Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (15 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
alterably
U
بطور تغییر پذیر
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
plastic
U
تغییر پذیر قابل تحول و تغییر
convertible
U
تغییر پذیر
susceptible of change
U
تغییر پذیر
mutable
U
تغییر پذیر
vacillatory
U
تغییر پذیر
changeable
U
تغییر پذیر
variable
U
تغییر پذیر
convertibles
U
تغییر پذیر
supple
U
تغییر پذیر
skittish
U
تغییر پذیر
mutant
U
تغییر پذیر
variables
U
تغییر پذیر
mutants
U
تغییر پذیر
convertible coupe
U
کوپه تغییر پذیر
inconsonlably
U
بطور تسلی نا پذیر
conceivably
U
بطور امکان پذیر
impassibly
U
بطور تالم پذیر
conceivably
<adv.>
U
بطور امکان پذیر
contingently
<adv.>
U
بطور امکان پذیر
provably
U
بطور اثبات پذیر
as may be the case
<adv.>
U
بطور امکان پذیر
corruptibly
U
بطور فساد پذیر
possibly
<adv.>
U
بطور امکان پذیر
inelastic
U
غیر قابل انعطاف تغییر نا پذیر
inalterably
U
بطور غیرقابل تغییر
irreversibly
U
بطور تغییر ناپذیر
immutably
U
بطور تغییر ناپذیر
irrevocably
U
بطور تغییر ناپذیر بطور چاره ناپذیر
gradate
U
بتدریج و بطور غیر محسوس تغییر رنگ دادن
inexplicably
U
بطور غیر قابل توضیح چنانکه نتوان توضیح داد بطور غیر قابل تغییر
postscripts
U
زبان استاندارد شرح صفحه ساخت Adobe Systems. حاوی نوع نوشتاری انعط اف پذیر و قابل تغییر است و در چاپگرهای لیزری دیده میشود
postscript
U
زبان استاندارد شرح صفحه ساخت Adobe Systems. حاوی نوع نوشتاری انعط اف پذیر و قابل تغییر است و در چاپگرهای لیزری دیده میشود
repairable
U
اصلاح پذیر تعمیر پذیر
ascendable
U
تفوق پذیر فراز پذیر
mixable
U
امیزش پذیر امتزاج پذیر
ascendible
U
تفوق پذیر فراز پذیر
reparable
U
اصلاح پذیر تعمیر پذیر
educable
U
تربیت پذیر تعلیم پذیر
educatable
U
تربیت پذیر تعلیم پذیر
end strings
U
نخهای قابل تغییر کیسه لاکراس برای تغییر عمق ان
unclocked
U
مدار الکترونیکی یا فلیپ فلاپ که با تغییر ورودی وضعیتش تغییر میکند و نه با سیگنال ساعت
transitions
U
عبور تغییر از یک حالت بحالت دیگر مرحله تغییر
transition
U
عبور تغییر از یک حالت بحالت دیگر مرحله تغییر
adaptable organism
U
موجود زنده سازش پذیر زیستمند سازش پذیر
income effect
U
اثر درامدی تغییر در مقدارتقاضای کالا در نتیجه تغییردرامد واقعی بدون تغییر درقیمتهای نسبی کالاها
hangover
U
تغییر ناگهانی tone در یک متن ارسالی فکس به صورت تغییر تدریجی که ناشی از خطای وسایل است
hangovers
U
تغییر ناگهانی tone در یک متن ارسالی فکس به صورت تغییر تدریجی که ناشی از خطای وسایل است
vary
U
تغییر دادن تغییر کردن اختلاف داشتن
varies
U
تغییر دادن تغییر کردن اختلاف داشتن
adjustable wheel
U
چرخ تنظیم پذیر
[مانند بلندی]
[چرخ تطبیق پذیر]
[مانند نوع جاده]
irretrievably
U
بطور غیر قابل استرداد جنانکه نتوان برگردانید بطور جبران ناپذیر
