Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (52 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
troupe
U
بصورت دسته حرکت کردن
troupes
U
بصورت دسته حرکت کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
sheave
U
دسته کردن بصورت بافه دراوردن
teams
U
بصورت دسته یاتیم درامدن
team
U
بصورت دسته یاتیم درامدن
squads
U
دسته بصورت جوخه یادسته دراوردن
squad
U
دسته بصورت جوخه یادسته دراوردن
choirs
U
بصورت دسته جمعی سرود خواندن هم سرایان
choir
U
بصورت دسته جمعی سرود خواندن هم سرایان
symbion
U
موجود زندهای که بصورت دسته جمعی یا همزیستی زندگی کند
box
U
شکل حاصل از حرکت چهارهواپیما بصورت لوزی
boxes
U
شکل حاصل از حرکت چهارهواپیما بصورت لوزی
processions
U
حرکت دسته جمعی
procession
U
حرکت دسته جمعی
terrtorialize
U
محدود بیک ناحیه کردن بصورت خطه در اوردن بنواحی متعدد تقسیم کردن بصورت قلمرو در اوردن
advection
U
جابجایی و حرکت طبقات اتمسفری بصورت افقی و تحت تاثیر گرما
bracket
U
رویارویی در مسابقه حذفی حرکت برای ساختن شکلی بصورت پرانتز روی یخ
antistrophe
U
حرکت از چپ براست نمایشگران هنگام اواز دسته جمعی
joysticks
U
با حرکت دادن دسته ایستاده در پورت ورودی /خروجی کامپیوتر
joystick
U
با حرکت دادن دسته ایستاده در پورت ورودی /خروجی کامپیوتر
wingman
U
خلبانی که خارج از فرمان دسته هوایی حرکت میکند خلبان جناحی
control column
U
فرمانی برای کنترل حرکت هواپیما حول محور طولی وعرضی که میتواند بصورت میله یا رل باشد
wobble plate
U
دیسکی که بصورت لولایی یاصلب به عنوان مکانیزم حرکت دهنده روی شفت نصب شده است
chasse
U
نوعی حرکت با پاها بصورت یک پا روی زمین و یک پای دیگر روی هوا
to form into groups
U
دسته دسته کردن طبقه بندی کردن
digital read out
U
نمایش داده ها توسط الات دقیق بصورت دیجیتالی و نه توسط حرکت عقربه روی صفحه مدرج
cable drum
U
قرقره استوانه شکلی که کابل کنترل به دور ان پیچیده شده و مقدار کابلی که با هرچرخش دسته حرکت میکند راافزایش میدهد
kepse motife
U
[ریشه کلمه ترکی است و به معنی بسته یا دسته می باشد. این نگاره بصورت بوته ای افقی با شاخه های عمودی بافته می شود و جلوه ای از برگ های دن دادنه دار را نشانمیدهد.]
shifting lever
U
اهرم دسته دنده اهرم حرکت در سمت
cruises
U
سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
cruised
U
سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
cruise
U
سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
cruising
U
سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
Zel-i Sultan vase
U
طرح گلدان ظل السلطان
[این طرح بصورت تکراری و قرینه شامل یک گلدان و دسته های گل می باشد و مربوط به زمان سلطنت قاجار می باشد.]
bundle
U
متمرکز کردن دسته کردن دسته
bundling
U
متمرکز کردن دسته کردن دسته
bundles
U
متمرکز کردن دسته کردن دسته
regiments
U
دسته دسته کردن
classify
U
دسته دسته کردن
distribute
U
دسته دسته کردن
group
U
دسته دسته کردن
groups
U
دسته دسته کردن
sort
U
دسته دسته کردن
sorted
U
دسته دسته کردن
regiment
U
دسته دسته کردن
sorts
U
دسته دسته کردن
windrow
U
دسته دسته کردن
assort
U
دسته دسته کردن
schematize
U
بصورت برنامه دراوردن طرح یا نقشهای تهیه کردن ابتکار کردن
predicates
U
اطلاق کردن بصورت مسند قرار دادن مبتنی کردن
predicated
U
اطلاق کردن بصورت مسند قرار دادن مبتنی کردن
predicating
U
اطلاق کردن بصورت مسند قرار دادن مبتنی کردن
predicate
U
اطلاق کردن بصورت مسند قرار دادن مبتنی کردن
picker
U
دلال و واسطه فرش
[بصورت جزئی از خانه ها و حراجی ها فرش را خریداری کرده و بصورت عمده می فروشد.]
