Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (38 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
to put forth
U
بلند کردن نمایش دادن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
touts
U
بلند جار زدن باصدای بلند انتشار دادن
touting
U
بلند جار زدن باصدای بلند انتشار دادن
touted
U
بلند جار زدن باصدای بلند انتشار دادن
tout
U
بلند جار زدن باصدای بلند انتشار دادن
to picture
U
شرح دادن
[نمایش دادن]
[وصف کردن]
pedestals
U
بلند کردن ترفیع دادن
pedestal
U
بلند کردن ترفیع دادن
to depict somebody or something
[as something]
U
کسی یا چیزی را بعنوان چیزی توصیف کردن
[وصف کردن]
[شرح دادن ]
[نمایش دادن]
cranes
U
باجرثقیل بلند کردن یاتکان دادن
craned
U
باجرثقیل بلند کردن یاتکان دادن
crane
باجرثقیل بلند کردن یاتکان دادن
craning
U
باجرثقیل بلند کردن یاتکان دادن
format
U
تعداد حروف که روی صفحه نمایش قابل نمایش اند. با دادن طول سط ر و ستون
formats
U
تعداد حروف که روی صفحه نمایش قابل نمایش اند. با دادن طول سط ر و ستون
perform
U
بازی کردن نمایش دادن
act
U
بازی کردن نمایش دادن
performs
U
بازی کردن نمایش دادن
enacting
U
تصویب کردن نمایش دادن
enacted
U
تصویب کردن نمایش دادن
enact
U
تصویب کردن نمایش دادن
enacts
U
تصویب کردن نمایش دادن
performed
U
بازی کردن نمایش دادن
acted
U
بازی کردن نمایش دادن
scrolls
U
حرکت دادن متن نمایش داده شده به صورت عمودی بالا یا پایین صفحه نمایش یک پیکسل یا خط در واحد زمان
scroll
U
حرکت دادن متن نمایش داده شده به صورت عمودی بالا یا پایین صفحه نمایش یک پیکسل یا خط در واحد زمان
to put on the stage
U
بمعرض نمایش گذاشتن نمایش دادن
to make a p of one's learing
U
دانش خودرا نمایش دادن علم فروشی کردن
lever
U
اهرم کردن بااهرم بلند کردن بااهرم تکان دادن
levers
U
اهرم کردن بااهرم بلند کردن بااهرم تکان دادن
auto
U
توانایی صفحه نمایش برای نشان دادن همان تصویر پس از عوض کردن nesolution آن
autos
U
توانایی صفحه نمایش برای نشان دادن همان تصویر پس از عوض کردن nesolution آن
screens
U
محافظت کردن چیزی با صفحه نمایش , PSU در برابرواسط نمایش داده میشود
screened
U
محافظت کردن چیزی با صفحه نمایش , PSU در برابرواسط نمایش داده میشود
screen
U
محافظت کردن چیزی با صفحه نمایش , PSU در برابرواسط نمایش داده میشود
screening, screenings
U
محافظت کردن چیزی با صفحه نمایش , PSU در برابرواسط نمایش داده میشود
platforms
U
درجای بلند قرار دادن
platform
U
درجای بلند قرار دادن
perch
U
درجای بلند قرار دادن
perching
U
درجای بلند قرار دادن
perches
U
درجای بلند قرار دادن
perched
U
درجای بلند قرار دادن
bandwidth
U
صفحه تصویرهای با resolution بیشتر پیکسل در فضای بیشتری نمایش میدهد و به ورودی سریع و پهنای بلند بیشتر نیاز دارند
cls
U
در -MS DOS دستور سیستم به معنای پاک کردن صفحه نمایش و قرار دادن نشانه گر در بالای صفحه گوشه سمت چپ
displayed
U
نمایش دادن
depicts
U
نمایش دادن
garble
U
بد نمایش دادن
indicate
U
نمایش دادن
indicated
U
نمایش دادن
indicates
U
نمایش دادن
depict
U
نمایش دادن
demonstrating
U
نمایش دادن
depicted
U
نمایش دادن
display
U
نمایش دادن
displaying
U
نمایش دادن
exhibits
U
نمایش دادن
represented
U
نمایش دادن
depicture
U
نمایش دادن
demonstrates
U
نمایش دادن
showdown
U
نمایش دادن
showdowns
U
نمایش دادن
exhibit
U
نمایش دادن
depicting
U
نمایش دادن
miscolour
U
بد نمایش دادن
represents
U
نمایش دادن
exhibited
U
نمایش دادن
displays
U
نمایش دادن
represent
U
نمایش دادن
to show off
U
نمایش دادن
demonstrated