nauseously
U
بطور تهوع اور یا بد مزه بطور نفرت انگیز
inconsiderably
U
بطور غیر قابل ملاحظه بطور جزئی یا خرد
lusciously
U
بطور خوش مزه یا لذیذ بطور زننده
indisputable
U
بطور غیر قابل بحث بطور مسلم
horridly
U
بطور سهمناک یا نفرت انگیز بطور زننده
variable area nozzle
U
نازل پیش برندهای که مساحت سطح مقطع ان برای سازگار شدن با تغییر سرعت و کارکرد سیستم پس سوز یاتغییر فشار اتمسفر یا محیط تغییر میکند
change over
U
تغییر روش تغییر رویه
change
U
تغییر کردن تغییر دادن
changed
U
تغییر کردن تغییر دادن
changes
U
تغییر کردن تغییر دادن
changing
U
تغییر کردن تغییر دادن
immortally
U
بطور فنا ناپذیر بطور باقی
poorly
U
بطور ناچیز بطور غیر کافی
indeterminately
U
بطور نامعین یا غیرمحدود بطور غیرمقطوع
grossly
U
بطور درشت یا برجسته بطور غیرخالص
improperly
U
بطور غلط بطور نامناسب
indecorously
U
بطور ناشایسته بطور نازیبا
incisively
U
بطور نافذ بطور زننده
abusively
U
بطور ناصحیح بطور دشنام
genuinely
U
بطور اصل بطور بی ریا
martially
U
بطور جنگی بطور نظامی
latently
U
بطور ناپیدا بطور پوشیده
fm
U
فرایند تغییر مقدار نشان داده شده توسط یک سیگنال ازطریق تغییر فرکانس سیگنال مدولاسیون فرکانس odulation
cycle
U
تغییر مکان یک الگویی از بیتها در کلمه و بیتهایی که در آخر تغییر مکان می یابند به اول کلمه می آیند
cycled
U
تغییر مکان یک الگویی از بیتها در کلمه و بیتهایی که در آخر تغییر مکان می یابند به اول کلمه می آیند
cycles
U
تغییر مکان یک الگویی از بیتها در کلمه و بیتهایی که در آخر تغییر مکان می یابند به اول کلمه می آیند
counter march
U
تغییر جهت نیروی نظامی عقب گرد عقب گرد کردن تغییر رویه دادن
fet
U
وسیله الکترونیکی که به عنوان کنترل جریان متغییر بکار می رود : یک سیگنال خارجی مقاومت وسیله و جریان جاری را تغییر میدهد به وسیله تغییر پهنای کانال هدایت
angular travel
U
تغییر مکان زاویهای زاویه تغییر مکان
gradient circuit
U
مدار حساس به تغییر میزان قدرت مکانیسم عامل انفجار مدار حساس به تغییر قدرت چاشنی مین
soluble
U
حل پذیر
cleavable
U
رخ پذیر
pi acceptor
U
پی پذیر
pliable
U
خم پذیر
solvable
U
حل پذیر
non return to zero
U
سیستم ارسال سیگنال که ولتاژ مثبت نشان دهنده یک عدد دودویی و ولتاژ منفی عدد دیگر باشد. نمایش عدد دودویی که سیگنال در آن وقتی وضعیت داده تغییر میکند تغییر کند و پس از هر بیت داده به ولتاژ صفر برنگردد
programmable read only memory
U
حافظه برنامه پذیر فقط خواندنی حافظه تنها خواندنی برنامه پذیر حافظه فقط خواندنی قابل برنامه ریزی
contrivable
<adj.>
U
اجرا پذیر
despicable
U
نکوهش پذیر
executable
<adj.>
U
انجام پذیر
testable
U
شهادت پذیر
thinkable
U
اندیشه پذیر
makeable
<adj.>
U
اجرا پذیر
makable
<adj.>
U
امکان پذیر
workable
<adj.>
U
صورت پذیر
workable
<adj.>
U
اجرا پذیر
workable
<adj.>
U
انجام پذیر
practicable
<adj.>
U
اجرا پذیر
