Perdic | بطلان شرکت | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (10 milliseconds)	ارسال یک معنی جدید

Menu	English	Persian	Menu
	invalidation of company U	بطلان شرکت

معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches

	letterhead U	مشخصات شرکت که برروی نامههای ان شرکت چاپ شده است
	letterheads U	مشخصات شرکت که برروی نامههای ان شرکت چاپ شده است
	compaq computer corporation U	شرکت کامپیوتری کامپک شرکت سازنده انواع گوناگون ریزکامپیوتر سازگار باریزکامپیوتر
	constituent company U	شرکت وابسته به شرکت یاشرکتهای دیگر
	limited company U	شرکت با مسئولیت محدود شرکت سهامی
	cancellation U	بطلان
	recision U	بطلان
	nullification U	بطلان
	annulation U	بطلان
	annulment U	بطلان
	anullment U	بطلان
	abrogation U	بطلان
	cancelation [American] U	بطلان
	nullity U	بطلان
	discomfits U	بطلان
	invalidity U	بطلان
	strilkeout U	بطلان
	invalidation U	بطلان
	irritancy U	بطلان
	discomfiting U	بطلان
	discomfited U	بطلان
	discomfit U	بطلان
	nulity U	بطلان
	defeasance U	بطلان
	revocation U	بطلان
	notice of termination U	بطلان
	quit U	بطلان
	quitting U	بطلان
	notice of cancellation U	بطلان
	termination U	بطلان
	notice of determination U	بطلان
	withdrawal U	بطلان
	notice to quit U	بطلان
	lay-off U	بطلان
	dismissal U	بطلان
	oblieration U	بطلان
	obliteration U	بطلان
	letter of dismissal U	بطلان
	indefeasible U	بطلان ناپذیر
	rescindable <adj.> U	بطلان پذیر
	terminable <adj.> U	بطلان پذیر
	relative nullity U	بطلان نسبی
	cancellable [British] <adj.> U	بطلان پذیر
	revocation of probate U	بطلان وصیتنامه
	annullable <adj.> U	بطلان پذیر
	invalidity U	بطلان فساد
	cancelable [American] <adj.> U	بطلان پذیر
	callable <adj.> U	بطلان پذیر
	crosser U	خط بطلان کشیدن بر
	obliteration U	نسخ بطلان
	nullity proceeding U	دعوی بطلان
	voidable <adj.> U	بطلان پذیر
	nullity of marriage U	بطلان ازدواج
	cross U	خط بطلان کشیدن بر
	crosses U	خط بطلان کشیدن بر
	crossest U	خط بطلان کشیدن بر
	absolute nullity U	بطلان مطلق
	defeasance U	شرط بطلان یاالقاء
	international finance corporation U	شرکت مالی بین المللی شرکت تاسیس شده به وسیله بانک جهانی که هدفش تشویق و ترویج موسسات تولیدی بخش خصوصی درکشورهای توسعه نیافته است
	parent company U	شرکت مادر شرکت مرکزی
	private U	رابط ه تلفن کوچک در شرکتها برای برقراری تماس بین افراد درون شرکت یا شماره گیری با افراد خارج از شرکت
	privates U	رابط ه تلفن کوچک در شرکتها برای برقراری تماس بین افراد درون شرکت یا شماره گیری با افراد خارج از شرکت
	outsource U	به کار گرفتن شرکت دیگر برای مدیریت و تامین شبکه برای شرکت شی
	dragger U	شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت
	revocation of probate U	بطلان وصیتنامهای که قبلا" صحت مفادش تصدیق شده
	components U	اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
	component U	اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
	paperless U	شرکت الکترونیکی یا شرکتی که از کامپیوتر و سایر قط عات الکترونیکی برای کارهای شرکت استفاده میکند و از کاغذ استفاده نمیکند
	reductive ad absurdum U	روش اثبات بطلان استدلال ازطریق محال بودن نتیجه ان
	housed U	1-روش هجی کردن و ساختار کلمه که توسط شرکت نشر در همه کتابهایش به کار می رود. 2-طرح محصولات شرکت برای معرفی کردن محصولات رقیب به آنها
	house U	1-روش هجی کردن و ساختار کلمه که توسط شرکت نشر در همه کتابهایش به کار می رود. 2-طرح محصولات شرکت برای معرفی کردن محصولات رقیب به آنها
	houses U	1-روش هجی کردن و ساختار کلمه که توسط شرکت نشر در همه کتابهایش به کار می رود. 2-طرح محصولات شرکت برای معرفی کردن محصولات رقیب به آنها
	body corporate U	شرکت شرکت سهامی
	business group U	شرکت سهامی [شرکت]
	army component U	نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات یکان زمینی شرکت کننده در عملیات مشترک قسمت زمینی
