English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
illustriously U بطور برجسته مشهورانه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
grossly U بطور درشت یا برجسته بطور غیرخالص
signally U بطور برجسته
eminently U بطور برجسته
predominantly U بطور برجسته
in relief U بطور برجسته
markedly U بطور برجسته یا محسوس
notably U بطور برجسته یا قابل ملاحظه
prominently U بطور پیدا یا اشکارا برجسته وار
alto-rilievo U [ویژگی های نقش برجسته ای که در آن شکل ها به اندازه ای بیش از نصف ضخامت خود برجسته اند.]
perspective spatial model U مدل برجسته زمین زیر برجسته بین
embossing U طرح برجسته [برجسته کردن زمینه فرش]
bas relif U حجاری ونقوش برجسته برجسته
supereminent U برجسته فوق العاده برجسته
saliency U نکته برجسته موضوع برجسته
embossment U نقوش برجسته برجسته کاری
salience U نکته برجسته موضوع برجسته
stereoscope U جهان نما دوربین یا عینک برجسته نما مبحث اشکال برجسته
stereograph U نوشته یاتصویر برجسته نما برجسته نما کردن
repousse U برجسته نمایاحکاکی برجسته
anaglyph U عکس رنگی برجسته بینی تجزیه رنگ عکس در برجسته بینی
irretrievably U بطور غیر قابل استرداد جنانکه نتوان برگردانید بطور جبران ناپذیر
nauseously U بطور تهوع اور یا بد مزه بطور نفرت انگیز
inconsiderably U بطور غیر قابل ملاحظه بطور جزئی یا خرد
indisputable U بطور غیر قابل بحث بطور مسلم
lusciously U بطور خوش مزه یا لذیذ بطور زننده
horridly U بطور سهمناک یا نفرت انگیز بطور زننده
indeterminately U بطور نامعین یا غیرمحدود بطور غیرمقطوع
poorly U بطور ناچیز بطور غیر کافی
immortally U بطور فنا ناپذیر بطور باقی
genuinely U بطور اصل بطور بی ریا
abusively U بطور ناصحیح بطور دشنام
indecorously U بطور ناشایسته بطور نازیبا
latently U بطور ناپیدا بطور پوشیده
incisively U بطور نافذ بطور زننده
improperly U بطور غلط بطور نامناسب
martially U بطور جنگی بطور نظامی
outstanding U برجسته
mainlined U برجسته
eminent U برجسته
mainlining U برجسته
striking U برجسته
outstandingly U برجسته
kenspeckle U برجسته
illustrious U برجسته
laureate U برجسته
cordon bleu U برجسته
noted U برجسته
pre eminent U برجسته
masterwork U برجسته
strikingly U برجسته
par excellence U برجسته
overriding U برجسته
pre-eminent U برجسته
prominent U برجسته
prosilient U برجسته
convex U برجسته
salient U برجسته
relief emboss U برجسته
torose U برجسته
relievo U برجسته
mainline U برجسته
conspicuous U برجسته
starring U برجسته
stereometric U خط برجسته
staring U برجسته
ridged U برجسته
illustrated U برجسته
stereometric U برجسته
crowned U برجسته
distinguished U برجسته
of d. U برجسته
rilievo U برجسته
prime U برجسته
primed U برجسته
in relief U برجسته
mainlines U برجسته
primes U برجسته
raised U برجسته
illustrous U برجسته
predominant U برجسته
dominant U برجسته
swell U برجسته شیک
half relief U نیم برجسته
exaggerated stereoscopy U برجسته بین
affigy U تصویر برجسته
projection welding U جوش برجسته
piece de resistance U فقره برجسته
projects U برجسته بودن
swelled U برجسته شیک
swells U برجسته شیک
raised figure طرح برجسته
milestones U مرحله برجسته
acrography U گچ کاری برجسته
alto relievo U برجسته بلند
palmy U برجسته کامیاب
cordon bleu U آدم برجسته
