Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (16 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
connect in series
U
بطور سری اتصال دادن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
connect in parallel
U
بطور موازی اتصال دادن
Other Matches
male connector
U
ورودی با سوزنهای اتصال که وارد اتصال سادگی میشود تا اتصال الکتریکی برقرار میکند
to switch on
U
اتصال دادن جریان دادن
bridge
U
اتصال دادن
interconnecting
U
با هم اتصال دادن
interconnects
U
اتصال دادن
to put through
U
اتصال دادن به
interconnects
U
با هم اتصال دادن
operated
U
اتصال دادن
operates
U
اتصال دادن
bridges
U
اتصال دادن
interconnecting
U
اتصال دادن
synchronizes
U
با هم اتصال دادن
interconnected
U
با هم اتصال دادن
to make contact
U
اتصال دادن
synchronised
U
با هم اتصال دادن
synchronises
U
با هم اتصال دادن
synchronising
U
با هم اتصال دادن
operate
U
اتصال دادن
interconnect
U
اتصال دادن
bridged
U
اتصال دادن
interconnect
U
با هم اتصال دادن
synchronize
U
با هم اتصال دادن
interconnected
U
اتصال دادن
interconnect
U
با یکدیگر اتصال دادن
inosculate
U
بهم اتصال دادن
interconnected
U
با یکدیگر اتصال دادن
interdigitate
U
بهم اتصال دادن
full fusion welding
U
جوش دادن اتصال
interconnects
U
با یکدیگر اتصال دادن
earths
U
به زمین اتصال دادن
earth
U
به زمین اتصال دادن
interconnecting
U
با یکدیگر اتصال دادن
spliced
U
اتصال دادن با جوش
connect through
U
از وسط اتصال دادن
splices
U
اتصال دادن با جوش
splice
U
اتصال دادن با جوش
splicing
U
اتصال دادن با جوش
interlocked
U
اتصال دادن تزویج شدن
interlocking
U
اتصال دادن تزویج شدن
interlocks
U
اتصال دادن تزویج شدن
interlock
U
اتصال دادن تزویج شدن
plug compatible
U
دستگاه جانبی که نیازمند هیچ گونه تغییر رابط برای اتصال مستقیم به سیستم کامپیوتری یک سازنده دیگر نمیباشدهمساز برای اتصال سازگاری برای اتصال
mine mooring
U
اتصال دادن مینها به همدیگر به وسیله سیم یا بند
plugging
U
ایجاد اتصال الکتریکی با قرار دادن دو شاخه در سوکت
plugs
U
ایجاد اتصال الکتریکی با قرار دادن دو شاخه در سوکت
plug
U
ایجاد اتصال الکتریکی با قرار دادن دو شاخه در سوکت
to cast a lurid light on
U
بطور ترسناک یا غم انگیزشرح دادن
emblematize
U
بطور کنایه نشان دادن
whop
U
بطور قاطع شکست دادن
put someone up
U
به کسی بطور موقتی جا دادن
to melted in to another form
U
بطور غیر محسوس تبدیل شکل دادن
To explain something in detail .
