Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
dactylus
U
بند یا مفصل بزرگ پای حشرات
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
amplified
U
بزرگ کردن مفصل کردن
amplifying
U
بزرگ کردن مفصل کردن
amplify
U
بزرگ کردن مفصل کردن
amplifies
U
بزرگ کردن مفصل کردن
glenoid fossa or cavity
U
گودی مفصل کاسه مفصل
insecta
U
حشرات
disinfestation
U
دفع حشرات
dipteron
U
حشرات دوبال
exterminators
U
دافع حشرات
entomotomy
U
تشریح حشرات
stinger
U
نیش حشرات
exterminator
U
دافع حشرات
insectifuge
U
دفع حشرات
moths
U
حشرات موذی
insect vectors
U
حشرات بیماری زا
moth
U
حشرات موذی
gressorial
U
وابسته به حشرات دونده
chrysalises
U
شفیره حشرات جوانه
chrysalis
U
شفیره حشرات جوانه
homopteran
U
حشرات نیم بال
holometabolism
U
دگردیسی کامل حشرات
insectile
U
در معرض هجوم حشرات
elytron
U
قاب یا بال حشرات
nabid
U
خانواده کک و ساس و حشرات
nabidae
U
خانواده کک و ساس و حشرات
neuroptera
U
حشرات عصبی الجناح
flyblow
U
نوزاد حشرات ومگس
elytrum
U
قاب یا بال حشرات
verminous
U
پر از حشرات یا جانوران موذی
flyblown
U
الوده بتخم حشرات
insect vectors
U
حشرات ناقل بیماری
disinfestant
U
ماده کشنده حشرات
disinfest
U
حشرات موذی را دفع نمودن
biocid
U
قاطع حیات کشنده حشرات
vermin
U
جانور افت حشرات موذی
lygus bug
U
انواع حشرات کوچک مکنده
verminate
U
تولید حشرات یا جانوران موذی کردن
haustellum
U
الت مکنده حشرات یاسخت پوستان
leafhopper
U
انواع حشرات ازراسته نیم بالان
flies blow meat
U
حشرات روی گوشت تخم میگذارند
smudging
U
ایجاد دود برای دفع حشرات
smudges
U
ایجاد دود برای دفع حشرات
smudged
U
ایجاد دود برای دفع حشرات
smudge
U
ایجاد دود برای دفع حشرات
My grandparents are six feet under.
<idiom>
U
پدر بزرگ و مادر بزرگ من فوت و به خاک سپرده شده اند.
megalomania
U
مرض بزرگ پنداری خویش جنون انجام کارهای بزرگ
forewing
U
هریک از دوبال جلو حشرات چهار بال
acetabulum
U
محل اتصال پای حشرات ببدن لولهء
paedogenesis
U
تولید مثل بوسیله نوزاد حشرات یا شفیره
imshi
U
فروارده نفتی که برای راندن مگس و حشرات دیگربکارمیبرند
fossil
U
آدم پیر
[پدر بزرگ ]
[مادر بزرگ]
macropterous
U
دارای بالهای دراز یا بزرگ بزرگ بال
museum piece
U
آدم پیر
[پدر بزرگ ]
[مادر بزرگ]
big game
U
صید ماهیهای بزرگ حیوانات بزرگ شکاری
so large
U
چندان بزرگ بقدری بزرگ
grandam
U
مادر بزرگ ننه بزرگ
grandparents
U
پدر بزرگ یا مادر بزرگ
grandparent
U
پدر بزرگ یا مادر بزرگ
cray
U
نوعی کامپیوتر بسیار بزرگ شرکت سازنده کامپیوترهای بسیار بزرگ
pivot
U
مفصل
inarticulate
U
بی مفصل
linkage point
U
مفصل
pivots
U
مفصل
inventorial
U
مفصل
fine drawn
U
مفصل
jointless
U
بی مفصل
joint
U
مفصل
baom joomok
U
یک مفصل
hinges
U
مفصل
commissure
U
مفصل
juncture
U
مفصل
voluminous
U
مفصل
hinge
U
مفصل
spacious
U
مفصل
pivoted
U
مفصل
articulation
U
مفصل
copulas
U
مفصل
copula
U
مفصل
coupling
U
مفصل
fulsome
U
مفصل
copious
U
مفصل
anarthrous
U
بی مفصل
socket
مفصل
sockets
U
مفصل
Hinduism
U
مفصل
haustellate
U
دارای الت مکنده مربوط به حشرات مکنده مساعد برای مکیدن
swivelled
U
مفصل گردنده
scape
U
مفصل اصلی
swivel
U
مفصل گردنده
swivelled
U
مفصل گردان
swivel
U
مفصل گردان
steering swivel
U
مفصل فرمان
swivels
U
مفصل گردان
sleeves
U
موف مفصل
synosteology
U
مفصل شناسی
synarthrosis
U
مفصل بی حرکت
swivel joint
U
مفصل گردان
swivels
U
مفصل گردنده
pigtails
U
مفصل دم خوکی
choke joint
U
مفصل چوکی
disjoint
U
از مفصل دراوردن
in great detail
U
با جزئیات مفصل
hip
U
مفصل ران
articulation
U
مفصل بندی
luncheons
U
