English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
gas form natrural gas U بنزین حاصله از گاز طبیعی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
gas form natrural gas U بنزین از گاز طبیعی
gasoline U سوخت موتورهای بنزینی بنزین موتور بنزین
physiographic U وابسته به اوضاع طبیعی یاجغرافیای طبیعی
naturalism U فلسفه طبیعی مذهب طبیعی
feelings indigenous to man U احساسات طبیعی انسان احساساتی که در انسان بومی یا طبیعی هستند
advantages accruning from U مزایای حاصله
ration strenght U انرژی حاصله از جیره
assessments U تعیین نتایج حاصله
assessment U تعیین نتایج حاصله
elbow grease U نیروی حاصله از کاردستی
feed back U بکارگیری اطلاعات حاصله
emblements U منافع حاصله از زمین
emblements U منافع حاصله اززمین مزروعی
bombing errors U اشتباهات حاصله از پرتاب بمب
gulps U صدای حاصله از عمل بلع
end product U قطعات حاصله دستگاه نهایی
coriolis effect U اثرنیروی حاصله از چرخش زمین
gulp U صدای حاصله از عمل بلع
ergotism U مسمومیت حاصله از خوردن سگاله
gulped U صدای حاصله از عمل بلع
fleshment U خوشحالی حاصله از نخستین موفقیت
gulping U صدای حاصله از عمل بلع
working asset U سرمایه حاصله در اثر کار وفعالیت
thermojet U نیروی جت حاصله از حرارت موتور جت حرارتی
clicks U صدای حاصله از خوردن سم اسب بزمین
clicked U صدای حاصله از خوردن سم اسب بزمین
scumble U نرمی حاصله در اثر سایس یامالش
platinum black U گرد سیاه پلاتین حاصله از حل املاح ان
click U صدای حاصله از خوردن سم اسب بزمین
solunar U حاصله در اثر خورشید و ماه باهم
windchill U سرمای حاصله از وزش باد تبرید
spirochetosis U ابتلا به بیماری حاصله از میکروب اسپیروکت
flash burns U سوختگی حاصله از برق ترکش اتمی
capitalized value U درامد حاصله از سرمایه گذاری در یک سال
flash burn U سوختگی حاصله از برق ترکش اتمی
hypervitaminosis U ناراحتیهای حاصله در اثر ازدیاد ویتامین در بدن
craters U دهانه یا حفره حاصله در اثر بمب وغیره
crater U دهانه یا حفره حاصله در اثر بمب وغیره
lesion U زیان حاصله در اثر عدم اجرای عقدی
lesions U زیان حاصله در اثر عدم اجرای عقدی
yaws U بیماری مسری و عفونی حاصله در اثراسپیروکتی بنام
stage fright U وحشت حاصله در اثر فهوردر صحنه نمایش
competitive price U قیمت حاصله ازرقابت خریداران وفروشندگان در بازار ازاداقتصادی
flash blindness U کوری حاصله از نگاه کردن به برق ترکش اتمی
phenology U مبحث رابطه بین اب وهواوتغییرات حاصله در پدیدههای زیست شناسی
sepsis U مسمومیت عفونی حاصله در اثر جذب باکتریهاومواد فاسد بخون
jet propulsion U نیروی عقب نشینی حاصله از فشار گازفشار خروج گاز
plow back U عایدات حاصله از کسب وکاررا برای سرمایه گذاری مجددکنار گذاردن
apportionment U افراز سرشکن کردن هزینه به چندسال به نسبت منافع حاصله در هر سال
profits a prendre U درCL عامل در حق علف چر وسایر منافع حاصله از زمین هم ذیحق میشود
gassed U بنزین
gasoline U بنزین
gas U بنزین
gasolene U بنزین
gasses U بنزین
gases U بنزین
storm bird U بنزین
petrol U بنزین
benzole U بنزین
fuels U بنزین
fuelling U بنزین
fuelled U بنزین
fueled U بنزین
fuel U بنزین
motor sprit U بنزین
benzine U بنزین
filling station U پمپ بنزین
gasoline electric U بنزین الکتریکی
petrol pump U تلمبه بنزین
gas storage U مخزن بنزین
gasolinic U وابسته به بنزین
petrol tank U مخزن بنزین
fuel pump U پمپ بنزین
gas tank U بخار بنزین
gas recovery U بازیابی بنزین
gasoline drum U بشکه بنزین
fuel filter U صافی بنزین
gasoline dump U باک بنزین
gas pump U تلمبه بنزین
gas tank U پودر بنزین
gas inlet valve needle U ژیگلور بنزین
filling stations U پمپ بنزین
gas level U سطح بنزین
gas station U پمپ بنزین
gasoline barrel U بشکه بنزین
gasoline can U قوطی بنزین
gasoline consumption U مصرف بنزین
gas injection U تزریق بنزین
gas pump U پمپ بنزین
gas stations U پمپ بنزین
gas injection U پاشش بنزین
high grade petrol U بنزین سوپر
premium grade petrol U بنزین سوپر
naphtha U بنزین سنگین
petrol pump U پمپ بنزین
petrol container U فرف بنزین
light gasolin U بنزین سبک
gasses U بنزین گازمعده
gassed U بنزین گازمعده
petrol filter U صافی بنزین
gases U بنزین گازمعده
petrol pipe U لوله بنزین
phenyl U اصل بنزین
gas U بنزین گازمعده
avgas U بنزین هواپیما
Premium gas U بنزین سوپر
aviation gasoline U بنزین هواپیما
petrol can U باک بنزین
solipsism U فرضیهای که معتقد است نفس انسان چیزی جز خودوتغییرات حاصله درنفس خودرا نمیشناسد
gasholder U محل نگهداری بنزین
petrol injection pump U پمپ تزریق بنزین
gas inlet valve needle U سوزن شیرورودی بنزین
gas air mixture U مخلوط بنزین و هوا
petrol U بنزین گیری کردن
gasholders U محل نگهداری بنزین
storm bird U بنزین ریختن ماشین
petrol feed pump U پمپ تغذیه بنزین
gas synthesis U ترکیب مصنوعی بنزین
I've run out of petrol. بنزین تمام کردم.