U
نمایش دادن
demonstrate
U
نمایش دادن
exhibiting
U
نمایش دادن
text
U
حالت فعال کامپیوتر یا صفحه نمایش که فقط حروف از پیش تعیین شده را نمایش میدهد و امکان نمایش تصاویر گرافیکی را فراهم نمیکند
texts
U
حالت فعال کامپیوتر یا صفحه نمایش که فقط حروف از پیش تعیین شده را نمایش میدهد و امکان نمایش تصاویر گرافیکی را فراهم نمیکند
analog
U
صفحه نمایش که از یک سیگنال ورودی ممتد برای کنترل رنگهای نمایش استفاده میکند به طوری که میتواند یک محدوده مشخص از رنگها را نمایش دهد
to place in a good light
U
خوب نمایش دادن
showboating
U
نمایش دادن مهارت
showcasing
U
درویترین نمایش دادن
executing
U
نواختن نمایش دادن
executes
U
نواختن نمایش دادن
executed
U
نواختن نمایش دادن
showcases
U
درویترین نمایش دادن
guy
U
باتمثال نمایش دادن
coact
U
باهم نمایش دادن
guys
U
باتمثال نمایش دادن
to represent a play
U
داستانی را نمایش دادن
showcase
U
درویترین نمایش دادن
execute
U
نواختن نمایش دادن
showcased
U
درویترین نمایش دادن
persistence
U
مدت زمان یک CRT یک تصویر را نمایش میدهد پس از توقف دنبال کردن مسیر اشعه تصویر روی صفحه نمایش
to license a play
U
اجازه نمایش داستانی را دادن
expose
U
درمعرض گذاشتن نمایش دادن
exposing
U
درمعرض گذاشتن نمایش دادن
exposes
U
درمعرض گذاشتن نمایش دادن
focused
U
تنظیم صفحه نمایش به طوری که تصویر نمایش داده شده روی صفحه نمایش تمیز و صاف باشد
focussing
U
تنظیم صفحه نمایش به طوری که تصویر نمایش داده شده روی صفحه نمایش تمیز و صاف باشد
focussed
U
تنظیم صفحه نمایش به طوری که تصویر نمایش داده شده روی صفحه نمایش تمیز و صاف باشد
focus
U
تنظیم صفحه نمایش به طوری که تصویر نمایش داده شده روی صفحه نمایش تمیز و صاف باشد
focuses
U
تنظیم صفحه نمایش به طوری که تصویر نمایش داده شده روی صفحه نمایش تمیز و صاف باشد
focusses
U
تنظیم صفحه نمایش به طوری که تصویر نمایش داده شده روی صفحه نمایش تمیز و صاف باشد
colour
U
شماره رنگهای مختلف که توسط پیکسل ها در صفحه نمایش قابل نمایش است که با توجه به تعداد بیتهای رنگی در هر پیکسل نمایش داده میشود
colours
U
شماره رنگهای مختلف که توسط پیکسل ها در صفحه نمایش قابل نمایش است که با توجه به تعداد بیتهای رنگی در هر پیکسل نمایش داده میشود
repertoire
U
فهرست نمایشهای اماده برای نمایش دادن
screen
U
روی پرده سینمایا تلویزیون نمایش دادن
screens
U
روی پرده سینمایا تلویزیون نمایش دادن
list
U
چاپ یا نمایش دادن موضوعات اطلاعاتی خاص
screened
U
روی پرده سینمایا تلویزیون نمایش دادن
screening, screenings
U
روی پرده سینمایا تلویزیون نمایش دادن
clackvalve
U
دریچه لولاداروسفت که چون بلند کنندباصدای بلند بجای خودمیافتد
center
U
قرار دادن یک متن در مرکز کاغذ یا صفحه نمایش
centering
U
عمل قرار دادن متن در مرکز صفحه نمایش
centered
U
قرار دادن یک متن در مرکز کاغذ یا صفحه نمایش
centred
U
قرار دادن یک متن در مرکز کاغذ یا صفحه نمایش
centers
U
قرار دادن یک متن در مرکز کاغذ یا صفحه نمایش
centre
U
قرار دادن یک متن در مرکز کاغذ یا صفحه نمایش
cursor tracking
U
حرکت دادن مکان نما روی یک صفحه نمایش
to portray somebody
[something]
U
نمایش دادن کسی یا چیزی
[رل کسی یا چیزی را بازی کردن]
[کسی یا چیزی را مجسم کردن]
NDR
U
سیستم نمایش که حروف قبلی را هنگام نمایش حروف جدید نمایش میدهد
alerts
U
تابلوی اخطار روی صفحه نمایش برای آگاهی دادن به کاربر
alerted
U
تابلوی اخطار روی صفحه نمایش برای آگاهی دادن به کاربر
alert
U
تابلوی اخطار روی صفحه نمایش برای آگاهی دادن به کاربر
dirndl
U
نوعی دامن بلند با کمر بلند
bubble help
U