embossed alphabet U الفبای برجسته
anaglyph U حجاری برجسته
contour U نقشه برجسته
milestone U مرحله برجسته
leading U عمده برجسته
projected U برجسته بودن
stand out U برجسته عالی
relief U حجاری برجسته
to create an image for oneself as somebody U برجسته شدن
salient pole U قطب برجسته
relief U برجسته کاری
relievo U برجسته کاری
anaglyph U تزئینات برجسته
front face U سطح برجسته
saleintiant U برجسته چشمگیر
fash butt welding U جوش برجسته
feats U کار برجسته
relief map U نقشه برجسته
relief emboss U نقشه برجسته
bas relif U نقش کم برجسته
stand out U برجسته بودن
smatt U برجسته زیرکانه
bas-relief U برجسته کاری
bas relif U نقوش برجسته
project U برجسته بودن
premier U هنرپیشه برجسته
premiers U هنرپیشه برجسته
signalize U برجسته کردن
basso relief U برجسته کوتاه
raised shoulder U شانه برجسته
aegicranium U آذین برجسته سر
aegicrane U آذین برجسته سر
feat U کار برجسته
emboss U برجسته کردن
bas-reliefs U برجسته کوتاه
personages U شخص برجسته
to make one's mark U برجسته شدن
bosses U ارباب برجسته
egregious U برجسته نمایان
mezzo relief U نیم برجسته
tyupical U نوبهای برجسته
stucco relief U گچبریهای برجسته
boss U ارباب برجسته
notbility U شخص برجسته
stereoscopics U برجسته نمایی
personage U شخص برجسته
to put forward U برجسته نمودارکردن
mezzo rillievo U نیم برجسته
saleint U برجسته چشمگیر
contour map U نقشه برجسته
topography U برجسته نگاری
laureatel U شاعر برجسته
topographic map U نقشه برجسته
magnific U معروف برجسته
bossed U ارباب برجسته
effigy U تصویر برجسته
to stand out U برجسته بودن
effigies U تصویر برجسته
humdingers U تفوق برجسته
bossing U ارباب برجسته
bas-reliefs U نقش کم برجسته
stereoscopic U برجسته بین
bas-relief U نقش کم برجسته
bas-relief U برجسته کوتاه
bas relief U نقش کم برجسته
bas relief U برجسته کوتاه
stereoscopic U برجسته بینی
poet laureate U شاعر برجسته
illustriously U برجسته وار
distinguished U برجسته مهم
high relief U نقوش برجسته
drop shadow U سایه برجسته
embossed U برجسته شده
premieres U هنرپیشه برجسته
premiering U هنرپیشه برجسته
premiered U هنرپیشه برجسته
premiere U هنرپیشه برجسته
humdinger U تفوق برجسته
bold faced type U حروف سیاه برجسته
stereoscope U دستگاه برجسته بین
vectograph U عکس برجسته بینی
convex fillet weld U جوش نواری برجسته
bosomed U دارای سینه برجسته
biggest U ستبر ادم برجسته
bigger U ستبر ادم برجسته
stereoscopy U سیستم برجسته بینی
bosomy U دارای پستان برجسته
stereoscopic pair U زوج برجسته بینی
stereometric U وابسته بترسیمات برجسته
to bring out in relief U برجسته یا روشن کردن
landmark U واقعه برجسته راهنما
embossing die U حدیده برجسته کاری
blebby U برجسته یاحباب دار
distinguished unit citation U نشان یکان برجسته
to stand out in relief U برجسته یا روشن بودن
big U ستبر ادم برجسته
inconspicuous U غیر برجسته کمرنگ
high relief U نقش تمام برجسته
narrative relief U نقش برجسته توصیفی
goffer U مجعدکردن برجسته کردن
narrative relief U نقش برجسته روایتی
landmarks U واقعه برجسته راهنما
high light U نکات برجسته یا جالب
perspective spatial model U مدل برجسته بینی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com