Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (30 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
upthrust
U
بطرف بالا پرتاب کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
uptilt
U
بطرف بالا کج کردن
skyward
U
بطرف اسمان بطرف بالا
cockshy
U
پرتاب تیر بطرف هدف
cockshot
U
پرتاب تیر بطرف هدف
upgraded
U
بطرف بالا
upwards
U
بطرف بالا
upgrade
U
بطرف بالا
atop
U
بطرف بالا
upgrades
U
بطرف بالا
upward
U
بطرف بالا
upgrading
U
بطرف بالا
upwell
U
بطرف بالا رفتن
upstroke
U
خط منبسط بطرف بالا
upthrust
U
حرکت بطرف بالا
upstroke
U
حرکت قلم بطرف بالا
overhand
U
بازی با دست بطرف بالا
side sweep and over under
U
گرفتن دست و کمرحریف کشیدن وی بطرف خودو با پای چپ زیر پای راست حریف را خالی کردن و پرتاب حریف
upload
U
نیروئی که به صورت قائم بطرف بالا عمل میکند
skittle
U
که در طی که توپی بطرف میخ پرتاب میکنند ودرصورت اصابت به میخ برنده محسوب میشوند
dusters
U
پرتاب عمدی توپ به بالا وبداخل
duster
U
پرتاب عمدی توپ به بالا وبداخل
upwash
U
حرکت هوا بطرف بالا درجلوی لبه حمله بال مادون صوت که منجر به تولید برامیگردد
brush back
U
پرتاب توپ از بالا برای عقب راندن توپزن
split jump
U
پرش از لبه عقبی یک پا بانیم چرخش و پرتاب پا به بالا وبرگشت
throws
U
باخت عمدی پرتاب توپ به بالا در موقع سرویس فنون پرتابی
throw
U
باخت عمدی پرتاب توپ به بالا در موقع سرویس فنون پرتابی
throwing
U
باخت عمدی پرتاب توپ به بالا در موقع سرویس فنون پرتابی
differential ailerons
U
ارتباط شهپرها به قسمتی که زاویه حرکت شهپری که به طرف بالا حرکت میکند اززاویه شهپر دیگر که بطرف پایین حرکت میکند بیشتر است
starboard
U
بطرف راست حرکت کردن
evanesce
U
بطرف صفر میل کردن
one and one
U
جایزه پرتاب دوم اگر پرتاب اول گل شود
free drop
U
پرتاب وسایل و تدارکات بدون چتر پرتاب ازاد
one plus one
U
جایزه پرتاب دوم اگر پرتاب اول گل شود
delivery groups
U
مکانیسم پرتاب موشک یا مهمات وسایل سیستم پرتاب
to push down
U
بطرف پایین هل دادن یا پرت کردن
pentathlon
U
مسابقه پنجگانه شامل پرش طول و پرتاب نیزه و دو 002متر و پرتاب دیسک و دو0051 متر
pentathlons
U
مسابقه پنجگانه شامل پرش طول و پرتاب نیزه و دو 002متر و پرتاب دیسک و دو0051 متر
ballistics
U
مبحث پرتاب گلوله واجسام پرتاب شونده
throws
U
ناگه وازا پرتاب وزنه پرتاب چکش
throw
U
ناگه وازا پرتاب وزنه پرتاب چکش
throwing
U
ناگه وازا پرتاب وزنه پرتاب چکش
skate off
U
حرکت بطرف حریف و تماس بدنی با او برای دور کردن اواز گوی
shoot
U
زدن با تیر پرتاب کردن اندازه گیری کردن ارتفاع خورشید
shoots
U
زدن با تیر پرتاب کردن اندازه گیری کردن ارتفاع خورشید
ejection
U
خارج کردن وسیله یا نیروها بخارج پرتاب کردن یا کشیدن
foin
U
پرتاب کردن
unsling
U
پرتاب کردن
jettisons
U
پرتاب کردن
projected
U
پرتاب کردن
thrusts
U
پرتاب کردن
thrusting
U
پرتاب کردن
