Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
incomprehensive
U
بطور غیرجامع کوتاه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
incomprehensively
U
بطور غیرجامع یا محدود
blast
U
منفجر شدن بوق کوتاه سوت کوتاه
blasts
U
منفجر شدن بوق کوتاه سوت کوتاه
short lunge
U
نوعی سخمه کوتاه یا ضربه کوتاه در جنگ
pantywaist
U
شلوار کوتاه بچگانه که به بالاتنه لباسش تکمه میشود شلوار کوتاه
shorthorn
U
جانور شاخ کوتاه نژاد گاو شاخ کوتاه شمال انگلیس
irretrievably
U
بطور غیر قابل استرداد جنانکه نتوان برگردانید بطور جبران ناپذیر
inconsiderably
U
بطور غیر قابل ملاحظه بطور جزئی یا خرد
nauseously
U
بطور تهوع اور یا بد مزه بطور نفرت انگیز
horridly
U
بطور سهمناک یا نفرت انگیز بطور زننده
lusciously
U
بطور خوش مزه یا لذیذ بطور زننده
indisputable
U
بطور غیر قابل بحث بطور مسلم
short quard
U
سخمه گارد کوتاه در جنگ سرنیزه سخمه کوتاه
immortally
U
بطور فنا ناپذیر بطور باقی
poorly
U
بطور ناچیز بطور غیر کافی
indeterminately
U
بطور نامعین یا غیرمحدود بطور غیرمقطوع
grossly
U
بطور درشت یا برجسته بطور غیرخالص
incisively
U
بطور نافذ بطور زننده
indecorously
U
بطور ناشایسته بطور نازیبا
martially
U
بطور جنگی بطور نظامی
improperly
U
بطور غلط بطور نامناسب
abusively
U
بطور ناصحیح بطور دشنام
genuinely
U
بطور اصل بطور بی ریا
latently
U
بطور ناپیدا بطور پوشیده
hurdle step
U
جهش کوتاه روی یک پا پیش از شیرجه جهش کوتاه پیش از پریدن از روی خرک
irrevocably
U
بطور تغییر ناپذیر بطور چاره ناپذیر
linter
U
ماشینی که پس از پاک کرن پنبه الیاف کوتاه چسبیده به تخم پنبه را میگیرد الیاف کوتاه پنبه که به تخم پنبه چسبیده است
inexplicably
U
بطور غیر قابل توضیح چنانکه نتوان توضیح داد بطور غیر قابل تغییر
curtal
U
کوتاه
shortest
U
کوتاه
pigmy
U
قد کوتاه
little
U
کوتاه
pigmy
U
کوتاه
liliputian
U
قد کوتاه
pygmy
U
قد کوتاه
pygmy
U
کوتاه
pygmies
U
قد کوتاه
pygmies
U
کوتاه
pigmies
U
قد کوتاه
pigmies
U
کوتاه
of short duration
U
کوتاه
shorter
U
کوتاه
down
U
کوتاه
short
U
کوتاه
bas relif
U
کوتاه
succinct
U
کوتاه
dumpy
U
کوتاه
miniatures
U
کوتاه
stunt
U
کوتاه
stocky
U
کوتاه
stunting
U
کوتاه
stockiest
U
کوتاه
stunts
U
کوتاه
succinct
<adj.>
U
کوتاه
short
<adj.>
U
کوتاه
dwarfish
U
کوتاه
fleeting
<adj.>
U
کوتاه
curt
<adj.>
U
کوتاه
concise
<adj.>
U
کوتاه
stockier
U
کوتاه
puny
U
قد کوتاه
synoptic
U
کوتاه
low
U
کوتاه
concise
U
کوتاه
scut
U
دم کوتاه
miniature
U
کوتاه
short service line
U
خط سرویس کوتاه
short run
U
مدت کوتاه
shortest
U
کوتاه مدت
hidebound
U
کوتاه فکر
dwarf gallery
U
دالان کوتاه
punches
U
کوتاه قطور
truncating
U
کوتاه کردن
shorter
U
کوتاه کردن
shortest
U
کوتاه کردن
shorter
U
کوتاه مدت
punched
U
کوتاه قطور
punch
U
کوتاه قطور
clipping
U
کوتاه کردن
short splice
U
پیوند کوتاه
short shunt
U
شنت کوتاه
corner-brace
U
حایل کوتاه
short
U
کوتاه مدت
simply stated
U
به بیان کوتاه
laconically
U
کوتاه موجز
laconic
U
کوتاه موجز
short drop
U
دراپ کوتاه
short circuit
U
اتصال کوتاه