U
چیزی را بطور مفصل ومشروح توضیح دادن
gradate
U
بتدریج و بطور غیر محسوس تغییر رنگ دادن
mutualize
U
بطور مشترک امری را انجام دادن همزیستی کردن
patches
U
کابل کوچک با اتصال در هر انتها برای اجاد اتصال الکتریکی در تابلو
patch
U
کابل کوچک با اتصال در هر انتها برای اجاد اتصال الکتریکی در تابلو
layer
U
لایهای که اتصال / عدم اتصال را بین گیرنده و فرستنده ایجاد میکند
layers
U
لایهای که اتصال / عدم اتصال را بین گیرنده و فرستنده ایجاد میکند
PPP
U
پروتکل تامین کننده اتصال شبکه روی اتصال آسنکرون
fiber
U
نوعی اتصال که برای اتصال دو کابل فیبر نوری بهم به کار می رود
fibres
U
نوعی اتصال که برای اتصال دو کابل فیبر نوری بهم به کار می رود
fibre
U
نوعی اتصال که برای اتصال دو کابل فیبر نوری بهم به کار می رود
connector
U
وسیله فیزیکی با چندین اتصال فلزی که به وسایل اجازه اتصال به سادگی می دهند
contact
U
یچ یا اتصال که حاوی یک سیر الکتریکی است وقتی که با اتصال دیگر ارتباط برقرار میکند
contacted
U
یچ یا اتصال که حاوی یک سیر الکتریکی است وقتی که با اتصال دیگر ارتباط برقرار میکند
contacts
U
یچ یا اتصال که حاوی یک سیر الکتریکی است وقتی که با اتصال دیگر ارتباط برقرار میکند
contacting
U
یچ یا اتصال که حاوی یک سیر الکتریکی است وقتی که با اتصال دیگر ارتباط برقرار میکند
moorings
U
سیمهای اتصال مسلح کننده مین سیم اتصال
DB connector
U
اتصال به شکل D که معمولاگ به صورت دو ردیف سوزن است برای اتصال وسایل ارسال داده
invitations
U
عمل پردازنده برای اتصال وسیله دیگر و امکان دادن به آن برای ارسال پیام
invitation
U
عمل پردازنده برای اتصال وسیله دیگر و امکان دادن به آن برای ارسال پیام
linkage
U
مجموعه اتصال اتصال متصل کردن
linkages
U
مجموعه اتصال اتصال متصل کردن
swivel
U
اتصال گردنده اتصال لولایی چرخیدن
swivels
U
اتصال گردنده اتصال لولایی چرخیدن
drawbar
U
بازوی اتصال سهم اهرم اتصال
swivelled
U
اتصال گردنده اتصال لولایی چرخیدن
skim
U
سرشیر گرفتن از تماس مختصر حاصل کردن بطور سطحی مورد توجه قرار دادن
skimmed
U
سرشیر گرفتن از تماس مختصر حاصل کردن بطور سطحی مورد توجه قرار دادن
skims
U
سرشیر گرفتن از تماس مختصر حاصل کردن بطور سطحی مورد توجه قرار دادن
conferencing
U
اتصال چندین کامپیوتر وترمینال به هم برای اجازه دادن به گروهی از کاربران برای ارتباط برقرار کردن
connect
U
اتصال دادن متصل کردن مربوط کردن
connects
U
اتصال دادن متصل کردن مربوط کردن
RJ connector
U
نام عمومی برای اتصال هشت سوزنی که درشبکههای BuneT برای اتصال کابل UTP به کار می رود
terminals
U
محل اتصال پیچ اتصال
terminal
U
محل اتصال پیچ اتصال
leads
U
قطب اتصال سیم اتصال
ramp
U
سینه کش اتصال فراز اتصال
ramps
U
سینه کش اتصال فراز اتصال
slip road
U
سینه کش اتصال فراز اتصال
cascade connection
U
اتصال کاسکاد اتصال پلهای
lead
U
قطب اتصال سیم اتصال
out lawry
U
طراحی کردن بطور مختصر شرح دادن خلاصه کردن
ratline
U
عملیات عبور دادن مواد وپرسنل بطور پنهانی از مرزیا داخل داخل منطقه دشمن
irretrievably
U
بطور غیر قابل استرداد جنانکه نتوان برگردانید بطور جبران ناپذیر
nauseously
U
بطور تهوع اور یا بد مزه بطور نفرت انگیز
inconsiderably
U
بطور غیر قابل ملاحظه بطور جزئی یا خرد
indisputable
U
بطور غیر قابل بحث بطور مسلم
horridly
U
بطور سهمناک یا نفرت انگیز بطور زننده
lusciously
U
بطور خوش مزه یا لذیذ بطور زننده
immortally
U
بطور فنا ناپذیر بطور باقی
grossly
U
بطور درشت یا برجسته بطور غیرخالص
indeterminately
U
بطور نامعین یا غیرمحدود بطور غیرمقطوع
poorly
U
بطور ناچیز بطور غیر کافی
T connector
U