خط ی روی صفحه نمایش برای نشان دادن آنچه شما به آن اشاره می کنید
interactive
U
سیستم نمایش که قادر به عکس العمل نشان دادن به ورودی مختلف کاربر است
window
U
تنظیم بخشی از صفحه نمایش با مشخص کردن مختصات گوشههای آن که امکان نمایش موقت اطلاعات را میدهد و نیز امکان نوشتن مجدد روی اطلاعات قبلی ولی بدون تغییر اطلاعات محیط کاری
format
U
روش قرار گرفتن سط رها و ستون ها برای نمایش دادن داده یا حروف در کارت پانچ
formats
U
روش قرار گرفتن سط رها و ستون ها برای نمایش دادن داده یا حروف در کارت پانچ
elevates
U
بلند کردن
elevate
U
بلند کردن
lifts
U
بلند کردن
lifting
U
بلند کردن
to kick up
U
با پا بلند کردن
heaved
U
بلند کردن
walk off with
U
بلند کردن
heave
U
بلند کردن
elevating
U
بلند کردن
lifted
U
بلند کردن
heightens
U
بلند کردن
hoisted
U
بلند کردن
lift
U
بلند کردن
hoist
U
بلند کردن
to throw up
U
بلند کردن
erect
U
بلند کردن
heist
U
بلند کردن
hoists
U
بلند کردن
heighten
U
بلند کردن
heightened
U
بلند کردن
exalts
U
بلند کردن
exalting
U
بلند کردن
exalt
U
بلند کردن
upraise
U
بلند کردن
heightening
U
بلند کردن
heists
U
بلند کردن
erects
U
بلند کردن
erecting
U
بلند کردن
throw up
U
بلند کردن
erected
U
بلند کردن
soars
U
بلند پروازی کردن
hoists
U
وسیله بلند کردن
steal
U
بلند کردن چیزی
hydraulic lift
U
بلند کردن اب به نیروی اب
soared
U
بلند پروازی کردن
hoisted
U
وسیله بلند کردن
hoist
U
وسیله بلند کردن
steals
U
بلند کردن چیزی
soar
U
بلند پروازی کردن
chairlift
U
سردست بلند کردن
turn down
<idiom>
U
کم کردن صدای بلند
crane
وسیله بلند کردن
craned
U
وسیله بلند کردن
craning
U
وسیله بلند کردن
chairlifts
U
سردست بلند کردن
lift fire
U
بلند کردن اتش
cranes
U
وسیله بلند کردن
pan
U
حرکت دادن ملایم پنجره دید به صورت افقی در تصویری که آن قدر بزرگ است که به یکباره قابل نمایش نیست . 2-
pans
U
حرکت دادن ملایم پنجره دید به صورت افقی در تصویری که آن قدر بزرگ است که به یکباره قابل نمایش نیست . 2-
pan-
U
حرکت دادن ملایم پنجره دید به صورت افقی در تصویری که آن قدر بزرگ است که به یکباره قابل نمایش نیست . 2-
raster
U
سیستم اسکن کردن تمام صفحه نمایش CRT تمام صفحه , پیش نمایش CRT با یک اشعه تصویر با حرکت افقی روی آن و حرکت به پایین در انتهای هر خط
hoist
U
بلند کردن وسایل سنگین
hoisted
U
بلند کردن وسایل سنگین
raise a dust
U
گرد و خاک بلند کردن
vociferate
U
با صدای بلند ادا کردن
haranguing
U
باصدای بلند نطق کردن
harangues
U
باصدای بلند نطق کردن
harangued
U
باصدای بلند نطق کردن
harangue
U
باصدای بلند نطق کردن
sound off
U
باصدای بلند صحبت کردن
banks
U
کپه کردن بلند شدن
bank
U
کپه کردن بلند شدن
to make a dust
U
گردو خاک بلند کردن
hoists
U
بلند کردن وسایل سنگین
shoplifting
U
بلند کردن جنس از مغازه
dump
U
نشان دادن متن یا گرافیک روی صفحه نمایش بر روی چاپگر
scan
U
درون CRT یا صفحه نمایش . اشعه تصویر صفحه نمایش روی هرخط اسکن حرکت میکند تا تصویر را روی صفحه نمایش ایجاد کند
scans
U
درون CRT یا صفحه نمایش . اشعه تصویر صفحه نمایش روی هرخط اسکن حرکت میکند تا تصویر را روی صفحه نمایش ایجاد کند
scanned
U
درون CRT یا صفحه نمایش . اشعه تصویر صفحه نمایش روی هرخط اسکن حرکت میکند تا تصویر را روی صفحه نمایش ایجاد کند
long ball
U
[شوت کردن بلند توپ]
[فوتبال]
lift
U
بلند کردن شریک رقص اززمین
ululate
U
باصدای بلند ناله وزاری کردن
lifted
U
بلند کردن شریک رقص اززمین
lay hands one someone
U
دست روی کسی بلند کردن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com