غذای مفصل
multiple cable joint
U
مفصل انشعاب
splice
U
مفصل بافته
high tea
U
عصرانه مفصل
spliced
U
مفصل بافته
splices
U
مفصل بافته
hips
U
مفصل ران
splicing
U
مفصل بافته
juncture
U
پیوستگی مفصل
arthritis
U
التهاب مفصل
diarthrosis
U
مفصل متحرک
detail part
U
قسمت مفصل
arthritis
U
اماس مفصل
articulation
U
مفصل لولا
luncheon
U
غذای مفصل
abarticulation
U
مفصل متحرک
clip
U
مفصل کابل
clipped
U
مفصل کابل
knee joint
U
مفصل زانو
gimmal
U
مفصل لولا
joint
U
مفصل پیوندگاه
clippings
U
مفصل کابل
clips
U
مفصل کابل
ginglymus
U
مفصل لولایی
glene
U
کاسه مفصل
ball and socket joint
مفصل ساچمه ای
hinge joint
U
مفصل لولایی
ankylosis
U
جمود مفصل
arthrology
U
مفصل شناسی
hip joint
U
مفصل ران
ample
U
فراوان مفصل
largo
U
اهسته و مفصل
pigtail
U
مفصل دم خوکی
articulating
U
مفصل دارکردن
articulates
U
مفصل دارکردن
articulate
U
مفصل دارکردن
toggle joint
U
مفصل زانویی
sleeve
U
موف مفصل
palaver
U
گفتگوی مفصل
facets
U
بند مفصل
universal joint
U
مفصل چرخنده
facet
U
بند مفصل
trunnion
U
مفصل افقی
double jointed
U
دارای مفصل کاذب
hitsu shiubi
U
مفصل انگشت وسط
enarthrosis
U
مفصل کام و زبانهای
joint resistance
U
مقدار مقاومت مفصل
disjoint
U
در رفتن از مفصل درامدن
luxation
U
در رفتگی مفصل استخوان
gabfest
U
محاوره طولانی و مفصل
double-jointed
U
دارای مفصل کاذب
thurl
U
مفصل خاصره گوسفند
kettledrum
U
دمامه عصرانه مفصل
kettledrums
U
دمامه عصرانه مفصل
naker
U
دمامه عصرانه مفصل
amplifies
U
مفصل گفتن یانوشتن
amplified
U
مفصل گفتن یانوشتن
cable joint
U
مفصل اتصال کابل
dimerous
U
دارای مفصل دوبخشی
cable jointing sleeve
U
مفصل انشعاب کابل
diffusively
U
بطور منتشر و یا مفصل
choke flange joint
U
مفصل چوکی ال شکل
clamping sleeve
U
مفصل مهار کننده
kettle drum
U
دمامه عصرانه مفصل
amplify
U
مفصل گفتن یانوشتن
arthritic
U
مبتلا به اماس مفصل
In ditail . Diffusively .
U
بطور مفصل ( مفصلا")
arthropod
U
جانور مفصل دار
amplifying
U
مفصل گفتن یانوشتن
arthropoda
U
جانوران مفصل دار
arthropathy
U
ناخوشی بند یا مفصل
acondylous
U
بدون بند یا مفصل
acondylose
U
بدون بند یا مفصل
joint
U
مفصل اتصال ضربهای
rabbet joint
U
بست یا مفصل کنش کاوی
arthritic
U
مربوط به ورم و اماس مفصل
internode
U
قسمت میان دو بندیا مفصل
hip joint
U
مفصل استخوان خاصره وران
submission hold
U
کانستنس یاشکستن دست از مفصل تاارنج
garnets
U
حجر سیلان نوعی لولا یا مفصل
garnet
U
حجر سیلان نوعی لولا یا مفصل
monographist
U
نویسنده شرح مفصل در باره یک موضوع
to give a long recital of something
U
دادن یک شرح مفصل و طولانی از چیزی
I'll speak at length on this subject.
U
دراین باره مفصل صحبت خواهم کرد
To explain something in detail .
U
چیزی را بطور مفصل ومشروح توضیح دادن
programming specification
U
مستند مفصل قدمهای دقیق برنامه نویسی
to talk something over with somebody
U
با کسی در باره چیزی مفصل گفتگو کردن
to detail something
U
چیزی را مفصل
[با همه جزییات]
شرح دادن
The specifications of this machine are fully detailed in the catalog .
U
مشخصات این دستگاه در کاتولوگ مفصل شرح داده شده
sallenders
U
جوشهای خشک در زیر مفصل خرگوشی پای عقب اسب
gomphosis
U
اتصال و جوش خوردن استخوان دندان به ارواره مفصل متحرک
ball and socket joint
[مفصل ماشینی که گلوله دارد و در داخل حفره قرار میگیرد]
recital
[of something]
U
شرح کامل محتویات
[شرح مفصل ]
چیزی
detail
U
شرح مفصل یکان بقیه یکان
detailing
U
شرح مفصل یکان بقیه یکان
majestic
U
بزرگ
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com