Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
upon bail
U
بقیه ضمانت
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
to never let yourself get to thinking like them
<idiom>
U
نگذارند که نفوذ بقیه مردم مجبورشان بکند طرز فکر مانند بقیه مردم داشته باشند
[اصطلاح روزمره]
pecuniary liability
U
ضمانت ضمانت جبران خسارت
remnant
U
بقیه
reminder
U
بقیه
reminders
U
بقیه
remnants
U
بقیه
remainder
U
بقیه
to pass on
[information or news]
U
به بقیه اطلاع دادن
(be) thrown together
<idiom>
U
شانسی با بقیه هم گروه شدن
wise guy
<idiom>
U
باهوش تراز بقیه جلودادن
Keep the change.
بقیه پول مال خودتان.
two up
U
تک با دو عنصر در جلوو بقیه در عقب
She is head and shoulders above others .
U
یک سر وگردن از بقیه بلندتر است
What is good enough for others should be good enough for you.
U
خونت که از بقیه رنگین تر نیست
head start
<idiom>
U
کاری را قبل از بقیه انجام دادن
You take the lead and others wI'll follow.
U
تو جلو برو بقیه بدنبالت خواهند آمد
versions
U
کپی یا برنامه یا عبارتی که با بقیه فرق میکند
version
U
کپی یا برنامه یا عبارتی که با بقیه فرق میکند
tuners
U
زیردستگاهی که تنها فرکانس مطلوب را گرفته و بقیه را ردمیکند
tuner
U
زیردستگاهی که تنها فرکانس مطلوب را گرفته و بقیه را ردمیکند
have a go at
<idiom>
U
سعی درانجام کاری که بقیه قبلا انجام دادهاند
polysomic
U
دارای کروموسومهای بیش از بقیه زیاد کروموسوم پرکروموسوم
acrolith
U
مجسمهای که سر و دست وپای ان سنگی و بقیه اش چوب باشد
subscript
U
حرف کوچک که زیر خط بقیه حروف چاپ میشود.
acrolithus
U
[مجسمه ای که سر و دست و پای آن سنگی و بقیه چوبی است.]
acrolith
U
[مجسمه ای که سر و دست و پای آن سنگی و بقیه چوبی است.]
header
U
پانچ کارت حاوی اطلاعاتی درباره بقیه کارتهای مجموعه
headers
U
پانچ کارت حاوی اطلاعاتی درباره بقیه کارتهای مجموعه
lan
U
بخشی از شبکه که از بقیه بخشها یا bridge جدا شده است
master
U
اولین کارت پانج در بسته که حاوی اطلاعاتی درباره بقیه کارتهاست
mastered
U
اولین کارت پانج در بسته که حاوی اطلاعاتی درباره بقیه کارتهاست
masters
U
اولین کارت پانج در بسته که حاوی اطلاعاتی درباره بقیه کارتهاست
get a word in
<idiom>
U
یافتن فرصتی برای گفتن چیزی بقیه دارند صحبت میکنند
highlight
U
حروف یا نشانه هایی که برجسته به نظر می رسند تا از بقیه متن مجزا باشند
highlighted
U
حروف یا نشانه هایی که برجسته به نظر می رسند تا از بقیه متن مجزا باشند
highlights
U
حروف یا نشانه هایی که برجسته به نظر می رسند تا از بقیه متن مجزا باشند
choire-enclosure
U
[دیواره یا نرده ی جدا کننده ی گروه همسرایان از بقیه ی قسمت های کلیسا]
unit matrix
U
ماترسی که عناصر قطر اصلی همگی برابر یک و بقیه عناصرش صفر باشند
choir-screen
U
[دیواره یا نرده ی جدا کننده ی گروه همسرایان از بقیه ی قسمت های کلیسا]
bond
U
ضمانت
warrants
U
ضمانت
warranted
U
ضمانت
guaranty
U
ضمانت
warranty
U
ضمانت
guarantee
U
ضمانت
warrant
U
ضمانت
gurantee
U
ضمانت
warranting
U
ضمانت
guaranty
U
ضمانت
mainprise
U
ضمانت
bail
U
ضمانت
pledge
[archaic]
[guaranty]
U
ضمانت
warranty
U
ضمانت
sponsion
U
ضمانت
sponsored by
U
به ضمانت
suretyship
U
ضمانت
warranties
U
ضمانت
guaranteed
U
ضمانت
guarantees
U
ضمانت
sponsorship
U
ضمانت
guarantee
U
ضمانت
bank bond
U
ضمانت بانکی
responsibilities
U
ضمانت جوابگویی
responsibility
U
ضمانت جوابگویی
guarantee period
U
دوره ضمانت
sanctioning
U
ضمانت اجرا
fiduciary bond
U
ضمانت شرافتی
express warranty
U
ضمانت صریح
contract guarantee
U
ضمانت قرارداد
sanctions
U
ضمانت اجرا
bailable
U
قابل ضمانت
bilable
U
ضمانت بردار
bank guarantee
U
ضمانت بانکی
bail bond
U
ضمانت نامه
bondholder