totalitarianize
U
تبدیل بحکومت یکه تاز کردن بصورت حکومت مطلقه واستبدادی اداره کردن
differential ailerons
U
ارتباط شهپرها به قسمتی که زاویه حرکت شهپری که به طرف بالا حرکت میکند اززاویه شهپر دیگر که بطرف پایین حرکت میکند بیشتر است
mounting
U
دسته و پشت بند دسته شمشیر
verbalising
U
بصورت شفاهی بیان کردن
verbalized
U
بصورت شفاهی بیان کردن
language
U
بصورت لسانی بیان کردن
verbalises
U
بصورت شفاهی بیان کردن
verbalised
U
بصورت شفاهی بیان کردن
bulk
U
بصورت توده جمع کردن
verbalizing
U
بصورت شفاهی بیان کردن
languages
U
بصورت لسانی بیان کردن
synopsize
U
بصورت مجمل بیان کردن
labialize
U
بصورت لبی ادا کردن
verbalizes
U
بصورت شفاهی بیان کردن
verbalize
U
بصورت شفاهی بیان کردن
formate
U
بصورت صف یاستونی پرواز کردن
updated
U
بصورت امروزی در اوردن جدید کردن
update
U
بصورت امروزی در اوردن جدید کردن
updates
U
بصورت امروزی در اوردن جدید کردن
commercialization
U
تبدیل بصورت بازرگانی تجارتی کردن
triangulate
U
سه گوش کردن بصورت مثلث دراوردن
inscroll
U
ثبت کردن بصورت طومار در اوردن
plasticize
U
بصورت پلاستیک در اوردن نرم کردن
individualizes
U
منفرد ذکر کردن بصورت فردی در اوردن
individualized
U
منفرد ذکر کردن بصورت فردی در اوردن
individualises
U
منفرد ذکر کردن بصورت فردی در اوردن
individualising
U
منفرد ذکر کردن بصورت فردی در اوردن
individualize
U
منفرد ذکر کردن بصورت فردی در اوردن
individualizing
U
منفرد ذکر کردن بصورت فردی در اوردن
individualised
U
منفرد ذکر کردن بصورت فردی در اوردن
repristinate
U
بصورت اصلی برگرداندن دوباره بکر کردن
wreathe
U
گل ها را دسته کردن
fagot
U
دسته کردن
faggot
U
دسته کردن
truss
U
دسته کردن
bundle
U
دسته کردن
bands
U
دسته کردن
faggots
U
دسته کردن
wreathed
U
گل ها را دسته کردن
wreathes
U
گل ها را دسته کردن
bundling
U
دسته کردن
bundles
U
دسته کردن
wreathing
U
گل ها را دسته کردن
trusses
U
دسته کردن
sheaf
U
دسته کردن
trussed
U
دسته کردن
trussing
U
دسته کردن
band
U
دسته کردن
aggroup
U
دسته کردن
batching
U
دسته کردن
cluster
U
دسته کردن
grosses
U
کلفت کردن بصورت سود ناویژه بدست اوردن
grosser
U
کلفت کردن بصورت سود ناویژه بدست اوردن
grossest
U
کلفت کردن بصورت سود ناویژه بدست اوردن
grossed
U
کلفت کردن بصورت سود ناویژه بدست اوردن
gross
U
کلفت کردن بصورت سود ناویژه بدست اوردن
meters
U
اندازه گیری کردن بصورت مسجع ومقفی دراوردن
meter
U
اندازه گیری کردن بصورت مسجع ومقفی دراوردن
rehashed
U
بحثهای قدیمی را دوباره بصورت جدیدی مطرح کردن
rehashes
U
بحثهای قدیمی را دوباره بصورت جدیدی مطرح کردن
grossing
U
کلفت کردن بصورت سود ناویژه بدست اوردن
objectify
U
بنظر اوردن بصورت مادی و خارجی مجسم کردن
rehash
U
بحثهای قدیمی را دوباره بصورت جدیدی مطرح کردن
metres
U
اندازه گیری کردن بصورت مسجع ومقفی دراوردن
metre
U
اندازه گیری کردن بصورت مسجع ومقفی دراوردن
nosegay
U
دسته گل یایک دسته علف
sorts
U
دسته کردن طبقه بندی کردن
sorted
U
دسته کردن طبقه بندی کردن
sort
U
دسته کردن طبقه بندی کردن
to erect into
U
دسته بندی کردن به
groups
U
دسته بندی کردن
ratings
U
دسته بندی کردن
groupage
U
دسته بندی کردن
categorising
U
دسته بندی کردن
categorises
U
دسته بندی کردن
resorts
U
دسته بندی کردن
categorised
U
دسته بندی کردن
group
U
دسته بندی کردن
quire
U
کاغذ را دسته کردن
team
U
دسته درست کردن
cluster bombs
U
سنبله دسته کردن
clusters
U
سنبله دسته کردن
teams
U
دسته درست کردن
cluster
U
سنبله دسته کردن
grade
U
دسته بندی کردن
grades
U
دسته بندی کردن
rally
U
دسته بندی کردن
cluster bomb
U
سنبله دسته کردن
sort
U
دسته بندی کردن
rating
U
دسته بندی کردن
to form into groups
U
دسته بندی کردن
classify
U
دسته بندی کردن
classifying
U
دسته بندی کردن
regimentalation
U
دسته بندی کردن
categorize
U
دسته بندی کردن
categorized
U
دسته بندی کردن
to categorize
U
دسته بندی کردن
resort
U
دسته بندی کردن
classifies
U
دسته بندی کردن
record blocking
U
دسته کردن رکوردها
categorizing
U
دسته بندی کردن
categorizes
U
دسته بندی کردن
resorted
U
دسته بندی کردن
saddle bag
U
خورجین
[اینگونه قالیچه ها بصورت قرینه بافته می شوند.گاه مجزا بوده و سپس به یکدیگر متصل می شوند و یا بصورت یک تکه که در وسط ساده است بافته می شوند.]
