English Persian Dictionary - Beta version		  
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
 ⌨ Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 205 (14 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
 English Persian Menu
conceivably U بطور امکان پذیر
as may be the case <adv.> U بطور امکان پذیر
conceivably <adv.> U بطور امکان پذیر
contingently <adv.> U بطور امکان پذیر
possibly <adv.> U بطور امکان پذیر
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
feasible <adj.> U امکان پذیر
makable [spv. makeable] <adj.> U امکان پذیر
makeable <adj.> U امکان پذیر
manageable <adj.> U امکان پذیر
conceivable U امکان پذیر
possible [doable, feasible] <adj.> U امکان پذیر
practicable <adj.> U امکان پذیر
doable <adj.> U امکان پذیر
contrivable <adj.> U امکان پذیر
makable <adj.> U امکان پذیر
executable <adj.> U امکان پذیر
achievable <adj.> U امکان پذیر
workable <adj.> U امکان پذیر
feasible U امکان پذیر میسر
to throw open the door to U امکان پذیر کردن
possible U امکان پذیر میسر
impossible U امکان نا پذیر نشدنی
as little as possible U اینقدر کم که امکان پذیر باشد
to be at full stretch U تا اندازه امکان پذیر کشیده شده بودن
provably U بطور اثبات پذیر
corruptibly U بطور فساد پذیر
inconsonlably U بطور تسلی نا پذیر
alterably U بطور تغییر پذیر
impassibly U بطور تالم پذیر
to make every effort U تک و پوی زدن [به هر دری زدن] تا آنجا که امکان پذیر باشد
slutsky theorem U براساس این قضیه با کاهش قیمت یک کالا مقدار تقاضا برای ان افزایش یافته و این امر بعلت اثر درامدی و اثر جانشینی امکان پذیر است
edlin U در DOS-MS امکان سیستمی که به کاربر امکان می ددهد تغییرات را خط به خط در هر لحظه بر فایل اعمال کند
scheduler U امکان نرم افزاری که به کاربر امکان مدیریت جلسات , قرار ملاقاتها یا استفاده از منابع میدهد.
reparable U اصلاح پذیر تعمیر پذیر
educable U تربیت پذیر تعلیم پذیر
ascendable U تفوق پذیر فراز پذیر
ascendible U تفوق پذیر فراز پذیر
mixable U امیزش پذیر امتزاج پذیر
repairable U اصلاح پذیر تعمیر پذیر
educatable U تربیت پذیر تعلیم پذیر
Windows Explorer U امکان نرم افزاری در ویندوز که به کاربر امکان مشاهده پرونده ها و فایل ها روی دیسک سخت فلاپی دیسک , ROM-CD , و هر درایو اشتراکی شبکه را میدهد
Winsock U امکان نرم افزاری برای کنترل مودم هنگام اتصال به اینترنت تحت DOS-MS یا ویندوز که به کامپیوتر امکان ارتباط تحت پروتکل TCP/IP میدهد
adaptable organism U موجود زنده سازش پذیر زیستمند سازش پذیر
adjustable wheel U چرخ تنظیم پذیر [مانند بلندی] [چرخ تطبیق پذیر] [مانند نوع جاده]
irretrievably U بطور غیر قابل استرداد جنانکه نتوان برگردانید بطور جبران ناپذیر
window U تنظیم بخشی از صفحه نمایش با مشخص کردن مختصات گوشههای آن که امکان نمایش موقت اطلاعات را میدهد و نیز امکان نوشتن مجدد روی اطلاعات قبلی ولی بدون تغییر اطلاعات محیط کاری
nauseously U بطور تهوع اور یا بد مزه بطور نفرت انگیز
inconsiderably U بطور غیر قابل ملاحظه بطور جزئی یا خرد
lusciously U بطور خوش مزه یا لذیذ بطور زننده
horridly U بطور سهمناک یا نفرت انگیز بطور زننده
indisputable U بطور غیر قابل بحث بطور مسلم
poorly U بطور ناچیز بطور غیر کافی
immortally U بطور فنا ناپذیر بطور باقی
grossly U بطور درشت یا برجسته بطور غیرخالص
indeterminately U بطور نامعین یا غیرمحدود بطور غیرمقطوع
fire capabilities U چارت امکان تیر توپخانه نمودار امکان تیر یکانهای توپخانه
latently U بطور ناپیدا بطور پوشیده
abusively U بطور ناصحیح بطور دشنام
martially U بطور جنگی بطور نظامی
improperly U بطور غلط بطور نامناسب
indecorously U بطور ناشایسته بطور نازیبا
genuinely U بطور اصل بطور بی ریا
incisively U بطور نافذ بطور زننده
irrevocably U بطور تغییر ناپذیر بطور چاره ناپذیر
pliable U خم پذیر
pi acceptor U پی پذیر
solvable U حل پذیر
soluble U حل پذیر
cleavable U رخ پذیر
possibilities U امکان
possibility U امکان
possible U امکان
eventualities U امکان