pr etrol filling station U ایستگاه پمپ بنزین
unleaded petrol U بنزین بدون سرب
gasoline brick U بنزین خوش سوز
gasoline gels U بنزین تغلیظ شده
gasoline dump U مخزن موقتی بنزین
gasoline brick U بنزین بااکتان بالا
shell shock U اختلال روحی در اثر صدای افنجار نارنجک وامثال ان وحشت واضطراب حاصله ازصدای انفجار
shell-shock U اختلال روحی در اثر صدای افنجار نارنجک وامثال ان وحشت واضطراب حاصله ازصدای انفجار
petrol gage U دستگاه اندازه گیری بنزین
gas saving U صرفه جویی در مصرف بنزین
service station U ایستگاه پمپ بنزین بزرگ
Where is the neareset petrol station? U نزدیکترین پمپ بنزین کجاست؟
serivce station U ایستگاه بنزین گیری وتعمیرگاه
service stations U ایستگاه پمپ بنزین بزرگ
benzoline U بنزین خام یاپالوده نشده
The bus stopped for fuel [ to get gas] . U اتوبوس نگه داشت تا بنزین بزند.
class iii supplies U اماد طبقه 3 بنزین و موادروغنی وسوختی
The gas station is nearby . U پمپ بنزین درهمین نزدیکی هاست
gas level gauge U دستگاه اندازه گیری سطح بنزین
mpg U مخفف مسافت طی شده با یک گالن بنزین
They were falling over one another to get petrol(gasoline). U برای خرید بنزین سرودست می شکستند
throttled U جلو را گرفتن جریان بنزین را کنترل کردن
Gasoline is volatile . U بنزین ماده فراری است ( زود می پرد )
throttles U جلو را گرفتن جریان بنزین را کنترل کردن
throttle U جلو را گرفتن جریان بنزین را کنترل کردن
throttling U جلو را گرفتن جریان بنزین را کنترل کردن
high octane U دارای اکتان زیاد مانند بنزین سوپر
exterior angle U زاویهء خارجی کثیرالاضلاع زوایای خارجی حاصله ازتقاطع یک خط بادوخط موازی
electrotherapy U معالجه امراض بوسیله حرارت حاصله از الکتریسته معالجه با برق
cavitation U بریدگی حاصله ازحرکت پروانه کشتی بریدگی شیار
contraband of war U قاچاق اسلحه ومهمات جنگی و متفرعات ان از قبیل بنزین و لاستیک
bump U ضربت ضربت حاصله دراثر تکان سخت
napalm U ماده مخصوص تغلیظ بنزین وتهیه بمب اتش زا و پرتاب شعله
napalmed U ماده مخصوص تغلیظ بنزین وتهیه بمب اتش زا و پرتاب شعله
napalming U ماده مخصوص تغلیظ بنزین وتهیه بمب اتش زا و پرتاب شعله
napalms U ماده مخصوص تغلیظ بنزین وتهیه بمب اتش زا و پرتاب شعله
benzene U هیدروکربور معطر وبی رنگی بفرمول 6H6C که ازتقطیر قطران بدست میامد بنزین
best economy mixture U نسبت متناسب سوخت و بنزین در موتورهای پیستونی جهت حصول بیشترین برد پروازی
gummed U رسوبات غلیظی که در بنزین وبندرت در سایر سوختهای هیدروکربنی عمدتا در اثراکسیداسیون تدریجی بوجودمی اید
gumming U رسوبات غلیظی که در بنزین وبندرت در سایر سوختهای هیدروکربنی عمدتا در اثراکسیداسیون تدریجی بوجودمی اید
gum U رسوبات غلیظی که در بنزین وبندرت در سایر سوختهای هیدروکربنی عمدتا در اثراکسیداسیون تدریجی بوجودمی اید
gums U رسوبات غلیظی که در بنزین وبندرت در سایر سوختهای هیدروکربنی عمدتا در اثراکسیداسیون تدریجی بوجودمی اید
silvan U طبیعی
physical U طبیعی
indigenous U طبیعی
crude copper U مس طبیعی
normal U طبیعی
homebred U طبیعی
natural right U حق طبیعی
innate U طبیعی
natural bridge U پل طبیعی
home born U طبیعی
natural U طبیعی
natural foundation U پی طبیعی
naturals U طبیعی
natural recharge U تغذیه طبیعی
bees wax U موم طبیعی
natural resin U صمغ طبیعی
natural reserves U ذخائر طبیعی
emmetropia U بینایی طبیعی
emmetropis U بینایی طبیعی
natural silk U ابریشم طبیعی
natural purification U پالایش طبیعی
natural sources U منابع طبیعی
natural ventilation U تهویه طبیعی
crude gas U گاز طبیعی
continuous climbing U صعود طبیعی
natural number U عدد طبیعی
natrual cement U سیمان طبیعی
matter of course U چیز طبیعی
matten of course U چیز طبیعی
natural easement U حق ارتفاق طبیعی
natural economy U اقتصاد طبیعی
natural endowment U موهبت طبیعی
natural endowments U موهبت طبیعی
natural erosion U فرسایش طبیعی
natural excitation U تحریک طبیعی
natural frequency U بسامد طبیعی
natural frequency U فرکانس طبیعی
natural disaster U حوادث طبیعی بد
natural disaster U بلایای طبیعی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com