English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
wrongfully U بطور نادرست
inaccurately U بطور نادرست
inexactly U بطور نادرست
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
out of square U خارج از چهار گوش بطور نامنظم یا نادرست
Other Matches
The convict cannot distinguish between right and wrong [distinguish right from wrong] . U این مجرم نمی تواند بین درست و نادرست را تشخیص [تشخیص درست را از نادرست] بدهد.
alternative U تابع منط قی که خروجی آن در صورتی که تمام ورودی ها درست باشند نادرست است و وقتی درست است که یک ورودی نادرست باشد
alternatives U تابع منط قی که خروجی آن در صورتی که تمام ورودی ها درست باشند نادرست است و وقتی درست است که یک ورودی نادرست باشد
denials U تابع منط قی که نتیجه آن نادرست است وقتی همه ورودی ها درست باشد و درست است اگر ورودی نادرست باشد
NAND function U تابع منط قی که خروجی آن وقتی نادرست است که تمام ورودی ها درست باشند و وقتی درست است که یک ورودی نادرست باشد
dispersion U تابع منط قی که خروجی آن نادرست است وقتی تمام ورودی ها درست باشند و درست است وقتی یک ورودی نادرست باشد
denial U تابع منط قی که نتیجه آن نادرست است وقتی همه ورودی ها درست باشد و درست است اگر ورودی نادرست باشد
irretrievably U بطور غیر قابل استرداد جنانکه نتوان برگردانید بطور جبران ناپذیر
nauseously U بطور تهوع اور یا بد مزه بطور نفرت انگیز
inconsiderably U بطور غیر قابل ملاحظه بطور جزئی یا خرد
indisputable U بطور غیر قابل بحث بطور مسلم
lusciously U بطور خوش مزه یا لذیذ بطور زننده
horridly U بطور سهمناک یا نفرت انگیز بطور زننده
indeterminately U بطور نامعین یا غیرمحدود بطور غیرمقطوع
grossly U بطور درشت یا برجسته بطور غیرخالص
immortally U بطور فنا ناپذیر بطور باقی
poorly U بطور ناچیز بطور غیر کافی
inexact U نادرست
phonies U نادرست
phoneys U نادرست
trumped up U نادرست
erroneous U نادرست
inconsecutive U نادرست
unsafe U نادرست
in error <adj.> U نادرست
infirmly U نادرست
dishonest U نادرست
inaccurate U نادرست
inconsequent U نادرست
spurious U نادرست
trumped-up U نادرست
phoney U نادرست
crooked U نادرست
out of order U نادرست
sinister U کج نادرست
false <adj.> U نادرست
false U نادرست
impure U نادرست
unfair U نادرست
wrongful U نادرست
unfairly U نادرست
out of a U نادرست
out of trim U نادرست
imprecise U نادرست
false code U کد نادرست
fouls U نادرست
foulest U نادرست
fouler U نادرست
fouled U نادرست
foul U نادرست
phony U نادرست
amiss U نادرست
indecorously U بطور ناشایسته بطور نازیبا
genuinely U بطور اصل بطور بی ریا
improperly U بطور غلط بطور نامناسب
incisively U بطور نافذ بطور زننده
martially U بطور جنگی بطور نظامی
latently U بطور ناپیدا بطور پوشیده
abusively U بطور ناصحیح بطور دشنام
false information U اطلاعات نادرست
false information U خبر نادرست
mispronunciations U تلفظ نادرست
mispronunciation U تلفظ نادرست
wrong answers U پاسخهای نادرست
wrong information U اطلاعات نادرست
by indirection U با وسائل نادرست
paralogism U قیاس نادرست
false code U رمز نادرست
foul bill of lading U بارنامه نادرست
chucks U پرتاب نادرست
chucked U پرتاب نادرست
false U ساختگی نادرست
chuck U پرتاب نادرست
untrue U نادرست خائن
unsound U ناخوش نادرست
foul play U کار نادرست
distractor U گزینه نادرست
misconstructions U تعبیر نادرست
fallacy of composition U تعمیم نادرست
mistranslation U ترجمه نادرست
miscue U ضربه نادرست
jackleg U ناشی نادرست
missatement U گفته نادرست
improper U نامناسب نادرست
mispronounciation U تلفظ نادرست