thrust
U
پرتاب کردن
pelt
U
پرتاب کردن
pitches
U
پرتاب کردن
let fly
U
پرتاب کردن
project
U
پرتاب کردن
projects
U
پرتاب کردن
jettisoning
U
پرتاب کردن
shoot
U
پرتاب کردن
shoots
U
پرتاب کردن
pelted
U
پرتاب کردن
jaculate
U
پرتاب کردن
skeet
U
پرتاب کردن
pelts
U
پرتاب کردن
jettisoned
U
پرتاب کردن
jettison
U
پرتاب کردن
pitch
U
پرتاب کردن
lobbed
U
باهستگی پرتاب کردن
shoot
U
پرتاب کردن گلوله
castaway
U
پرتاب کردن وزنه
lob
U
باهستگی پرتاب کردن
shoots
U
پرتاب کردن گلوله
lobbing
U
باهستگی پرتاب کردن
lobs
U
باهستگی پرتاب کردن
to launch a torpedo
U
اژدری پرتاب کردن
sling
U
زنجیردار پرتاب کردن
slinging
U
زنجیردار پرتاب کردن
to fire a torpedo
U
اژدری پرتاب کردن
slings
U
زنجیردار پرتاب کردن
launch a missile
U
موشک پرتاب کردن
jettisoning
U
پرتاب کردن به بیرون
spit
U
اب دهان پرتاب کردن
projectable
U
قابل پرتاب کردن
triggers
U
پرتاب کردن فشنگ
jettisons
U
پرتاب کردن به بیرون
unsling
U
از فلاخن پرتاب کردن
triggered
U
پرتاب کردن فشنگ
trigger
U
پرتاب کردن فشنگ
jettison
U
پرتاب کردن به بیرون
jettisoned
U
پرتاب کردن به بیرون
spits
U
اب دهان پرتاب کردن
jet
U
بخارج پرتاب کردن
jetted
U
بخارج پرتاب کردن
jetting
U
بخارج پرتاب کردن
jets
U
بخارج پرتاب کردن
castaways
U
پرتاب کردن وزنه
command ejection
U
پرتاب کابین خلبان با فرمان سیستم پرتاب خودکار کابین
pash
U
بازور پرتاب کردن کوبیدن
provisional ball
U
گویی که به علت گم شدن یاخروج گوی قبلی از محدوده مورد استفاده قرار میگیردگویی که هنگام پرتاب شدن پرتاب قبلی خطا یا مورداعتراض بوده
skyrocketed
U
مثل موشک بهوا پرتاب کردن
slogs
U
ضربت سخت زدن پرتاب کردن
skyrocket
U
مثل موشک بهوا پرتاب کردن
shoving
U
با زور پیش بردن پرتاب کردن
slogged
U
ضربت سخت زدن پرتاب کردن
slog
U
ضربت سخت زدن پرتاب کردن
skyrockets
U
مثل موشک بهوا پرتاب کردن
skyrocketing
U
مثل موشک بهوا پرتاب کردن
shoves
U
با زور پیش بردن پرتاب کردن
shoved
U
با زور پیش بردن پرتاب کردن
shove
U
با زور پیش بردن پرتاب کردن
slogging
U
ضربت سخت زدن پرتاب کردن
squish
U
صدای شکستن یا پرتاب چیزی له کردن
pitch
U
توپ رابه طرف چوگان زن پرتاب کردن
pitches
U
توپ رابه طرف چوگان زن پرتاب کردن
send down
U
پرتاب کردن توپ بسوی میله توپزن
refire time
U
زمان لازم بد از پرتاب موشک برای اماده شدن سکوی پرتاب برای موشک بعد
pitches
U
پرتاب کردن تراکم کاراکترها روی یک خط چاپ شده
pitch
U
پرتاب کردن تراکم کاراکترها روی یک خط چاپ شده
hurls
U
پرتاب کردن پرت کردن
hurled
U
پرتاب کردن پرت کردن
hurl
U
پرتاب کردن پرت کردن
run-up
[start-up]
U
نزدیکی به مکان شروع با دویدن
[برای جهش یا پرتاب کردن]
[ورزش]
to fold up
U
به بالا کج کردن
[مهندسی]
to turn up
[collar]
U
به بالا کج کردن
[مهندسی]
to hinge up
U
به بالا کج کردن
[مهندسی]
to tilt up
U
به بالا کج کردن
[مهندسی]