اتصال Coa xial به شکل حرف T که دو کابل باریک loaxial را با دو شاخههای BNC بهم وصل میکند و اتصال سومی برای کابل دیگر یا کارت واسط شبکه ایجاد میکند
joint
U
بند بند کردن اتصال دادن بند
latently
U
بطور ناپیدا بطور پوشیده
abusively
U
بطور ناصحیح بطور دشنام
martially
U
بطور جنگی بطور نظامی
improperly
U
بطور غلط بطور نامناسب
indecorously
U
بطور ناشایسته بطور نازیبا
incisively
U
بطور نافذ بطور زننده
genuinely
U
بطور اصل بطور بی ریا
interface
U
1-تغییر وسیله با افزودن مدار یا اتصال به آن برای ساخت سیستم ارتباطی استاندارد. 2-اتصال دو یا چند وسیله ناسازگار با هم با مدار برای برقراری ارتباط
interfaces
U
1-تغییر وسیله با افزودن مدار یا اتصال به آن برای ساخت سیستم ارتباطی استاندارد. 2-اتصال دو یا چند وسیله ناسازگار با هم با مدار برای برقراری ارتباط
subscriber's line
U
اتصال تلفنی هادی اتصال هادی مشترک
BNC connector
U
متصل کننده فلزی استوانهای شکل با هسته مسی که در انتهای کابل Coaxial قرار دارد و برای اتصال کابل ها به هم اسفاده میشود و با فشار دادن و چرخاندن استوانه فلزی دور دو سوزن قفل کنند و و صل میشود
reduces
U
تحویل دادن کاهش دادن تنزل دادن تقلیل دادن
reducing
U
تحویل دادن کاهش دادن تنزل دادن تقلیل دادن
reduce
U
تحویل دادن کاهش دادن تنزل دادن تقلیل دادن
irrevocably
U
بطور تغییر ناپذیر بطور چاره ناپذیر
inexplicably
U
بطور غیر قابل توضیح چنانکه نتوان توضیح داد بطور غیر قابل تغییر
consents
U
اجازه دادن رضایت دادن و پذیرفتن در مورد کارانجام شده و یا رضایت دادن به اینکه کاری انجام بشود
consented
U
اجازه دادن رضایت دادن و پذیرفتن در مورد کارانجام شده و یا رضایت دادن به اینکه کاری انجام بشود
consenting
U
اجازه دادن رضایت دادن و پذیرفتن در مورد کارانجام شده و یا رضایت دادن به اینکه کاری انجام بشود
consent
U
اجازه دادن رضایت دادن و پذیرفتن در مورد کارانجام شده و یا رضایت دادن به اینکه کاری انجام بشود
hitched
U
اتصال
networks
U
اتصال
hitch
U
اتصال
network
U
اتصال
connection line
U
خط اتصال
concatenate
U
اتصال
connexions
U
اتصال
hitches
U
اتصال
conjuncture
U
اتصال
colligation
U
اتصال
hitching
U
اتصال
connectivity
U
اتصال
connector
U
اتصال
connect node
U
کد اتصال
single u butt weld
U
اتصال لب به لب "یو"
fusion
U
اتصال
abjoint
U
بی اتصال
bonding
U
اتصال
jump joint
U
اتصال لب به لب
joint
U
اتصال
butt joint riveting
U
اتصال لب به لب
seams
U
خط اتصال
abutment
U
اتصال
butt joint
U
اتصال لب به لب
seam
U
خط اتصال
fusions
U
اتصال
unions
U
اتصال
conjunction
U
اتصال
conjunctions
U
اتصال
binding
U
اتصال
connection
U
اتصال
junction
U
اتصال
single u butt joint
U
اتصال لب به لب "یو"
bindings
U
اتصال
clutch dog
U
فک اتصال
junctions
U
اتصال
union
U
اتصال
link
U
اتصال
contacts
U
اتصال
lead wire
U
خط اتصال
fitting
U
اتصال
attach
U
اتصال
interconnetion
U
اتصال
coupling
U
اتصال
scarf
U
اتصال
suspension
U
اتصال
suspensions
U
اتصال
symphysis
U
اتصال
juncture
U
اتصال
coitus
U
اتصال
cutter link
U
اتصال
lap joint
U
اتصال لب به لب
law of continvity
U
اتصال
attaching
U
اتصال
tie line
U
خط اتصال
tie down
U
اتصال
attaches
U
اتصال
continuity
U
اتصال
v joint
U
اتصال "وی "
nexus
U
اتصال
incorporation
U
اتصال
contact
U
اتصال
contacting
U
اتصال
contacted
U
اتصال
wiring
U
اتصال
bounding
U
اتصال
inosculation
U
اتصال
scarfs
U
اتصال
interconnection
U
اتصال
line to line fault
U
اتصال کوتاه خط به خط
double junction
U
اتصال مضاعف
link bar
U
میله اتصال
double bond
U
اتصال مضاعف
dovetail joint
U
اتصال دم چلچله
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com