misconstruction U تفسیر نادرست
inaccurate U نادرست یا غلط
misconstructions U تفسیر نادرست
misconstruction U تعبیر نادرست
vicious U بدطینت نادرست
heterography U املای نادرست
error U عقیده نادرست
errors U عقیده نادرست
misinformation U خبر نادرست
malfunction U نادرست عمل کردن
malfunctioned U نادرست عمل کردن
malfunctions U نادرست عمل کردن
foozle U بدساختن ضربت نادرست
misallocation of resources U تخصیص نادرست منابع
sigmatism U تلفظ نادرست حرف " س "
prismatic spectacles U عینک نادرست نما
lied U سخن نادرست گفتن
paralpgize U قیاس نادرست ساختن
lie U سخن نادرست گفتن
mininformation U اطلاع یا خبر نادرست
suggestio falsi U افهار و اعلام نادرست
wild cat U بی اعتبار بی پشتوانه نادرست
off base <idiom> U غیر دقیق ،نادرست
incorrect U نادرست یا به همراه خطا
unfair trade practice U اعمال تجاری نادرست
true false questions U پرسشهای درست- نادرست
lies U سخن نادرست گفتن
wide of the mark <idiom> U از هدف به دور بردن ،نادرست
ungrammatical U مخالف ایین دستور نادرست
an i calculation U حساب نادرست یا غیر دقیق
false start U اغاز نادرست خطا در شروع
paralogist U کسیکه قیاس نادرست میسازد
false starts U اغاز نادرست خطا در شروع
mal U خطا نادرست و متقلبانه را می رساند
boolean operation U یکی از دو مقدار ممکن درست یا نادرست
logical U معادل وضعیت منط قی نادرست یا صفر
skew U میزان کردن چیزی به صورت نادرست
skewing U میزان کردن چیزی به صورت نادرست
skews U میزان کردن چیزی به صورت نادرست
zeroes U 1-رقم . 2-معادل خاموش منط قی یا وضعیت نادرست
zeros U 1-رقم . 2-معادل خاموش منط قی یا وضعیت نادرست
zero U 1-رقم . 2-معادل خاموش منط قی یا وضعیت نادرست
ambiguities U خطای ناشی از انتخاب نادرست داده مبهم
contamination U ذخیره کردن اطلاعات در جای نادرست در حافظه
ambiguity U خطای ناشی از انتخاب نادرست داده مبهم
Everybody condemned his foolish behaviour . U همه رفتار نادرست اورا محکوم کردند
semantics U خطای ناشی از استفاده از نشانه نادرست در یک دستور برنامه
grammatical error U استفاده نادرست از قواعد زمان برنامه نویسی کامپیوتر
grafts U پیوند بافت تحصیل پول و مقام و غیره ازراههای نادرست
grafted U پیوند بافت تحصیل پول و مقام و غیره ازراههای نادرست
graft U پیوند بافت تحصیل پول و مقام و غیره ازراههای نادرست
mis U پیشوندی است بمعنی غلط-اشتباه- نادرست- بد- سوء دشمنی
logical U خطا در طراحی برنامه که باعث جهش یا عملیات نادرست شود
mis- U پیشوندی است بمعنی غلط-اشتباه- نادرست- بد- سوء دشمنی
hazard U خطای سخت افزاری مربوط به زمان بندی زمانی نادرست
hazards U خطای سخت افزاری مربوط به زمان بندی زمانی نادرست
hazarding U خطای سخت افزاری مربوط به زمان بندی زمانی نادرست
hazarded U خطای سخت افزاری مربوط به زمان بندی زمانی نادرست
debounce U جلوگیری از محسوس بسته شدنهای نادرست یا جعلی یک کلید یا سوئیچ
neither nor function U تابع منط قی که خروجی آن نادرست است اگر ورودی درست باشد
fraud U دزدی داده یا استفاده نادرست یا سایر جرم های مربوط به کامپیوتر
frauds U دزدی داده یا استفاده نادرست یا سایر جرم های مربوط به کامپیوتر
NOR function = U تابع منط قی که خروجی آن وقتی نادرست است که ورودی درست باشند
cancelling U کد کنترلی برای بیان اینکه آخرین داده ارسالی نادرست بود
cancel U کد کنترلی برای بیان اینکه آخرین داده ارسالی نادرست بود
cancels U کد کنترلی برای بیان اینکه آخرین داده ارسالی نادرست بود
denials U تابع منط قی که خروجی آن نادرست است اگره یک ورودی درست باشد
component U خطای ناشی از یک وسیله مشکل دار ونه برنامه نویس نادرست
denial U تابع منط قی که خروجی آن نادرست است اگره یک ورودی درست باشد