buck
U
بالا پریدن وقوز کردن
souffles
U
پف کردن یا بالا امدن غذا
bucks
U
بالا پریدن وقوز کردن
souffle
U
پف کردن یا بالا امدن غذا
elate
U
بالا بردن محفوظ کردن
soufflTs
U
پف کردن یا بالا امدن غذا
spinwriter
U
چاپگر کامپیوتر با کیفیت بالا نوع خاصی از چاپگرکامپیوتری با کیفیت بالا
overestimate
U
غلو کردن دست بالا گرفتن
overestimated
U
غلو کردن دست بالا گرفتن
high ball
U
شوت کردن بالا توپ
[فوتبال]
overestimates
U
غلو کردن دست بالا گرفتن
fluctuate
U
نوسان کردن بالا وپایین رفتن
fluctuated
U
نوسان کردن بالا وپایین رفتن
overestimating
U
غلو کردن دست بالا گرفتن
fluctuates
U
نوسان کردن بالا وپایین رفتن
to reject something with a shrug
[of the shoulders]
U
با شانه بالا انداختن چیزی را رد کردن
seesaw
U
بالا وپایین رفتن الله کلنگ کردن
vertically
U
از بالا به پایین یا حرکت بالا و پایین در زاویه راست افق
deathlon
U
مسابقه دهگانه شامل دو001 متر و دو 004 طول ودو 0051 متر و دو 011 متربا مانع و پرش طول و پرتاب دیسک و پرش با نیزه و پتاب نیزه و پرتاب وزنه و پرش ارتفاع
quail
U
نوعی موشک فریبنده که برای کور کردن رادارها و یاسیستم پدافند هوایی دشمن ازهواپیما پرتاب میشود
quails
U
نوعی موشک فریبنده که برای کور کردن رادارها و یاسیستم پدافند هوایی دشمن ازهواپیما پرتاب میشود
in
U
بطرف
levo
U
بطرف چپ
at
U
بطرف
in-
U
بطرف
into
U
بطرف
inflate
U
پراز گاز کردن زیاد بالا بردن مغرورکردن
inflates
U
پراز گاز کردن زیاد بالا بردن مغرورکردن
inflating
U
پراز گاز کردن زیاد بالا بردن مغرورکردن
forwards
U
بطرف جلو
on
U
بعلت بطرف
mediad
U
بطرف وسط
manward
U
بطرف انسان
eastwards
U
بطرف مشرق
mesail
U
بطرف وسط
toward
U
بطرف نسبت به
mesal
U
بطرف وسط
rearward
U
بطرف عقب
frontward
U
بطرف جلو
homeward
U
بطرف منزل
riverward
U
بطرف رودخانه
pakkorro
U
بطرف بیرون
home
U
بطرف خانه
homes
U
بطرف خانه
edgewise
U
بطرف لبه
frontwards
U
بطرف جلو
earthwards
U
بطرف زمین
earthward
U
بطرف زمین
downwards
U
بطرف پائین
dorsad
U
بطرف پشت
onwards
U
بطرف جلو
to
U
بطرف روبطرف
edgeways
U
بطرف جلوباشد
cephalad
U
متمایل بطرف سر
without
U
بطرف خارج
aport
U
بطرف چپ کشتی
to the east of
U
بطرف مشرق
abaft
U
بطرف عقب
apporro
U
بطرف جلو
orienting
U
بطرف خاوررفتن
coastwards
U
بطرف ساحل
with
U
بطرف درجهت
orient
U
بطرف خاوررفتن
heavenward
U
بطرف اسمان
coastward
U
بطرف ساحل
cityward
U
بطرف شهر
to win over to one's side
U
بطرف خوداوردن
orients
U
بطرف خاوررفتن
to beg
[of a dog holding up front paws]
U
التماس کردن
[سگی با بالا بردن پنجه های جلویی]
to sit up and beg
U
التماس کردن
[سگی با بالا بردن پنجه های جلویی]
gravitating
U
متمایل شدن بطرف
southeastward
U
بطرف جنوب شرقی
biteuro chagi
U
ضربه پا بطرف اریب
northeastward
U
بطرف شمال شرقی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com