U
ضمانت دار
guaranty
U
ضمانت نامه
irrepleviable
U
ضمانت برندار
guarantee
U
ضمانت کردن
answering
U
ضمانت کردن
guaranteed
U
ضمانت کردن
vouch for
U
ضمانت کردن
answered
U
ضمانت کردن
suretyship
U
عقد ضمانت
guarantees
U
ضمانت کردن
pecuniary liability
U
ضمانت پولی
limplied warranty
U
ضمانت ضمنی
letter of indemnity
U
ضمانت نامه
joint and several guarantee
U
ضمانت تضامنی
irreplevisable
U
ضمانت برندار
answers
U
ضمانت کردن
insure
U
ضمانت کردن
pledging
U
وثیقه ضمانت
sanctioned
U
ضمانت اجرا
sponsors
U
ضمانت کردن
pledged
U
وثیقه ضمانت
guarantor
U
ضمانت کننده
bond
U
پیوستگی ضمانت
pledges
U
وثیقه ضمانت
answer
U
ضمانت کردن
pledge
U
وثیقه ضمانت
sponsoring
U
ضمانت کردن
assurances
U
ضمانت وثیقه
warranty
U
ضمانت نامه
guarantors
U
ضمانت کننده
sanction
U
ضمانت اجرا
assurance
U
ضمانت وثیقه
bonded
U
ضمانت شده
vouch
U
ضمانت کردن
sponsor
U
ضمانت کردن
warranties
U
ضمانت نامه
word
U
موضوع زبان مجزا که با بقیه استفاده میشود تا نوشتار یا سخنی را ایجاد کند که قابل فهم است
worded
U
موضوع زبان مجزا که با بقیه استفاده میشود تا نوشتار یا سخنی را ایجاد کند که قابل فهم است
warrant
U
ضمانت کردن مجوز
warranting
U
ضمانت کردن مجوز
joint bond
U
تعهد یا ضمانت مشترک
warranted
U
ضمانت کردن مجوز
it is not protected by sanctions
U
ضمانت اجرایی ندارد
act as surety
U
کفالت یا ضمانت کردن
i guarantee his appearance
U
من ضمانت می کنم که حاضرشود
the watch is warranted
U
ضمانت شده است
to stand surety for any one
U
ضمانت کسیرا کردن
sanctioning
U
ضمانت اجرایی قانون
warrent
U
ضمانت یاتعهد کردن
guaranteed
U
شخص ضمانت شده
to go bail for any one
U
ضمانت کسی راکردن
to bail out
U
با ضمانت از زندان دراوردن
stand surety for a person
U
ضمانت کسی را کردن
guarantees
U
شخص ضمانت شده
guarantee
U
شخص ضمانت شده
warrants
U
ضمانت کردن مجوز
sanctioned
U
ضمانت اجرایی قانون
sanction
U
ضمانت اجرایی قانون
bailment
U
رهایی به قید ضمانت
bank guarantee
U
ضمانت نامه بانکی
able to justify bail
U
قادر به تقبل ضمانت
bail
U
تضمین ضمانت کردن
sanctions
U
ضمانت اجرایی قانون
board exchange warranty
U
ضمانت تعویض برد
waged
U
ضمانت حسن انجام کار
wages
U
ضمانت حسن انجام کار
tender bonds
U
ضمانت نامههای مناقصه یامزایده
tender guarantee
U
ضمانت شرکت در مزایده یامناقصه
performance guarantee
U
ضمانت حسن انجام کار
sanctions
U
ضمانت اجرایی معین کردن
sanctions
U
مجوز جریمه ضمانت اجرا
sanctioned
U
ضمانت اجرایی معین کردن
to vouch for any one's honesty
U
ضمانت درستی کسی را کردن
sanction
U
مجوز جریمه ضمانت اجرا
sanctioned
U
مجوز جریمه ضمانت اجرا
average bond
U
ضمانت نامه جبران خسارت
sanctioning
U
ضمانت اجرایی معین کردن
sanctioning
U
مجوز جریمه ضمانت اجرا
guarantee
U
ضمانت نامه تضمین کردن
wage
U
ضمانت حسن انجام کار
guaranteed
U
ضمانت نامه تضمین کردن
waging
U
ضمانت حسن انجام کار
sanction
U
ضمانت اجرایی معین کردن
open credit
U
اعتبار بدون ضمانت نامه
good performance guarantee
U
ضمانت حسن انجام کار
guarantee a contract
U
اجرای قراردادی را ضمانت کردن
pledgeor
U
دهنده ضمانت یابیعانه یا قول
pledgor
U
دهنده ضمانت یابیعانه یا قول
guarantees
U
ضمانت نامه تضمین کردن
guaranty
U
تضمین ضمانت یا تعهد کردن
repayment guarantee
U
ضمانت استرداد پیش پرداخت
bid bond
U
ضمانت شرکت در مناقصه یا مزایده
random access
U
فایلی که هر رکورد آن به سرعت با آدرسش قابل دستیابی است , بدون جستجو در بقیه فایل و به ممحل قبلی بستگی ندارد
vouch
U
ضمانت کردن مسئول واقع شدن
altar-screen
U
[پرده محراب که رواق خدمتگاه کشیشان را از بقیه جدا می کند که بسیار پر نقش و نگار از جنس سنگ، چوب یا فلز است.]