components U خطای ناشی از یک وسیله مشکل دار ونه برنامه نویس نادرست
boolean operation U کلمه دودویی که در آن هر بیت نشان دهنده درست یا نادرست است با استفاده از اعداد 0 و 1
fallacy of composition U استدلال نادرست به اینکه هرگاه بعض مطلبی درست باشد کل ان صحیح است
palette U تصویر نمایش داده شده با استفاده از قالب نادرست و اثرات نامط لوب رنگها
burn out U گرمای زیادی یا استفاده نادرست که باعث میشود یک مدار الکترونیک یا وسیله متوقف شود
palettes U تصویر نمایش داده شده با استفاده از قالب نادرست و اثرات نامط لوب رنگها
NOT function U تابع معکوس منط قی که وقتی ورودی نادرست باشد خروجی درست خواهد بود
irrevocably U بطور تغییر ناپذیر بطور چاره ناپذیر
gap U سیگنال توجه به علت مکان دهی نادرست نوک خواندن / نوشتن در رسانه ذخیره سازی
boolean algebra U قوانین مربوط به معرفی ساده کردن و تغییر توابع منط قی بر پایه عبارت درست و نادرست
negative U سیگنال ارسالی گیرنده برای بیان اینکه داده نادرست یا ناکامل دریافت شده است
negatives U سیگنال ارسالی گیرنده برای بیان اینکه داده نادرست یا ناکامل دریافت شده است
gaps U سیگنال توجه به علت مکان دهی نادرست نوک خواندن / نوشتن در رسانه ذخیره سازی
aliasing U اثرات بصری نامطلوب تصاویرتولید شده کامپیوتری درنتیجه استفاده از روشهای نادرست نمونه برداری staircasing
algebra U ساده کردن و تغییر دادن توابع منط قی بر پایه عبارت درست و نادرست ایجاد شده اند
inexplicably U بطور غیر قابل توضیح چنانکه نتوان توضیح داد بطور غیر قابل تغییر
logic U یکی از دو سطح ممکن مدار دیجیتال . سطح ها به صورت 1 و 0 هستند یا درست و نادرست
bombed U یک برنامه زمانی دچار این حالت میشود که خروجیهای ان نادرست بوده و یا به علت اشتباهات منطقی وگرامری قابل اجرا شدن نباشد
bomb U یک برنامه زمانی دچار این حالت میشود که خروجیهای ان نادرست بوده و یا به علت اشتباهات منطقی وگرامری قابل اجرا شدن نباشد
bombs U یک برنامه زمانی دچار این حالت میشود که خروجیهای ان نادرست بوده و یا به علت اشتباهات منطقی وگرامری قابل اجرا شدن نباشد
bombed out U یک برنامه زمانی دچار این حالت میشود که خروجیهای ان نادرست بوده و یا به علت اشتباهات منطقی وگرامری قابل اجرا شدن نباشد
spacer U امکانی در سیستم کلمه پرداز برای جلوگیری از فاصله دار شدن کلمات یا جدا شدن در محل نادرست
checked U سخت افزار یا نرم افزاری که نشانی میدهد متن ارسالی نادرست است و خطا ردی داده است
check U سخت افزار یا نرم افزاری که نشانی میدهد متن ارسالی نادرست است و خطا ردی داده است
checks U سخت افزار یا نرم افزاری که نشانی میدهد متن ارسالی نادرست است و خطا ردی داده است
NEQ U تابع منط قی که خروجی آن درست است اگر ورودی ها مثل هم نباشند و گرنه خروجی نادرست است
inequivalence U تابع منط قی که وقتی خروجی آن درست است که ورودی ها یکسان نباشند وگرنه خروجی نادرست است
equivalence U تابع منط قی که وقتی خروجی آن درست است که ورودی یکسان نباشند وگرنه خروجی نادرست است
anti- U ورودی ها درست باشند و وقتی نادرست است که ورودی ها مشابه باشند
lastingly U بطور پا بر جا
loosely U بطور شل یا ول
atilt U بطور کج
meanly U بطور بد
confusedly U بطور در هم و بر هم
streakily U بطور خط خط
wetly U بطور تر
transtively U بطور
flabbily U بطور شل و ول
misapprehend U بد فهمیدن نادرست فهمیدن
misapprehends U بد فهمیدن نادرست فهمیدن
misapprehended U بد فهمیدن نادرست فهمیدن
misapprehending U بد فهمیدن نادرست فهمیدن
inconsistently U بطور متباین
inartificially U بطور غیرمصنوعی
inauspiciously U بطور مشئوم
incisively U بطور برنده
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com