short burst
U
رگبار کوتاه
short brittle
U
شکننده- کوتاه
short blast
U
سوت کوتاه
short blast
U
بوق کوتاه
bas relief
U
برجسته کوتاه
short period
U
دوره کوتاه
scurried
U
مسابقه کوتاه
short
U
کوتاه کردن
scurries
U
مسابقه کوتاه
scurry
U
مسابقه کوتاه
scurrying
U
مسابقه کوتاه
short run
U
کوتاه مدت
dogmatist
U
کوتاه فکر
short return
U
برگشت کوتاه
lie down
U
استراحت کوتاه
lie-down
U
استراحت کوتاه
stag
U
کوتاه کردن
shear
U
کوتاه کردن
stags
U
کوتاه کردن
short precision
U
دقت کوتاه
bas-relief
U
برجسته کوتاه
shorten
U
کوتاه کردن
short-listed
U
فهرست کوتاه
short-list
U
فهرست کوتاه
catnaps
U
چرت کوتاه
catnapping
U
چرت کوتاه
catnapped
U
چرت کوتاه
mini-skirts
U
دامن کوتاه
mini-skirt
U
دامن کوتاه
catnap
U
چرت کوتاه
steep taper
U
مخروط کوتاه
stichomythia
U
مکالمات کوتاه
short-listing
U
فهرست کوتاه
short-lists
U
فهرست کوتاه
drop in
<idiom>
U
دیدار کوتاه
abbreviating
U
کوتاه کردن
abbreviates
U
کوتاه کردن
abbreviate
U
کوتاه کردن
To back down .
U
کوتاه آمدن
tunicle
U
لباس کوتاه
shortwave
U
موج کوتاه
spontoon
U
نیزه کوتاه
tutus
U
دامن کوتاه
tutu
U
دامن کوتاه
wool of short staple
U
پشم نخ کوتاه
curtailment
U
کوتاه سازی
vamp
U
جوراب کوتاه
short-range
U
کوتاه مدت
undersize
U
اندازه کوتاه
short range
U
کوتاه مدت
truncation
U
کوتاه سازی
truncheons
U
چماق کوتاه
anecdote
U
قصهء کوتاه
anecdotes
U
قصهء کوتاه
to look in
U
کوتاه کردن
to fall short
U
کوتاه امدن
strop
U
طناب کوتاه
transients
U
فانی کوتاه
transient
U
فانی کوتاه
whiffet
U
سوت یا پف کوتاه
paddles
U
پاروی کوتاه
paddled
U
پاروی کوتاه
paddle
U
پاروی کوتاه
to cut short
U
کوتاه کردن
short-lived
U
کوتاه مدت
short lived
U
کوتاه مدت
truncheon
U
چماق کوتاه
shorten
U
کوتاه تر کردن
paddling
U
پاروی کوتاه
brief description
U
شرح کوتاه
curtails
U
کوتاه کردن
curtailing
U
کوتاه کردن
short term
U
دوره کوتاه
truncates
U
کوتاه کردن
truncated
U
کوتاه کردن
truncate
U
کوتاه کردن
short term
U
کوتاه مدت
curtailed
U
کوتاه کردن
briefed
U
کوتاه مختصر
brief
U
کوتاه مختصر
short test bar
U
میله کوتاه
short time
U
کوتاه مدت
shortening in
U
کوتاه کردن
shortens
U
کوتاه تر کردن
shortens
U
کوتاه کردن
shortened
U
کوتاه تر کردن
briefer
U
کوتاه مختصر
reef
U
کوتاه کردن
reefs
U
کوتاه کردن
in the short run
U
در کوتاه مدت
curtail
U
کوتاه کردن
formulating
U
کوتاه کردن
formulates
U
کوتاه کردن
formulated
U
کوتاه کردن
formulate
U
کوتاه کردن
briefest
U
کوتاه مختصر
shortened
U
کوتاه کردن
space
U
زمان کوتاه
low frequency wave
U
موج کوتاه
lop sided
U
کوتاه و بلند
detruncate
U
کوتاه کردن
stumpy
U
کوتاه وپهن
canters
U
چهارنعل کوتاه
cantering
U
چهارنعل کوتاه
cantered
U
چهارنعل کوتاه
canter
U
چهارنعل کوتاه
line to line fault
U
اتصال کوتاه خط به خط
let us be brief
U
کوتاه کنیم
knurly
U
کوتاه قد کوتوله
jog trot
U
یورتمه کوتاه
abridge
U
کوتاه کردن
intrim
U
کوتاه مدت
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com