feasibility U امکان
posse U امکان
posses U امکان
eventuality U امکان
inexplicably U بطور غیر قابل توضیح چنانکه نتوان توضیح داد بطور غیر قابل تغییر
programmable read only memory U حافظه برنامه پذیر فقط خواندنی حافظه تنها خواندنی برنامه پذیر حافظه فقط خواندنی قابل برنامه ریزی
doable <adj.> U صورت پذیر
makable [spv. makeable] <adj.> U صورت پذیر
feasible <adj.> U صورت پذیر
verifiable U تحقیق پذیر
additive U جمع پذیر
stretchy U کشش پذیر
practicable <adj.> U صورت پذیر
possible [doable, feasible] <adj.> U صورت پذیر
manageable <adj.> U صورت پذیر
makeable <adj.> U صورت پذیر
additives U جمع پذیر
contrivable <adj.> U صورت پذیر
achievable <adj.> U صورت پذیر
able to take a load <adj.> U بار پذیر
estimable U تخمین پذیر
separable U تفکیک پذیر
variable U تغییر پذیر
variables U تغییر پذیر
measurable U سنجش پذیر
combustible U احتراق پذیر
justifiable U توجیه پذیر
detachable U جدایی پذیر
stretchy U فراخی پذیر
inexcusable U عذر نا پذیر
achievable <adj.> U انجام پذیر
accident prone U سانحه پذیر
adaptable U انطباق پذیر
adaptable U وفق پذیر
tolerable U مدارا پذیر
tolerable U تحمل پذیر
soluble U انحلال پذیر
flammable U اشتعال پذیر
accident-prone U سانحه پذیر
submissive U سلطه پذیر
sociable U جامعه پذیر
vulnerable U اسیب پذیر
vulnerable U زخم پذیر
expendable U مصرف پذیر
supple U انعطاف پذیر
supple U تغییر پذیر
realizable U تحقق پذیر
definable U تعریف پذیر
inflammable U التهاب پذیر
excitable U تحریک پذیر
permeable U نشت پذیر
curable U علاج پذیر
avoidable U اجتناب پذیر
inevitable U چاره نا پذیر
shock absorbers U ضربه پذیر
shock absorber U ضربه پذیر
inexhaustible U خستگی نا پذیر
indissoluble U تجزیه نا پذیر
permeable U نفوذ پذیر
permeable U رطوبت پذیر
reversible U برگشت پذیر
irritable U تحریک پذیر
impressionable U اثر پذیر
impressionable U تاثر پذیر
reactive U واکنش پذیر
applicable U کاربرد پذیر
applicable U کاربست پذیر
reversible U واگشت پذیر
contrivable <adj.> U انجام پذیر
executable <adj.> U انجام پذیر
workable <adj.> U انجام پذیر
achievable <adj.> U اجرا پذیر
doable <adj.> U اجرا پذیر
exceptionable U اعتراض پذیر
elastic U انعطاف پذیر
executable <adj.> U اجرا پذیر
workable <adj.> U صورت پذیر
executable <adj.> U صورت پذیر
doable <adj.> U انجام پذیر
feasible <adj.> U انجام پذیر
makable [spv. makeable] <adj.> U انجام پذیر
makeable <adj.> U انجام پذیر
manageable <adj.> U انجام پذیر
possible [doable, feasible] <adj.> U انجام پذیر
practicable <adj.> U انجام پذیر
feasible <adj.> U اجرا پذیر
extendable U توسعه پذیر
makable <adj.> U صورت پذیر
changeable U تغییر پذیر
makable <adj.> U انجام پذیر
makable <adj.> U اجرا پذیر
manageable <adj.> U اجرا پذیر
makable [spv. makeable] <adj.> U اجرا پذیر
divisible U بخش پذیر
practicable <adj.> U اجرا پذیر
bearable U تحمل پذیر
peaceable U اشتی پذیر
workable <adj.> U اجرا پذیر
possible [doable, feasible] <adj.> U اجرا پذیر
makeable <adj.> U اجرا پذیر
contrivable <adj.> U اجرا پذیر
transferable U انتقال پذیر
remediable U گزیر پذیر
flexible cable U کابل خم پذیر
fixable U ثبات پذیر
fissionable U شکافت پذیر
fissile U شکاف پذیر
figurable U شکل پذیر
fatiguable U خستگی پذیر
fatigable U خستگی پذیر
sequacious U نصیحت پذیر
flxible U خمش پذیر
resolvable U تفکیک پذیر
revocable U ابطال پذیر
healable U درمان پذیر
rotatable U چرخش پذیر
glass jaw U بوکسوراسیب پذیر
generable U زایش پذیر
gaugeable U پیمایش پذیر
fusible U گداز پذیر
semi solvable U نیم حل پذیر
fatig U خستگی پذیر
fathomable U پیمایش پذیر
severable U تفکیک پذیر
evadable U طفره پذیر
enumerable U شمارش پذیر
sufferable U تحمل پذیر
endurable U تحمل پذیر
electron acceptor U الکترون پذیر
educable U اموزش پذیر
spoilable U فساد پذیر
spottable U لکه پذیر
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Perdic.com