English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
contour bund U بند در امتداد خط تراز
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
nose ribs U تیغه هایی در امتداد وتر که در تمام طول بال و تا تیرک جلویی امتداد میابند
camper level U تراز [تراز حبابی] [ابزار] [ساخت و ساختمان]
level U تراز [تراز حبابی] [ابزار] [ساخت و ساختمان]
bubble level U تراز [تراز حبابی] [ابزار] [ساخت و ساختمان]
spirit level U تراز [تراز حبابی] [ابزار] [ساخت و ساختمان]
storage level U تراز ذخیره تراز مخزن
contours U خطوط تراز یا منحنیهای تراز
leveled U تراز کردن تراز
levels U تراز کردن تراز
levelled U تراز کردن تراز
level U تراز کردن تراز
extensiveness U امتداد
tensions U امتداد
direction U امتداد
tension U امتداد
protraction U امتداد
elongation U امتداد
run U امتداد
extension U امتداد
building line U امتداد
in range with U در امتداد
alignments U امتداد
extensions U امتداد
alignment U امتداد
runs U امتداد
flushes U هم سطح یا در یک امتداد
good continuation U امتداد خوب
flush U هم سطح یا در یک امتداد
prolongs U امتداد دادن
prolonging U امتداد دادن
flushing U هم سطح یا در یک امتداد
fine draw U امتداد دادن
prolong U امتداد دادن
extensions U امتداد دادن
extension U ملحقه امتداد
extension U امتداد دادن
extensions U ملحقه امتداد
to be prolonged U امتداد یافتن
extends U امتداد دادن
extending U امتداد دادن
extend U امتداد دادن
cutting stroke U امتداد برش
protractile U امتداد پذیر
protend U امتداد یافتن
prolonger U امتداد دهنده
to eke out U امتداد دادن
eke out U امتداد دادن
trails U خط ی در امتداد چیزی
trailing U خط ی در امتداد چیزی
trailed U خط ی در امتداد چیزی
trail U خط ی در امتداد چیزی
along line U در امتداد خطوط
endarchy U امتداد از مرکز به خارج
inextension U عدم امتداد یا توسعه
prolonging U امتداد یافتن بتاخیرانداختن
extend the life of the company U امتداد مدت شرکت
prolongs U امتداد یافتن بتاخیرانداختن
endarch U از مرکزبخارج امتداد یافته
prolong U امتداد یافتن بتاخیرانداختن
duplex U ارسال همزمان دو سیگنال در یک امتداد
rate of sideslip U همنه تندی در امتداد محورعرضی
prolongate U طولانی کردن امتداد دادن
elongate U دراز کردن امتداد دادن
elongates U دراز کردن امتداد دادن
elongating U دراز کردن امتداد دادن
abeam U امتداد عمود برمحور طولی
accosts U در امتداد چیزی حرکت کردن
accosting U در امتداد چیزی حرکت کردن
accost U در امتداد چیزی حرکت کردن
accosted U در امتداد چیزی حرکت کردن
duplexes U ارسال همزمان دو سیگنال در یک امتداد
fore and aft U امتداد سینه تا پاشنه ناو
map plane U سطح مبنای تراز نقشه مبنای تراز نقشه
to spin out U امتداد دادن مفصلا درست کردن
center of thrust U امتداد اثر برایند تمام نیروهای جلوبرنده
cicycle U ارابه فرودی با دو پایه اصلی در امتداد خط مرکز
dogtooth U ناپیوستگی در ناحیه داخلی لبه حمله در امتداد وتر
go baseline U حرکت کردن در امتداد خط پایانی برای دریافت پاس
worded U کلمات داده ارسالی در امتداد باس موازی یکی پس از دیگری
feeds U سوراخهای دندانه دار پانچ شده در امتداد لبه کاغذ
word U کلمات داده ارسالی در امتداد باس موازی یکی پس از دیگری
bi directional U انتقال داده که در یک وسیله در امتداد یک کانال مشخص انجام میشود
notch U بریدگیهایی در امتداد جریان سیال روی دماغه یا نوک یک ایرفویل
feed U سوراخهای دندانه دار پانچ شده در امتداد لبه کاغذ
notches U بریدگیهایی در امتداد جریان سیال روی دماغه یا نوک یک ایرفویل
packets U کامپیوتر مخصوص که داده سریال را از ترمینال آسنکرون به حالی که در امتداد بسته ها
packet U کامپیوتر مخصوص که داده سریال را از ترمینال آسنکرون به حالی که در امتداد بسته ها