	component command U	قرارگاه نیروی شرکت کننده درعملیات فرماندهی نیروی مسلح شرکت کننده درعملیات
	contributions U	شرکت
	concern U	شرکت
	concerns U	شرکت
	firm U	شرکت
	house U	شرکت
	firmer U	شرکت
	corporation U	شرکت
	contribution U	شرکت
	incorporation U	شرکت
	associations U	شرکت
	association U	شرکت
	housed U	شرکت
	houses U	شرکت
	businesses U	شرکت
	participation U	شرکت
	hand U	شرکت
	business U	شرکت
	handing U	شرکت
	cahoot U	شرکت
	corporations U	شرکت
	consociation U	شرکت
	partnerships U	شرکت
	partnership U	شرکت
	company U	شرکت
	firmest U	شرکت
	enterprise U	شرکت
	EIS U	ول شرکت
	firms U	شرکت
	enterprises U	شرکت
	companies U	شرکت
	fellowsh U	شرکت
	participable U	شرکت بردار
	private company U	شرکت خصوصی
	private corporation U	شرکت خصوصی
	participative U	شرکت کننده
	aiding and abetting U	شرکت در جرم
	affiliated company U	شرکت وابسته
	proportional liability partnership U	شرکت نسبی
	participable U	شرکت کردنی
	acting company U	شرکت عامل
	voluntary partnership U	شرکت اختیاری
	to sit out U	شرکت نداشتن در
	society U	شرکت کمیته
	societies U	شرکت کمیته
	unlimited liability company U	شرکت تضامنی
	take a hand at U	شرکت کردن در
	subsidiary U	شرکت تابعه
	trading company U	شرکت تجارتی
	subsidiaries U	شرکت تابعه
	tandy corporation U	شرکت Tandy
	subsidiary company U	شرکت فرعی
	stock company U	شرکت سهامی
	shipping company U	شرکت کشتیرانی
	proprietary company U	شرکت خصوصی
	participating U	شرکت کننده
	sit out U	شرکت نداشتن در
	corporatism U	شرکت گرایی
	shipping agent U	شرکت حمل
	joint-stock company U	شرکت سهامی
	joint-stock companies U	شرکت سهامی
	private enterprise U	شرکت خصوصی
	to play at U	شرکت کردن در
	employer's liability insurance company U	شرکت بیمه
	mutual company U	شرکت تعاونی
	cooperative company U	شرکت تعاونی
	cooperative U	شرکت تعاونی
	house flag U	پرچم شرکت
	compulsory partnership U	شرکت قهری
	company union U	اتحادیه شرکت
	company secretary U	منشی شرکت
	company seal U	مهر شرکت
	company network U	شبکه شرکت
	company law U	قوانین شرکت
	insurance company U	شرکت بیمه
	intel corporation U	شرکت اینتل
	cooperative society U	شرکت تعاونی
	corporate appraisal U	ارزیابی شرکت
	holding company U	شرکت مالک
	doctor to the company U	پزشک شرکت
	dissolution of partner ship U	فسخ شرکت
	winding up of a company U	انحلال شرکت
	dissolution of a company U	انحلال شرکت
	general partnership U	شرکت تضامنی
	datapro U	یک شرکت تحقیقاتی
	giant corporation U	شرکت بزرگ
	go into U	شرکت کردن در
	corporativism U	شرکت گرایی
	corporately U	بصورت شرکت
	holding company U	شرکت مرکزی
	electric company U	شرکت برق
	commercial firm U	شرکت تجارتی
	parcenary U	شرکت در ارث
	parcenary U	شرکت مشاع
	parent company U	شرکت مادر
	associativity U	شرکت پذیری
	parent company U	شرکت اصلی
	associative U	شرکت پذیر
	associated company U	شرکت وابسته
	artieles of association U	شرکت ناور
	articles of assosiation U	اساسنامه شرکت
	article of association U	اساسنامه شرکت
	pall bearer U	شرکت میکند
	branch of a company U	شعبه شرکت
	commercial company U	شرکت تجاری
	inveluntary partnership U	شرکت قهری
	joint stock U	شرکت سهامی
	civil partnership U	شرکت مدنی
	champerty U	شرکت در دعوا
	certificate of incorporation U	شرکت نامه
	joint stock company U	شرکت سهامی
	memorandom of association U	اساسنامه شرکت
	memorandum of association U	اساسنامه شرکت
	microsoft corporation U	شرکت مایکروسافت
	ncr corporation U	شرکت NCR
	article of a company U	اساسنامه شرکت
	liquidation U	تصفیه شرکت
	partnership U	شرکت تضامنی
	share [in] U	شرکت [سهم] [در]
	contributor U	شرکت کننده
	partnerships U	شرکت تضامنی
	partaking U	شرکت کردن
	partakes U	شرکت کردن
	partaken U	شرکت کردن
	a stand-alone company U	یک شرکت مستقل