literalize
U
بصورت تحت اللفظی دراوردن لفظ بلفظ معنی کردن
variable stroke
U
پمپ مایعی با پیستونهایی بصورت محوری یا خطی که بصورت محوری یا خطی نوسان میکند
To drop a brick .
<idiom>
U
دسته گل به آب دادن
[افتضاح کردن]
To make a gaffe .
<idiom>
دسته گل به آب دادن
[افتضاح کردن]
hand-to-hand
U
دسته و پنجه نرم کردن
gang
U
دسته جمعی عمل کردن
chorus
U
هم سرایی کردن دسته خوانندگان
chorused
U
هم سرایی کردن دسته خوانندگان
choruses
U
هم سرایی کردن دسته خوانندگان
rat
U
دسته خود را ترک کردن
chorusing
U
هم سرایی کردن دسته خوانندگان
hand to hand
U
دسته و پنجه نرم کردن
to make up hay in to bundles
U
علف خشک را دسته کردن
To put ones foot in it .
<idiom>
U
دسته گل به آب دادن
[افتضاح کردن]
gangs
U
دسته جمعی عمل کردن
lorgnettes
U
ذره بین یا عینک دسته داری که در اپراهاونمایشگاههابکارمیرود عینک دسته بلند
lorgnette
U
ذره بین یا عینک دسته داری که در اپراهاونمایشگاههابکارمیرود عینک دسته بلند
raster
U
سیستم اسکن کردن تمام صفحه نمایش CRT تمام صفحه , پیش نمایش CRT با یک اشعه تصویر با حرکت افقی روی آن و حرکت به پایین در انتهای هر خط
peach design
U
نقش هلو
[این نقش هم بصورت شکوفه درخت هلو به نشانه بهار و هم بصورت میوه به نشانه طول عمر در فرش های چین بکار می رود.]
ranks
U
درجه دادن دسته بندی کردن
ranked
U
درجه دادن دسته بندی کردن
rank
U
درجه دادن دسته بندی کردن
vitrify
U
بصورت شیشه در اوردن بصورت شیشه درامدن
beam
U
دسته کردن اشعه الکترونی جهت دادن
to crack
[break up]
a gang
U
دسته جنایتکاران را منحل کردن
[اصطلاح روزمره]
beams
U
دسته کردن اشعه الکترونی جهت دادن
sailings
U
باکشتی حرکت کردن روی هوا با بال گسترده پرواز کردن
sailed
U
باکشتی حرکت کردن روی هوا با بال گسترده پرواز کردن
sail
U
باکشتی حرکت کردن روی هوا با بال گسترده پرواز کردن
batch
U
دسته کردن مجموع کردن
bunch
U
دسته کردن خوشه کردن
bunching
U
دسته کردن خوشه کردن
bunches
U
دسته کردن خوشه کردن
bunched
U
دسته کردن خوشه کردن
batches
U
دسته کردن مجموع کردن
monofilament
U
الیاف تک رشته بلند
[این نوع از لیف که دارای طول بسیار بلندی است بصورت طبیعی فقط در الیاف ابریشم وجود داشته ولی الیاف مصنوعی یا شیمیایی می توانند بصورت الیاف بلند یا کوتاه تهیه شوند.]
waved
U
حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
wave
U
حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
waving
U
حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
waves
U
حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
feint
U
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feinted
U
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feinting
U
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feints
U
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com