cam ground piston U پیستونی که قطر ان در امتدادموازی با انگشتی کمتر ازقطر ان در امتداد عمود برانگشتی باشد
desktop U میله وضعیت که معمولاگ در امتداد دکمهای از صفحه ویندوز نشان داده میشود
fishplate U صفحه پولادینی که دو خط اهن یا دوتیر را بهم متصل ساخته ودر امتداد هم قرارمیدهد
dual U استاندار بستههای مدار مجتمع با استفاده از دو ردیف موازی از سوزنهای متصل در امتداد لبه
regression rate U سرعت خطی سوختن دانههای سوخت جامد در امتداد عمودبر سطح در نقطه موردنظر
tabulation U نقاط تنظیم در امتداد یک خط که نوک چاپ یا نشانه گر برای هر دستور tab متوقف میشود
bottom level U تراز کف
level U تراز
level U هم تراز
leveled U تراز
levels U تراز
f. with the woll U تراز
balancing U تراز
graphical site table U خط کش تراز
levels U هم تراز
level with each other U در یک تراز
leveled U هم تراز
levelling straightedge U خط کش تراز
levelled U هم تراز
levelled U تراز
spirit level U تراز
balances U تراز
degenerate U هم تراز
degenerated U هم تراز
degenerates U هم تراز
degenerating U هم تراز
water level U تراز اب
yokefellow U هم تراز
site U تراز
flushing U تراز
spirit levels U تراز
flush U تراز
flushes U تراز
sites U تراز
sited U تراز
quadrant U تراز
surface plate U تراز
balance U تراز
tabulation U 1-مرتب کردن جدول اعداد.2-حرکت نوک چاپ یا نشانه گر در یک فاصله معین شده در امتداد یک خط
cash balance U تراز نقدی
builder's level U تراز بنائی
compensation level U تراز موازنه
degenerate orbitals U اوربیتالهای هم تراز
builder level U تراز بنایی
cross level buble U حباب تراز
cross level U تراز کردن
elevation quadrant U تراز تیر
contourline U منحنی تراز
elevation quadrant U تراز ربعی
level to U تراز کردن
contour lines U منحنی تراز
contour line U منحنی تراز
energy level U تراز انژی
energy level U تراز انرژی
exceptional water level U تراز استثنایی اب
fermi characteristic energy level U تراز فرمی
fermi level U تراز فرمی
trial balance U تراز ازمایشی
levelling staff U شاخص تراز
storage level U تراز خزانه
site scale U طبله تراز
rotational level U تراز چرخشی
resonance state U تراز تشدیدی
quadrantal U مربوط به تراز
power level U تراز توان
maximum water level U بیشینه تراز
position angle U زاویه تراز
platen U میز تراز
permanent water level U تراز پیوسته اب
normal energy level U تراز متعارفی
on a par U دریک تراز
trophic level U تراز خوراکی
visible balance U تراز مرئی
ground state U تراز اصلی
gunner's quadrant U تراز ربعی
induction balance U تراز القا
left justified U هم تراز شده از چپ
left justify U هم تراز کردن از چپ
white level U تراز سفید
level buble U حباب تراز
water level recorder U تراز نگار اب
water level gage U تراز سنج
level surface U سطح تراز
visible balance U تراز اشکار
normal water level U تراز بهنجار اب
levelled U تراز بنایی
behinds U عقب تراز
water level observation U بررسی تراز اب
balances U تراز همیاری
equal U هم تراز کردن
abnormal water level تراز استثنائی آب
leveling U تراز کردن
acceptor level U تراز گیرنده
balance U تراز همیاری
aligner U هم تراز کننده
slights U تراز کردن
allowable level U تراز مجاز
angle of site U زاویه تراز
slights U تراز لاغر
behind U عقب تراز
ground level U تراز زمین
levels U تراز بنایی
justifies U هم تراز کردن
spirit levels U تراز حبابدار
justify U هم تراز کردن
spirit level U تراز حبابدار
justifying U هم تراز کردن
level U تراز بنایی
even U تراز مساوی
balance sheet U تراز نامه
balance sheets U تراز نامه
equalled U هم تراز کردن
leveled U تراز بنایی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com