feasible
<adj.>
U
اجرا پذیر
testable
U
ازمون پذیر
interchangeably
U
بطورتبادل پذیر
makable
[spv. makeable]
<adj.>
U
اجرا پذیر
thermosetting
U
سختی پذیر
executable
<adj.>
U
اجرا پذیر
doable
<adj.>
U
اجرا پذیر
manageable
<adj.>
U
اجرا پذیر
achievable
<adj.>
U
اجرا پذیر
possible
[doable, feasible]
<adj.>
U
اجرا پذیر
plunderable
U
چپاول پذیر
passives
U
کنش پذیر
refutable
U
تکذیب پذیر
regulable
U
تنظیم پذیر
remediable
U
درمان پذیر
remediable
U
چاره پذیر
remediable
U
گزیر پذیر
available
U
دسترس پذیر
passive
U
کنش پذیر
reflexible
U
انعکاس پذیر
justifiable
U
توجیه پذیر
precipitable
U
تعلیق پذیر
proprotionable
U
تناسب پذیر
protean
U
شکل پذیر
proton acceptor
U
پرتون پذیر
protractile
U
امتداد پذیر
measurable
U
سنجش پذیر
reclaimable
U
ادعا پذیر
reducible
U
تقلیل پذیر
resolvable
U
تفکیک پذیر
revocable
U
ابطال پذیر
tensible
U
کشش پذیر
terminable
<adj.>
U
فسخ پذیر
makable
<adj.>
U
اجرا پذیر
subjugable
U
تسخیر پذیر
makable
<adj.>
U
انجام پذیر
makable
<adj.>
U
صورت پذیر
teachable
U
تعلیم پذیر
superimposable
U
انطباق پذیر
inexcusable
U
عذر نا پذیر
rotatable
U
چرخش پذیر
semi solvable
U
نیم حل پذیر
sequacious
U
نصیحت پذیر
severable
U
تفکیک پذیر
shapeable
U
شکل پذیر
spoilable
U
فساد پذیر
spottable
U
لکه پذیر
stainable
U
لکه پذیر
subduable
U
تسخیر پذیر
tangible
U
پرماس پذیر
vulnerable
U
اسیب پذیر
vulnerable
U
زخم پذیر
expendable
U
مصرف پذیر
supple
U
انعطاف پذیر
realizable
U
تحقق پذیر
definable
U
تعریف پذیر
sociable
U
جامعه پذیر
submissive
U
سلطه پذیر
accident-prone
U
سانحه پذیر
accident prone
U
سانحه پذیر
transferable
U
انتقال پذیر
doable
<adj.>
U
انجام پذیر
tangibly
U
پرماس پذیر
divisible
U
بخش پذیر
bearable
U
تحمل پذیر
stretchier
U
کشش پذیر
peaceable
U
اشتی پذیر
stretchier
U
فراخی پذیر
stretchiest
U
کشش پذیر
stretchiest
U
فراخی پذیر
indissoluble
U
تجزیه نا پذیر
stretchy
U
کشش پذیر
stretchy
U
فراخی پذیر
adaptable
U
انطباق پذیر
adaptable
U
وفق پذیر
applicable
U
کاربرد پذیر
applicable
U
کاربست پذیر
reversible
U
واگشت پذیر
reversible
U
برگشت پذیر
permeable
U
رطوبت پذیر
permeable
U
نفوذ پذیر
permeable
U
نشت پذیر
curable
U
علاج پذیر
avoidable
U
اجتناب پذیر
inevitable
U
چاره نا پذیر
shock absorber
U
ضربه پذیر
reactive
U
واکنش پذیر
impressionable
U
تاثر پذیر
impressionable
U
اثر پذیر
tolerable
U
مدارا پذیر
inexhaustible
U
خستگی نا پذیر
tolerable
U
تحمل پذیر
conceivable
U
امکان پذیر
soluble
U
انحلال پذیر
flammable
U
اشتعال پذیر
inflammable
U
اشتعال پذیر
inflammable
U
التهاب پذیر
excitable
U
تحریک پذیر
irritable
U
تحریک پذیر
exceptionable
U
اعتراض پذیر
shock absorbers
U
ضربه پذیر
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com