price
U
بهای نازل
reserve price
U
بهای قطعی
at a great penny worth
U
به بهای زیاد
conversion price
U
بهای تبدیل
cost of construction
U
بهای ساختمان
face value
U
بهای اسمی
fancy price
U
بهای گزاف
fancy price
U
بهای تفننی
cash price
U
بهای نقدی
break up price
U
بهای انحلال
break up price
U
بهای تصفیه
money worth
U
بهای پول
nominal price
U
بهای اسمی
resonable price
U
بهای عادله
unit price
U
بهای واحد
fee
U
بهای واحد
book value
U
بهای دفتری
trade price
U
بهای تجارتی
probable
U
احتمالی
as may be the case
<adv.>
U
احتمالی
contingently
<adv.>
U
احتمالی
probabilistic
U
احتمالی
even tual
U
احتمالی
possibly
<adv.>
U
احتمالی
contingencies
U
احتمالی
conceivably
<adv.>
U
احتمالی
eventual
U
احتمالی
contingency
U
احتمالی
declared value
U
بهای اعلام شده
eric
U
خون بهای ایرلندی
contratual rent
U
اجاره بهای مقطوع
resale price
U
بهای خرده فروشی
below par
U
کمتر از بهای اسمی
par
U
بهای رسمی سهم
retail price
U
بهای خرده فروشی
above par
U
بالاتر از بهای اسمی
probabilistic model
U
الگوی احتمالی
probable error
U
اشتباه احتمالی
probable error
U
خطای احتمالی
probabilistic model
U
مدل احتمالی
probability limits
U
حدود احتمالی
probabilism
U
احتمالی نگری
ramifications
U
تبعات احتمالی
contingent profit
U
منفعت احتمالی
contingent liability
U
بدهی احتمالی
adventures
U
خطر احتمالی
contender
U
برنده احتمالی
contenders
U
برنده احتمالی
acatalepsy
U
فلسفهء احتمالی
presumptive
U
فرضی احتمالی
risk
U
خطر احتمالی
risked
U
خطر احتمالی
risking
U
خطر احتمالی
risks
U
خطر احتمالی
gambling
U
خطر احتمالی
contingency plan
U
طرح احتمالی
prospects
U
مشتری احتمالی
PE
U
خطای احتمالی
contingent liabilities
U
بدهیهای احتمالی
prospect
U
مشتری احتمالی
prospected
U
مشتری احتمالی
prospecting
U
مشتری احتمالی
adventure
U
خطر احتمالی
the price was not reasonable
U
بهای ان معقول بنظر نمیرسید
spot price
U
بهای جنس در معامله نقدی
share list
U
صورت بهای سهام شرکتها
to mark down an article
U
بهای کمتری بر کالایی گذاشتن
to take something off and pric
U
اندکی از بهای چیزی کاستن
upset price
U
کمترین بهای مقطوع درهراج
to mark good
U
بهای کالا را در روی ان نوشتن
height money
U
اضافه بهای کار در ارتفاع
coinage
U
طبقه بندی بهای مسکوک
dispraise
U
از بهای چیزی کاستن کم گرفتن
cost plus
U
اضافه بر بهای تمام شده
cost and freight
U
قیمت و بهای حمل و نقل
reserve price
U
قیمت نهایی بهای قطعی
likeliest
U
باور کردنی احتمالی
vertical probable error
U
اشتباه احتمالی قائم
likelier
U
باور کردنی احتمالی
probabilism
U
انتخاب وجه احتمالی
likly
U
باور کردنی احتمالی
likely
U
باور کردنی احتمالی
break up of the a proposed marriage
U
به هم خوردن ازدواج احتمالی
radial probability density
U
چگالی شعاعی احتمالی
contingency plan
U
طرح عملیات احتمالی
write down
U
تنزل دادن بهای اسمی سهام
to compound
U
قسطی پرداختن
[کمتراز بهای اصلی]
the price was not reasonable
U
بهای گزافی بران گذاشته بودند
contingent zone of fire
U
منطقه اتش احتمالی توپخانه
norm point
U
نقطه احتمالی فرود در پرش
buffer zones
U
منطقه جلوگیری ازخطر احتمالی
buffer zone
U
منطقه جلوگیری ازخطر احتمالی
probable
U
باور کردنی امر احتمالی
contingent effects
U
اثرات احتمالی انفجار هستهای
contingencey forces
U
نیروهای مخصوص عملیات احتمالی
range probable error
U
اشتباه احتمالی برد توپ
at par
U
قیمت ثابت انتقال ارز به بهای اسمی
revalorization
U
اعاده پول کشور به بهای نخستین خود
how is sugar
U
بهای قندچیست قند درچه حال است
price as natural ice
U
یخ ساختگی بهمان بهای یخ طبیعی فروخته میشد
contingency retention stock
U
اقلام ذخیره برای عملیات احتمالی
dopes
U
اطلاعات درباره نتیجه احتمالی مسابقه
dope
U
اطلاعات درباره نتیجه احتمالی مسابقه
confidence level
U
احتمالی که یک عدد در محدوده قرار بگیرد
write down
U
یادداشت کردن تنزل دادن بهای اسمی سهام
contingency support stocks
U
اقلام ذخیره برای پشتیبانی عملیات احتمالی
circular probable error
U
دایره پراکندگی گلوله ها اشتباه احتمالی دایرهای
prohibitive price
U
بهای گزاف که بر کالایی گذارندو مردم ازعهده خریدان برنیایند
loading for contingencies
U
کارمزدی که بابت هزینههای احتمالی به حق بیمه اضافه میشود
unearned icremrnt
U
افزایش بهای ملک در نتیجه اباد شدن محل نه کوشش مالک
unearned increment
U
افزایش بهای ملک در نتیجه اباد شدن محل نه کوشش مالک
unpriced
U
درباب چیزی گفته میشودکه بهای ان معلوم نشده یابصورت بهادران نباشد
searchingly
U
بررسی خریدار ملک جهت اطلاع از اشکالات احتمالی مربوط به مبیع
searches
U
بررسی خریدار ملک جهت اطلاع از اشکالات احتمالی مربوط به مبیع
search
U
بررسی خریدار ملک جهت اطلاع از اشکالات احتمالی مربوط به مبیع
searched
U
بررسی خریدار ملک جهت اطلاع از اشکالات احتمالی مربوط به مبیع
armed peace
U
حالتی که دولتهابدون درگیری نظامی خود رابرای جنگ احتمالی اماده می کنند
Ask your doctor or pharmacist about any health risks and possible side effects.
U
در مورد هر خطرات سلامتی و عوارض جانبی احتمالی از دکتر یا داروساز خود بپرسید.
preventive justice
U
قسمتی ازحقوق که به بررسی اقدامات مختلفی که برای جلوگیری ازارتکاب جرم از ناحیه تبهکاران احتمالی لازم است اختصاص دارد
accretion
U
افزایش بهای اموال افزایش میزان ارث
feminality
U
طبیعت زنانه زیورهایاچیزهای بی بهای زنانه
indemnity
U
تضمین جبران خسارت احتمالی اینده تضمین هر نوع خسارت
indemnities
U
تضمین جبران خسارت احتمالی اینده تضمین هر نوع خسارت
direct fire sights
U
زاویه یا بهای تیر مستقیم دوربینهای تیر مستقیم
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com