bread and point
U
سیب زمینی و نانش برای خوردن و بقیه اش برای نگاه کردن است
chapters
U
بخشی از برنامه اصلی که به تنهایی قابل اجراست و نیازی به بقیه برنامه ندارد
potatoes and point
U
سیب زمینی یا نانش برای خوردن و بقیه اش برای نگاه کردن است
chapter
U
بخشی از برنامه اصلی که به تنهایی قابل اجراست و نیازی به بقیه برنامه ندارد
section
U
بخشی از برنامه اصلی که مستقل اجرا میشود وبدون نیاز به اجرای بقیه برنامه
sections
U
بخشی از برنامه اصلی که مستقل اجرا میشود وبدون نیاز به اجرای بقیه برنامه
headers
U
اطلاعات ابتدای لیست داده مربوط به بقیه داده
header
U
اطلاعات ابتدای لیست داده مربوط به بقیه داده
bracket
U
چاپ کروشه اطراف یک موضوع برای بیان اینکه نشان دهند همان کار را انجام میدهد و از بقیه متن جدا شود
local parole
U
زندانی که به قید ضمانت محلی ازاد میشود
30% down payment against bank guaranty
U
۳۰ درصد پیش پرداخت در برابر ضمانت بانکی
assemble capital stock
U
بقیه سرمایهای که به محض تقاضا قابل پرداخت است سرمایهای که بر مبنای ان مالیات محاسبه میشود
control map
U
نقشه مخصوص بررسی صحت بقیه نقشه ها
accommodation bill
U
براتی که جهت کمک یا ضمانت فردی تهیه میگردد
bareboat charter
U
ضمانت نامه تضمین حرکت کشتی و پرداخت مخارج پرسنل ان
del credere
U
ضمانت فروشنده حق العمل کار نسبت به معتبر بودن خریدار
detail
U
شرح مفصل یکان بقیه یکان
detailing
U
شرح مفصل یکان بقیه یکان
stacked
U
روش ذخیره داده که آخرین عنصر ذخیره ساده . همیشه در همان محل قرار دارد و بقیه لیست با یک آدرس تغییر مکان به انتهای لیست می روند
stacks
U
روش ذخیره داده که آخرین عنصر ذخیره ساده . همیشه در همان محل قرار دارد و بقیه لیست با یک آدرس تغییر مکان به انتهای لیست می روند
stack
U
روش ذخیره داده که آخرین عنصر ذخیره ساده . همیشه در همان محل قرار دارد و بقیه لیست با یک آدرس تغییر مکان به انتهای لیست می روند
warrants
U
اجازه کتبی حکم قانونی تعهد کردن ضمانت کردن کسی
warranted
U
اجازه کتبی حکم قانونی تعهد کردن ضمانت کردن کسی
warrant
U
اجازه کتبی حکم قانونی تعهد کردن ضمانت کردن کسی
warranting
U
اجازه کتبی حکم قانونی تعهد کردن ضمانت کردن کسی
to pass one's word for another
U
از طرف دیگری قول دادن ضمانت دیگری را کردن
consideration
U
وجه التزام یا خسارت تادیه یاخسارت عدم انجام تعهد که در عقود و ایقاعات تعیین میشود و یا به طور کلی "ضمانت اجرای عقد و تعهد " عوض یا عوضین
considerations
U
وجه التزام یا خسارت تادیه یاخسارت عدم انجام تعهد که در عقود و ایقاعات تعیین میشود و یا به طور کلی "ضمانت اجرای عقد و تعهد " عوض یا عوضین
bilable
U
قابل رهایی قابل ضمانت
worded
U
تقسیم کلمه در انتهای خط , که بخشی از کلمه در انتهای خط می ماند و بعد فضای اضافی ایجاد میشود و بقیه کلمه در خط بعد نوشته میشود
word
U
تقسیم کلمه در انتهای خط , که بخشی از کلمه در انتهای خط می ماند و بعد فضای اضافی ایجاد میشود و بقیه کلمه در خط بعد نوشته میشود
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com